🍉🌱🍉🌱🍉🌱🍉
🌱🍉🌱🍉🌱
فقیری به نزد هندوانهفروشی رفت و گفت: هندوانهای برای رضای خدا به من بده؛ فقیرم و چیزی برای خوردن ندارم.
هندوانهفروش در میان هندوانهها گشتی زد
و هندوانهی خراب و بهدردنخوری را به فقیر داد.
فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد.
مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانهفروش داد و گفت به اندازهی پولم به من هندوانهای بده.
هندوانهفروش هندوانهی خوبی را وزن کرد
و به مرد فقیر داد.
فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا! بندگانت را ببین...
این هندوانهی خراب را به خاطر تو داده و این هندوانهی خوب را به خاطر پول...!
#حکایت_آموزنده
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇 https://chat.whatsapp.com/IUVHNXpAgekJ5ZdEa1thx3
به کانال سفره کریمانه در ایتا بپیوندید 👇
@sofrehckareimaneh