eitaa logo
سفره های آسمانی
387 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ آدرس غلط بهتون ندن‼️ 👈 رأی اصلاح‌طلبان از ۲۴ میلیون سال ۹۶ به ۱۶ میلیون در سال ۱۴۰۳ رسیده 👈 رأی ۶ میلیونی قالیباف در ۹۲ به ۳ میلیون 👈👈 و رأی جلیلی از ۴ میلیون سال ۹۲ به ۱۴ میلیون در سال ۱۴۰۳ رسیده✌️ 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🔴 بی‌سروسامانی در جلسات هیات دولت/ وزیر اقتصاد درباره فیلترینگ برای پزشکیان خط و نشان کشید/ همه وزرا پشت همتی درآمدند 🔹آشفتگی و بی سروسامانی در جلسات هیات دولت به مراحل تازه ای رسیده است. 🔹یک خبرنگار اقتصادی نزدیک به همتی درباره جلسه یک‌شنبه هیات دولت نوشت: در این جلسه همتی به پزشکیان گفته است وعده های اقتصادی تنها در صورت رفع فیلترینگ محقق می‌شود. 🔹نکته جالب توجه تر آنکه وزرا دربرابر این گروکشی همتی و تهدید پزشکیان ، پشت همتی درآمدند و با تشویق همتی نشان دادند آنها هستند که حرف اول و آخر را باید در دولت بزنند نه رئیس دولت. 🔹اما روایت دو سه خطی این خبرنگار اقتصادی نزدیک به همتی بیانگر آشفتگی در جلسات هیات دولت است چرا که اولا نشان می دهد پزشکیان و عارف اقتدار لازم برای اداره جلسات هیات دولت را ندارند، ثانیا بیانگر آن است که وزرا در موضوعاتی که به آنها مربوط نیست نیز ورود می‌کنند و پزشکیان را برای اخذ تصمیم مدنظرشان تحت فشار می گذارند، ثالثا این توییت نشان می‌دهد عملا شورای اطلاع رسانی دولت وجود ندارد یا یک نهاد تشریفاتی است، همانگونه که پیش از این نیز شاهد بودیم در دولت هر کسی هر روایتی که مدنظرش است منتشر می‌کند و یکپارچگی نه تنها در خبررسانی اقدامات وزراتخانه ها بلکه در خبررسانی اقدامات مرتبط با پزشکیان مانند جلسات هیات دولت وجود ندارد و مثلا در این مورد یک خبرنگار اقتصادی بجای رئیس شورای اطلاع رسانی دولت، محتوای جلسات هیات دولت را منتشر می‌کند. 🔹و از همه مهتر اوضاع آنچنان بهم ریخته است که وزرا در واکنش به تهدید پزشکیان با فرد تهدیدکننده همراه می شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
التماس‌های یک وطن فروش بدبخت بی‌کس و کار در به در اظهار درماندگی و بیهودگی حمید فرخ‌نژاد: مرا بکار بگیرید و سرمایه‌گذاری کنید؛ از اینکه از کشور بیرون آمده‌ام و مرا بکار نمی‌گیرید، ناراحتم! برو توی کلاب‌ها خدمات بده بلکه نمیری از گشنگی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
26.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅حضور ظریف در دولت خلاف امنیت ملی است. ظریف فردی مشکوک و دارای سابقه منفی و مرتبط با صهیونیست‌هاست. دکتر کامران غضنفری 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نیروهای آمریکا ،انگلیس و اسرائیل دود شدن رفتند رو هوا 🔹این است قدرت نیروهای مقاومت اسلام فتبارک الله 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
😱 کشتار و نسل‌کشی ۱۰۰ میلیون سرخ پوست آمریکایی کشتار سرخ‌پوستان جنایت پردامنه و طولانی‌مدتی بود که به دنبال کشف قاره آمریکا توسط دریانوردان اسپانیایی در قرن شانزدهم آغاز شد. این کشتارها عمدتاً توسط کشورهای استعمارگر اروپایی خصوصاً اسپانیا، پرتغال، فرانسه و انگلستان به منظور سلطه بر مناطق مختلف قاره آمریکا و با هدف دستیابی اموال و املاک سرخ‌پوستان صورت می‌گرفت. بعدها و به خصوص در نیمه دوم قرن نوزدهم، آمریکاییان با کوچ دادن اجباری و جنگ‌هایی که به دنبال آن صورت می‌گرفت نقش پررنگی در کشتار سرخ‌پوستان آمریکای شمالی ایفا کردند. جنگ‌های آمریکا با اولین حمله به سرخپوستان در شهر جیمزتاون در سال ۱۶۶۲ میلادی آغاز شد که به دنبال آن جنگ با سرخپوستان آلگوکین طی سال‌های ۱۶۳۵ و ۱۶۳۶ و جنگ سال‌های ۱۶۷۵ و ۱۶۷۶ که منجر به ویرانی نیمی از شهرهای ماساچوست شد را در پی داشت. دیگر جنگ‌ها و حملات امریکا به سرخپوستان تا سال ۱۹۰۰ ادامه داشت. در مجموع آمریکایی‌ها حدود ۱۰۰ میلیون سرخ پوست را به قتل رساندند. بعد یه عده انتظار دارن اینها بیان و براشون آزادی و خوشبختی بیارن😐 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آمریکا سرخپوستان رو اینطوری قتل عام کرد یا از سرزمینشون بیرون کرد... برای فلسطین و دیگر کشورهای منطقه هم همین برنامه رو در دستور کار دارن ..‌. 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
〽️‌دایی مهسا امینی فرار کرده بود آلمان، اونجا کسی محل سگ بهش نزاشته، خبرش برگشته 🔹‌مراجع قضایی لطفا پاسخ بدن که الان این علف هرز باید راست راست توی خیابون بگرده؟! 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 سخنان جالب کشیش مسیحی در مورد پوشش! دیگه اینکه نه مسلمونه نه آخونده 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا تا حالا رهبر ایران را در حال دِرو کردن گندم دیده اید؟ برای نعمت ولایت شکر گذار خدا باشیم و برای طول عمر ایشان تا ظهور حضرت حجت علیه السلام دعا کنیم 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
رمان از سیم خاردار نفست عبور کن قسمت 211 ساعت نزدیک دوازده بود که مادر آرش گفت: –پاشید زودتر بخوابیم که صبح خواب نمونیم. روی تخت آرش دراز کشیدم و گوشی‌ام را دستم گرفتم. در ذهنم دنبال یک متن قشنگ می گشتم که آرش امد کنارم دراز کشیدو پرسید: –چیکار می کنی؟ –می خوام مجازاتم رو انجام بدم. گوشی را از دستم گرفت و کنارگذاشت و گفت: –وقتی خودم اینجام چرا میخوای بنویسی؟ خودم را به آن راه زدم. –چه ربطی داره، پس بعدا نگی انجام ندادما، خودت نذاشتی...بعدساعدم را روی چشم هایم گذاشتم و گفتم: –شب بخیر. نیم خیز شد و ساعدش را زیر بدنش ستون کرد و گفت: –تانگی که من نمی خوابم. می دانستم حرفی را که بزند به آن عمل می کند. چشم هایم را کمی باز کردم. –پس مجازات عوض کردنم داریم؟ اگه شرایطش مثل الان باشه، اشکالی نداره. –فکر نمی کنی داری زور میگی؟ قیافه ی حق به جانبی گرفت وگفت: –اصلا. چشم هایم را در حدقه گرداندم و گفتم: خیلی خوب، دراز بکش میگم. –باید توی چشم هام نگاه کنی بگیا. اینبار من نیم خیز شدم وباتعجب نگاهش کردم و گفتم: –راحت باش، هر چه دل تنگت می خواهد بگو. –عه، اشکالی نداره؟ می تونم بگم؟ در صورتش براق شدم و بالشتم را برداشتم و گفتم: –اصلا من میرم روی کاناپه بخوابم. زود بالشت را از دستم گرفت و سر جایش گذاشت و اخمی مصنوعی کرد و گفت: –خیلی خب بابا، چه زودم بالشت واسه من جدا می کنه، دیگه نبینم از این کارها بکنیا، من کتکتم زدم قهر نمی کنی... خنده ایی کردم. –آهان، پس نقطعه ضعفته، یادم باشه برای مجازاتهای بعدی. چشم غره‌ی خنده داری بهم رفت و من هم همان موقع گفتم: –دوستت دارم. بعد سرم را روی بالشت گذاشتم و سعی کردم خنده ام را نشان ندهم وچشم هایم را بستم. آرش انگار خشکش زده بود. نه تکان می‌خورد نه حرفی میزد. چشم هایم را باز کردم دیدم به همان حالت مانده است. به زور سرش را فشار دادم روی بالشت و چشم هایش را با دستهایم بستم. ناگهان غافلگیرانه مرا در آغوشش کشید. سرم را روی سینه اش گذاشتم و گفتم: –اگه دوستت نداشتم که الان اینجا نبودم. شروع به نوازش کردم موهام کرد و آهی کشید. انگار یاد چیزی افتاده باشد گفت: –می دونم عزیزم. تو گاهی به خاطر من خیلی اذیت میشی، این که همه رو تحمل می کنی و به روی من نمیاری یعنی ثابت کردن علاقه ات... بعد نگاهم کردونمی دانم در چشم هایم چه دید که ادامه داد: –فکر کنم خیلی خوابت میاد، شب بخیر. سرم را کمی عقب‌ کشیدم و روی بازویش گذاشتم وچشم هایم را بستم و گفتم: –شب بخیر. صبح که برای نماز بیدار شدم، دیگر خوابم نبرد با چراغ قوه‌ی گوشی‌ام یکی از کتابهای آرش را که قبلا کمی از آن را خوانده بودم را برداشتم و شروع به مطالعه کردم. هوا کمی روشن شده بود چشم های من هم درد گرفته بود، شارژ گوشی‌ام هم رو به اتمام بود. پرده را کنار زدم نور بی جانی وارد اتاق شد. آرش دیگر باید بیدار میشد. لبه‌ی تخت نشستم و تکه‌ایی از موهایم را در دستم گرفتم و روی صورتش کشیدم. قلقلکش امد. چشم هایش را باز کرد. قرمز بودند. لبخندی زد و بالشتش را روی صورتش گذاشت و با آن صدای خواب آلودش که من عاشقش بودم گفت: –اذیت نکن راحیل، خوابم میاد. باخودم فکر کردم چطوری بیدارش کنم که خواب از سرش بپره، یاد آن روز افتادم که لیوان آب را رویم ریخت و موهایم را خیس کرد. هنوز تلافی نکرده بودم. لبخند موزیانه‌ایی روی لبهایم نشست و تصمیم گرفتم بروم یک لیوان آب بیارم. هم زمان آرش که از سکوت من تعجب کرده بودبالشت را از روی صورتش برداشت و نگاهم کرد و فوری بلند شدنشست وگفت: –نه راحیل، فکر لیوان رو از سرت بیرون کن من نمیخوام ضربه مغزی بشم. از این که فکرم را خوانده بود تعجب کردم و خنده ام گرفت. –اصلا میرم چند تا لیوان پلاستیکی می خرم واسه اینجور وقتها که تواسترس نداشته باشی. دستی به موهای به هم ریخته اش کشید. خم شد و در آینه نگاهی به خودش انداخت و گفت: –کلا بیا دیگه این شوخی رو فراموش کنیم، خطرناکه دیدی اون آقا گندهه رو کم مونده بودکورش کنی... –ولی به نظرم بهتر اینه که شما اون ماجرا رو فراموش کنی حالا یه بار یه اتفاقی افتاد دیگه... –واسه همین میگن از اتفاقات عبرت بگیرید دیگه...من به فکر خودمم... بعد قیافه اش را بامزه کرد و ادامه داد: –اگه یه بلایی سرم بیاد چی؟ صدای مادرش نگذاشت جوابش را بدهم. –بچه ها زودتر آماده شید، کیارش اینا چند دقیقه دیگه می رسن. آرش فوری بیرون رفت و من هم لباسم را عوض کردم و با موهایم درگیر بودم که آرش را لباس عوض کرده روبرویم دیدم. «لباسهاش کجا بود، کی عوض کرد.» –بده ببافمشون توی راه اذیت نشی. همانطور که موهایم را می بافت گفت: –راحیل خیلی مواظب موهات باش ها، من خیلی دوسشون دارم. 🍁به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور🍁 ✾࿐🍃💞🍃࿐✾ https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac 🍀🍀🍀🍀🍀🍀