eitaa logo
سفره های آسمانی
383 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
10هزار ویدیو
23 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬: صبح زود بود که جبرئیل همراه با اسبی بهشتی به نام«براق» که بعدها مرکب معراج پیامبر اسلام شد، به زمین نزول اجلال فرمود و به محضر نبی خدا رسید. ابراهیم از ساره خداحافظی کرد و ساره با چشم خویش عظمت هاجر و اسماعیل را شاهد بود که خداوند مرکب بهشتی برایشان فرستاده بود و راهنمای آنها هم حضرت جبرئیل امین بود و گویا مأمن آنها نقطه مرکزی زمین درست محاذی بیت المعمور در آسمان، سرزمین بکه و خانه امن پروردگار بود. ابراهیم، هاجر و نوزادش را سوار بر براق نمود و خود پشت سر آنها بر اسب نشست و اسب به امر نبی خدا حرکت کرد. قلب ابراهیم و هاجر از اینکه قرار بود از هم جدا شوند مملو از غم و غصه بود اما سفری هیجان انگیز در پیش داشتند براق انگار نه یک اسب بلکه یک پرنده تیز بال بود، او با اولین حرکت به آسمان پرواز کرد و آسمان جولانگاه حضور او و سواران عزیزکرده اش بود. حضرت هاجر از آن بالا مردم روی زمین را میدید که به اندازه مورچه کوچک شده بودند، درختان سرسبزی که منظره ای زیبا در پیش چشم سواران ترسیم کرده بودند، آنها از میان ابرها تصویری زیبا از دنیای خلقت می دیدند و سرشار از شوق شده بودند. همزمان با حرکت براق، نسیمی ملایم به صورتشان می خورد و در بین زمین و آسمان، حلاوتی به آنها می رساند. براق به پیش می رفت و هاجر غرق دیدن دنیای زیر پایش بود، از روی هر سرزمین سرسبزی که می گذشتند، ابراهیم از جبرئیل سوال می نمود: آیا اینجا سرزمینی ست که باید توقف کنیم؟! و هر بار جبرئیل با رویی گشاده و لحنی پر از مهر می فرمود: نه نبی خدا! هنوز به بکه نرسیده ایم. بکه، اولین شهر روی زمین، جایی که خدا پرستی از آنجا نشأت گرفت و تا آخرالزمان هم باید نماد پرستش خدا باشد، گرچه گاهی دست ابلیس به کار می افتاد و با دسیسه ای این سرزمین به دست ایادی شیطان می افتاد اما خداوند مقدر نموده که عاقبت این سرزمین تحت فرمان حجت او باشد. بالاخره بعد از ساعتی که از حرکت این کاروان کوچک می گذشت، براق آرام بر روی زمینی خشک و تفتیده که گرمای هوا از ریگ های بیابانش بلند بود، بر زمین نشست. هر سه نفر از براق پیاده شدند، آنها در کنار درختی خشکیده فرود آمده بودند. ابراهیم دستش را سایه چشمش کرد و نگاهی به دور دست ها نمود، تا جایی که چشم کار می کرد، بیابان بود و شوره زار، نه خبری از آب بود و نه آبادی، نه درخت و چمنی بود و نه حتی خاک حاصلخیزی که بشود چیزی کشت کرد، یا شن بود و یا صخره های سنگی که در هیچ‌کدام گیاهی رشد نمی کرد. ابراهیم نگاهی به بیابان نمود و سپس به هاجر و اسماعیل چشم دوخت، گرما بیداد می کرد، او پارچه ای برداشت و روی درخت خشکیده انداخت تا سایبانی هر چند کوچک برای همسر و فرزندش درست کند و رو به هاجر فرمود: خدا اراده کرده که شما اینجا ساکن باشید و خود خوب می داند چگونه مراقبتان باشد، پس نگرانی به خود راه ندهید و من به خاطر قولی که به ساره داده ام باید سریع برگردم، اما بدانید که همیشه به فکر شما خواهم بود و برایتان دعا می کنم و هراز گاهی به تو و فرزندم اسماعیل سر میزنم و از شما غافل نخواهم شد. هاجر که ایمانش به خداوند محکم بود با نگاهی به بیابان فرمود: من در مقابل امر خداوند تسلیمم و هر آنچه نبی خدا بگوید بر چشم می نهم. بغضی گلوگیرش شده بود، او از این صحرای سراسر آتش نمی ترسید، چرا که خدایی به بزرگی خدای یکتا داشت همانکه ابراهیم را در غار حمایت کرد همانکه آتش نمرود را بر ابراهیم خنک نمود، پس این خدا، حتما حواسش به هاجر و اسماعیل هم خواهد بود اما او دلتنگ ابراهیم می شد، هاجر که محو در وجود ابراهیم بود، اینک دل کندن از او برایش سخت می نمود، اما این است رسم عاشقی: در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و هفتاد و هشت: ابلیس بار دیگر فریاد زد: به سوی من بیا تا تو را سیراب کنم. حضرت هاجر دندانی بهم سایید و فرمود: دور شو ای ابلیس رانده شده، تا خدا هست مرا او کفایت می کند، همانا این هجرت به امر خدا و تدبیر ابراهیم که همه از مهر و عاطفهٔ بی حدش نشأت میگیرد است، همانا خداوند من همان است که جان داد به این طفل و قدرت هر کاری را دارد، تو یک رانده شده هستی که جز فریب و نیرنگ کاری از تو ساخته نیست، گمشو که نمی خواهم نفس متعفنت در این فضا بپیچد. در این هنگام ابلیس ناپدید شد، اسماعیل بی تاب تر از قبل گریه می کرد، هاجر از جا بلند شد و به نظرش رسید که در بالای کوه روبه رو چشمه آبی است پس با شتاب شروع به دویدن نمود و هر چند متر که می رفت، پشت سرش را نگاه می کرد تا اسماعیل را ببیند. او آنقدر دوید تا به کوه رسید و به پشت سر نگاه کرد، اسماعیل در دیدش نبود، به کوه نگاه کرد و دید که اصلا اینجا آب نبوده و گویا او از شدت تشنگی و عطش و البته استیصال سراب میدیده پس به عقب برگشت و به نظرش رسید که کمی آن طرفتر از اسماعیل آب است و با شتاب راه رفته را برگشت و متوجه شد که باز هم سراب دیده، گریه اسماعیل بلندتر شده بود و هاجر هفت بار مسیر طولانی و آتشین بین کوه مروه و صفا را با شتاب پیمود و هر بار به آبی نمی رسید و هر چه بود سراب بود و سراب... هاجر برای دفعه هفتم خودش را از کوه بالا کشید و در کنار اسماعیل نشست، کودک از شدت تشنگی و عطش دیگر نای گریه کردن نداشت و مانند انسان محتضری که دست و پا می زند شروع کرد پاهای کوچک و ظریفش را روی خاک کشیدن... هاجر که اسماعیل را در این حالت دید، سرش را روی بازوهایش گذاشت و همانطور که زار زار گریه می کرد فرمود: خداوندا اگر تو می پسندی که من و فرزندم اسماعیل اینگونه تشنه لب از دنیا برویم و به دیدارت نائل شویم، من حرفی ندارم و راضیم به رضای تو... در همین لحظه احساس کرد صدای شرشر آبی به گوشش می رسد، با ناامیدی سرش را از روی دستش برداشت و به اسماعیل و پاهای ظریفش خیره شد... خدای من! درست می دید، از زیر پای اسماعیل چشمه ای آب روان شده بود و اسماعیل همانطور که در آب دست و پا می زد، لبخند به چهره داشت. هاجر از جا برخواست، ابتدا به درگاه خداوند سجده شکر نمود و سپس اب در گلوی خشکیده اسماعیل ریخت و جرعه ای هم خودش نوشید و نمی دانست قرن ها بعد، نواده اسماعیلش را در کنار دو نهر آب، تشنه لب سر می برند. هاجر مشغول جمع کردن سنگ و سنگریزه شد و دور این چشمه که آبی خنک و شیرین و گوارا داشت را با سنگریزه، سنگ چین نمود، در بیان عامیانه به این سنگ چین نمودن زم زم می گویند و این چشمه معروف شد به زمزم، چشمه ای که در بیابانی خشک جوشید، بیابانی که تا فرسنگها آب نداشت و اگر چاه هم میزدند و بر فرض محال به آب می رسیدند جز آبی شور نصیبشان نمی شد. اصلا در این سرزمین تمام آبها شور بود و این چشمه خنک و شیرین معجزه ای بود که از خدای یکتا برمی آمد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
مداحی_آنلاین_خورشید_توی_نگاته_کریمی.mp3
4.63M
دلدار حیدر بودن فقط فقط کار توئه تفسیر کوثر بودن فقط فقط کار توئه 🔊 (س)🌸 🎙
fa-m-h-zahra-m-hussein-hadadiyan01-98-eshgh-yani-enna-a3taynak_۱۹۱۲۲۰۲۴.mp3
5.78M
|⇦•مادر اومده..... سرود و توسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان 🥀🥀🥀 امشب ملائک بر نبی تبریک گفتند تا صبح گرد خانه اش پرواز کردند آندم که سر زد روی زهرا سادات زین مادر به عالم ناز کردند 🥀🥀🥀 عشق یعنی تفسیر الله ‌ُاکبر عشق یعنی انا اعطیناک الکوثر عشق یعنی حس خوبِ روز مادر عشق یعنی مادر عشق یعنی مادر مادر اومده حاصل عمر پیغمبر اومده آیینه ی روی حیدر اومده مادر اومده زهرا اومده بانی خلقت به دنیا اومده آرامش قلب مولا اومده زهرا اومده زهرا اومده مادرِبارون مادرِ دریا مادرِ ارباب یاحضرت زهرا عشق یعنی سوره ی قدر و اعطینا عشق یعنی سرور زن های دنیا عشق یعنی مادرم حضرت زهرا عشق یعنی زهرا عشق یعنی زهرا مادر اومده کوثر ساقی کوثر اومده صاحَب خاک این کشور اومده مادر اومده زهرا اومده مقصود علَّمَ الاَسماء اومده معنی اسماءالحسنی اومده مادر اومده زهرا اومده عشق یعنی جنت زیر پای مادر عشق یعنی دستت تو دستای مادر عشق یعنی لبخند زیبای مادر عشق یعنی مادر عشق یعنی مادر مادر فاطمه! چشم انتظارم تو محشر فاطمه می گیری دستم رو آخر فاطمه مادرفاطمه... زهرا فاطمه زیباترین اسم دنیا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
YEKNET.IR - madh - milad hazart zahra 1401 - hanif taheri.mp3
7.53M
شب شب عشق شب نور شبی بالاتر 🔊 (س)🌸 🎙 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ الهی بحق فاطمة عجّل لولیّک الفرج _ 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
4_5911148796401683890.mp3
9.84M
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
1_8798129300.mp3
8.31M
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹🔺دکتر شهریار زرشناس: اصلاح‌طلبان از صبح تا شب دارن با عوام‌فریبی به مردم ایران دروغ می‌گویند ... !! 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
این سه نفر عوامل ترور شهید فخری‌زاده با همکاری موساد هستند اون روزایی که سلبریتی‌ها اعم از هنرمند ورزشکار برا کولبر مظلوم‌نمایی میکردن و به نظام لگد میزدن این افراد در پوشش کولبر تجهیزات ترور وارد میکردن 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران موشکی و هسته ای را تعطیل کند، قابل بلعیدن است خیلی مهم» دیدن این کلیپ به کلیه سیاسیون و آحاد مردم توصیه میشه. این رزم در شبکه مجازی را از دست ندهید نشر و فوروارد این کلیپ در همه شبکه ها به نظر میرسه، یک رزم و جنگ نرم در فضای مجازیه این کار جهادی را از دست ندهیم. در جهان عزیز بودن هزینه دارد ملت غیور ایران با صبر و مقاومت، این هزینه را پرداخته و به انتهایش نزدیک شده، است. 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•