eitaa logo
سیمای هنر و اندیشه/ سُها
2.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
319 ویدیو
127 فایل
🔹️سرای هنر و اندیشه این یک امید معقول است که در نور چراغ هنر و تفکر راهی برای آینده بیابیم… ارتباط با سها: @sm_oboodatian آدرس: اصفهان، خیابان مسجد سید، خیابان ظهیرالاسلام، کوچۀ شماره ۳ (شهید حیرت)، بن‌بست اول سمت راست (شکوفه)
مشاهده در ایتا
دانلود
سیمای هنر و اندیشه/ سُها
. اگر ما متوجه تاریخ و تاریخ ها نباشیم به این پندار دچار می‌شویم که می‌توان در هر تاریخی هر کاری ر
. تجدید عهد پیوند جان و دل است با عهد الهی و اگر جان و دل ما در این پیوند قرار نگیرد، درک اسلام میسر نیست. از همین روست که حضرت امام راز خود را اینگونه با ما درمیان می گذارند: من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم همچو منصور خریدار سر دار شدم غم دلدار، فکنده است به جانم شرری که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم در میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد از دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم بگذارید که از بتکده یادی بکنم من که با دست بت میکده بیدار شدم @soha_sima
. 🔹تاملی در کتاب؛ 🔹اثر 📆 دوشنبه‌‌ ۴ مهر ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۰ 🔹 جلسه نوزدهم لینک ورود آنلاین به جلسه https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom @soha_sima
. 🔹 متن‌خوانی کتاب؛ "آزادی، قانون و سازمان" 🔹 نوشته 🔸 جلسه پنجم 📅  دوشنبه‌‌ها ساعت ۱۶:۳۰ لینک ورود آنلاین به جلسه https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom ✅ امکان شرکت حضوری در جلسات وجود دارد. @soha_sima
. در چه وضعی بسر می بریم؟ این پرسشی است که این روزها ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است و با دیدن مشکلات و مسائل گوناگون در اطرافمان این پرسش جدی‌تر می‌شود. باید مجالی برای تامل بر وضعیت کنونی جهانمان بیابیم. شاید بگویی این تامل به چه کار می‌آید؟ تامل در وضعیت انسان را از نزاع و جدل بیرون می‌کشد و بجای آنکه بدنبال مقصر اوضاع باشد آماده برعهده گرفتن مسئولیت می‌شود. ؟ @soha_sima
تقابل آزادی و حجاب! چرا؟.pdf
حجم: 146K
. 🔹 گفتگو با محوریت یادداشت "تقابل آزادی و حجاب! چرا؟" 🔹 با حضور 📆 امروز چهارشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۰ لینک ورود آنلاین به جلسه https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom ؟ @soha_sima
. 🔹 در چه وضعی به سر می‌بریم؟ 🔹نشست اول: آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود 📆 امروز چهارشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۰ لینک ورود آنلاین به جلسه https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom ؟ @soha_sima
@soha_simaتقابل آزادی و حجاب! چرا؟.mp3
زمان: حجم: 20.9M
. 🎙 خوانش و تبیین یادداشت؛ "تقابل آزادی و حجاب! چرا؟" 🔹 توسط 📆 چهارشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۱ ؟ @soha_sima
@soha_simaدر چه وضعی به سر می بریم؟ نشست اول.mp3
زمان: حجم: 18.98M
. 🎙 در چه وضعی به سر می‌بریم؟ 🔹نشست اول: دعوت به گفتگو 📆 امروز چهارشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۱ ؟ @soha_sima
. 🔹 در چه وضعی به سر می‌بریم؟ 🔹نشست دوم 📆 پنج‌شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۳۰ لینک ورود آنلاین به جلسه https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom ؟ @soha_sima
. به بهانه‌ی این ایامی که زن و لطافت زنانه میان این بازار قهر، به هر بهانه‌ای گم شده است. در آغاز چند سلام و در ادامه چند کلام و اما سلام سلام به آینده ای که امروز است و در فرداهای وهم می بینیمش سلام به اویی که از سر خوش خیالیمان نخواستیم زود و زودتر بودنش را درک کنیم و به فردایی موهوم حواله اش دادیم سلام به اوکه آنقدر مسلح به تیغ لطافت است که صبر نحیف وضعیفِ زود خسته شونده یمان یا کوچک جثه گی روح و تن مان هیبت لطافتش را تاب نمی آورد و در معرکه ی قیامتش پا به فرار می گذارد.اما به کجا؟مگر راه گریزی هست؟ الان قیامتی قائم را از خاطر برده ایم؟ رستاخیزی که بخواهیم و نخواهیم اینجاست.به هر کجا بگریزیم به سمت او گریخته ایم. بی خبرانیم که هنوز نفهمیده ایم تمام قد در آغوش اوییم و به همه ی بطن و متن مان رسوخ کرده همه ی ایام رستاخیز اوست و چشم بسته ایم. ای منِ من،چشم باز کن و ببینش،ببین که در بهشت آغوش اویی و از شیره ی جانش مینوشی ولی از سر ندیدن و ناباوریِ مهر او آغوشش را حصار می بینی و مشت بر سینه اش می کوبی ،بببینش که ندیدنت همان جهنم توست به کجا فرار میکنی؟ببین بهشت قیامتت را، باور کن لطافتش را و حال چند کلام قصه اینگونه شروع شد: پس از توبه ی پدر، قابیلِ پسر برادر خود، هابیل را کشت القصه در روزگار قدیم یا بهتر است بگویم در تاریخ اول الزمان،تاریخ بشر به نحو مردانه ای شرع شد (و تبعاتی از خیر و شر هم با خود داشت) توبه اگر یکی از معانیش به خود آمدن و به تبع برانگیخته شدن باشد انگار آدم با همه ی مصادیق مردانه اش برانگیخته شد و شروع شد و انگار هنوز تاریخ ِ برانگیخته شدن زن فرا نرسیده بود بشر،مادر را و آغوش مادر را ندید آری تاریخ گرمی آغوش مادرش را نچشید و مادر برانگیخته نشد و خود ببین که مادرِمادر ها که فاطمه باشد هنوز مخفی است و در همین تاریخ مردانه ی بدون مادر ست که برادر برادر را می کشد(قابیل هابیل را)....» و امابعد... در پریروز قیام، در معرکه ی کربلا، حر در لباسی از قهر، مقابل حسین ایستاد و خواست که قاتل او باشد اما حسین با نهیبی، مادر را به یادش آورد «ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ» مادرت به عزایت بنشیند اینجا بود که حر دلش یاد کرد مادر مادر ها فاطمه را و همین که قصه، مادرانه شد او به خود آمد، آری این حر بود که حر شد و تو بگو توبه کرد و بر انگیخته شد و همین بود که بعد از شهادتش حسین بر سر بالینش او را چنین خواند که «انت الحر کما سَمَّتْک اُمُک، انت الحر ان شاء الله فی الدنیا والاخرة ؛ تو حر هستی همان طور که مادرت این نام را بر تو نهاده است. واما حال در روزگار ما در همان دیروز جنگمان _ جنگ ایران و عراق _ مردی در لطافت مادرانه ی شهادتش قاتل بعثی خویش را اینگونه به آغوش کشید که «...اما تو ای برادر عراقی، اگر چه تو مأموری و قاتل جان من، اما من تو را برادر خودم میدانم. از تو خواهم گذشت. اگر خدا اجازه بدهد اولین کسی را که شفاعت کنم تو هستی. آماده باش و غمی به دل راه مده. وحشتی نداشته باش. سینه من آماده است. تو تفنگت را آماده کن...» آن روز های جنگمان همان الانِ مهر و برادیِ ایران و عراق بود که قهرِ بعث رفت و بعثتی آمد ولی آن روزها باورمان نمیشد که در آغوش مهر مادریم. و با همین مهر مادر است که قهر ها میرود و مهرها می آید. سید مرتضی آوینی در آن ایام که صدام بعثی ِ اهل قهر، در اوج قدرت بود. در یکی از روایت های فتح چندین بار گفت که صدام آخرین جبار عراق است. آن زمان شاید ما به ذهنمان خنده دار و باور نکردنی میامد که صدام و بعثش برود و بعثتی بیاید اما دیدیم که شد آنچه شد. اما امروز ِ جنگمان امروز ِ جنگمان هم رسید.مردی آمد، که از قضا او هم مردانگیش در قامت مادری ست . همه ی مان را فرزند خویش میبیند.می خواست چشم مان به بهشت قیامتی باز شود که لحظه ای باورش نمی کردیم .کارش را هم کرد.به چشم مان آورد که میشود و هست. و همه در آغوشش هستیم او این قیامتِ مهر مادری را چنین نشانمان داد که قاتلش را هم عاشقانه دوست دارد و با تمام خون دلی که از جنس مادری ست میخواهد قاتلش را تا بهشت همراهی کند «...من به دنبال قاتلم میگردم و چقدر مشتاق دیدارش هستم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند. خواهش میکنم بیا، تحملم تمام شد بیا، بیا با تیغ برهنه برنده. گلوی من آماده بریدن و خون من آماده جهیدن از جسم است.بیا و از زندان مرا رها کن، این کلید قفل اسارتم، بیا من مقلد آن آزاده ام که گفت قسم به خدا که اگر مرا شهید کنی شفاعتت میکنم، خداوندا تو شاهدی در این بیابانها و شهرها به دنبال چه میگردم،ای عزیز مقتدر مرا به گمشده ام برسان...» چنین شهادت. ومادرانه هایی را ببین که آدم را به طمع طلبی محال می‌اندازد. 🔻 ادامه .
سیمای هنر و اندیشه/ سُها
. #بازنشر به بهانه‌ی این ایامی که زن و لطافت زنانه میان این بازار قهر، به هر بهانه‌ای گم شده است.
. طلب محال هم که محال نیست و مگر زکریا وقتی رزق بی حساب مریم(که او هم در قصه ی مادری ست) را دید به طمع نیفتاد و طلبی محال نکرد که در در اوج پیری و فرتوتی از خدا طلب فرزند کند و خدا هم به او یحیای شهید را دهد حال ما هم میشود که بگوییم: اگر در دیروز جنگمان قاتل بعثی از بعثی بودنش توبه کرد و آغوش مادر را دید و ایران و عراق برادری شان را در دامن همین مادر به یاد آوردند، به امید روزی که آمریکای ِ قابیل از هویت قهر و شیطانیت اسرایلیش تهی شود و آغوش مادرانه را ببیند و این قابیل غول آسا توبه ی وجود کند و بر انگیخته شود.اما آیا نشانی از وقوع چنین طلب و دعا و آرزویی در این روزگار به چشم میخورد؟ به گمانم که می خورد و آن اینکه انگار هنوز امروزِ جنگمان غروب نکرده بود که نشانه ای قیام کرد. زنی آمد. این بار خود مادرانه ای آمد. رستاخیزی زنانه در هیبتی مردانه. در عین لطافت، استواری به نام شیرین ،جمع هیبت مردانه ی شهادت در عین مادرانگی و لطافت شیرین که است؟ شیرین ابو عاقله نامی ایرانی دارد، مادری آمریکایی تبار پدری فلسطینی و تو بگو عرب، دینش مسیحیت، مرامش شیعی و نمازش را اهل تسنن خواندند ببین چگونه همه ی برادرها و برادری ها در دامن مادرانه ی او هم آغوش شده اند پس در آخر باز به حکم الان قیامتی قائم سلامی دهم که سلام به آینده ای که امروز است و در فرداهای وهم می بینیمش ؟ سعید صاعدی خرداد/۱۴۰۱
@soha_simaدر چه وضعی به سر می بریم؟- نشست دوم.mp3
زمان: حجم: 29.15M
. 🎙 در چه وضعی به سر می‌بریم؟ 🔹نشست دوم 📆 پنج‌شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۱ @soha_sima