.
شبهای دعای ما شب قدر نیستند
و دعاهای ماهم دعای قدردانی نیستند. ما در این شبها معمولا یادمان میافتد که چه چیز نداریم، و اگر چنین شدیم، بهتر است که دعا را بگذاریم برای شبهای دیگری و بیشتر اوقاتی را بیاد بیاوریم که در آن، نه یاد نداشتههایمان بلکه با یاد دوست، بهرههای اندکمان از زندگی را هم بخشیدهایم تا پای عهد و یار، قدری با وجودتر باشیم...
و دستان بلندمان دستان پر از مهر ستایش ما باشند تا دو دوست راهی کاخ فرعونیان باشیم و دعایمان این باشد که پروردگارا؛
سینه ام را باز کن و کارم را آسان و گره از زبانم باز فرما تا سخن ساده ام را دریابند...
و پس از آن از دنیادار بودن فرعون نترسیم و زبانمان از آیه خواندن نماند تا عهد سستمان رو نشود و مشت محکممان پوچ نباشد.
شب قدر یعنی شب ایلیاتیها
شب ابرهای بهاری که بی سر و صدا میبارند و سبک و چابکند...
علی(علیه السلام) بر منبر فرمود؛
ای کاش بجای شما هزار تن از قبیله بنی فراس داشتم...
هنالک لو دعوت اتاک منهم فوارس مثل ارمیه الحمیم
آن دور نشینان که اگر فراخوانشان دادی سوارکارانی مثل ابر بهاری تازنده میآیند
و اگر کسی هنوز خود را و استعدادهایش را نشناخته و به بارش ننشانده باشد، در این شب باز از قدردانی و ستایش میماند و مشغول میشود به عبادت بردگان نه عبادت احرار...
کسی که از وجود خودش ناراضی است چگونه از ولی نعمتش راضی باشد او حتما یقه ولی نعمت را خواهد گرفت که چرا کم دادی
آدمی مختار است می تواند بوجود خود وسعت دهد
میتواند مثل خدا باشد: و خدا هم فقط برای خود عزت و کبریایی را برگزید ولی ماها بیشتر متکبریم و از باقی اوصاف خدا خالی...
نه بخشندهایم و نه بخشایشگر
در مقابل تنگدستان متکبریم و در مقابل اغنیا فروتن. از اشتباهات خود به آسانی میگذریم و گناه را بر سر دیگری میاندازیم.
در دنیای متکبران همه مقصراند جز خودشان.
گناه خود را سهل و نادید میگیریم و گناه دیگری را بزرگ و غیر قابل بخشودنی...
از دشمن میترسیم و بر سر دوست داد می زنیم
خوب است در این باقی مانده شبها از خود بپرسیم که راستی ما شیعه و مومن به چه کسی هستیم و شبهای قدرِ تجارت زدهمان با معاملاتمان در بازار در شبهای دیگر چه تفاوتی دارد...
و نشانی اینها همه اینکه ماها سخت از مرگ میترسیم.
اللهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ
《خداوندا، آرام نگرفتن در سراى فريب، بازگشت به سراى جاويد، و آمادگى براى مرگ را قبل از آمدن آن نصيبم فرما.》
#شب_های_قدر_کربلای_پنج
@soha_sima