▪️... نه فقط معرفی... 📚 شب‌های روشن... بانوی میزبان... رویای آدم مضحک/ #فئودور_داستایفسکی 📆 سه‌شنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۰ ▫️ارائه: سید رسول فاطمی 🔻 برای حضور در این جلسه وارد #سها_روم شوید https://dialog.sohasima.ir/ch/ketab @soha_sima

. 🎙 نه فقط معرفی ▫️آثار کوتاه داستایفسکی 📚 شب‌های روشن... بانوی میزبان... رویای آدم مضحک/ #فئودور_داستایفسکی ▫️ارائه: سید رسول فاطمی 📆 سه‌شنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ @soha_sima

. 🎥 نه فقط معرفی ▫️آثار کوتاه داستایفسکی 📚 شب‌های روشن... بانوی میزبان... رویای آدم مضحک/ #فئودور_داستایفسکی ▫️ارائه: سید رسول فاطمی 📆 سه‌شنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ برای مشاهده ویدئوی این جلسه وارد لینک زیر شوید🔻🔻🔻 https://aparat.com/v/abQpW @soha_sima

. 🎥 جهان به مثابه ریتم... 💎 برشی از نشست دوم #نه_فقط_معرفی 📚 شب‌های روشن... بانوی میزبان... رویای آدم مضحک/ #فئودور_داستایفسکی برای مشاهده ویدئوی این جلسه وارد لینک زیر شوید🔻🔻🔻 https://aparat.com/v/abQpW @soha_sima

🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس اول، داستان "مارِی دهقان" اثر #فئودور_داستایفسکی ۷ خرداد ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima

. من اثرم را با شور و سودا نوشته بودم، می‌توان گفت که با اشک نوشته بودم... شبِ آن روزی که دست نوشته‌ام را دادم مسافت زیادی را پیاده رفتم تا یکی از رفقای قدیمی‌ام را ببینم. تمام شب درباره‌ی نفوس مرده حرف زدیم... آن وقت‌ها بین جوان‌ها رسم بود... دو سه نفر جمع می‌شدند و یکی می‌گفت: «آقایان! بیایید یکی از آثار گوگول را با هم بخوانیم. بعد می‌نشستند و تمام شب کتاب می‌خواندند. آن روزها بسیاری از جوانان احساس خاصی داشتند و انگار منتظر چیزی بودند. #فئودور_داستایفسکی #قصه_داستان @soha_sima

🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس دوم، داستان "درخت کریسمس و ازدواج" اثر #فئودور_داستایفسکی ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima

🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس سوم، داستان "پولزونکوف" اثر #فئودور_داستایفسکی ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima

🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس چهارم، داستان "دزد شرافتمند" اثر #فئودور_داستایفسکی ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima

من همان آدم مضحک همیشگی‌ام. اما من دیگر ناراحت نمی‌شوم. حتی وقتی به من میخندند همه‌ی شان برایم عزیزند... اصلاً به دلیلی برایم بسیار عزیزتر می‌شوند. اگر موقع نگاه کردن به آنها این قدر غمگین نمی‌شدم، ممکن بود من هم همراهشان بخندم... البته نه به خودم بلکه چون دوستشان دارم. برای این غمگین میشوم که حقیقت را نمی‌دانند در حالی که من میدانم. خدایا، چه قدر سخت است آدم تنها کسی باشد که حقیقت را می‌داند! ولی نخواهند فهمید نه نخواهند فهمید. 🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس پنجم، داستان "رویای آدم مضحک" اثر #فئودور_داستایفسکی ۱۸ تیر ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima

. 🎙...قصه داستان... خواندن آثار ادبی دنیای جدید (رُمان) مجلس ششم، داستان "نازنین" اثر #فئودور_داستایفسکی ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۲ #قصه_داستان @soha_sima