#دعوتنامه #غرب_شناسی
🔻 برای ما طرح پرسش و تحقیق در نسبت با غربِ متجدد، یک ضرورت است. این ضرورت چیست و ما چه نیازی داریم که تجدد را بشناسیم؟
🔸 از چندین قرن پیش، آثار صنعتی و تولیدی و فرهنگی تجدد، ابتدا در صورت سلاح گرم و کالاهای مصرفی و سپس بهتدریج بهعنوان آرا و نظرها و حتی در مواردی بهعنوان اصول و احکام شبه اعتقادی، به ما رسید و بعضی قواعد و احکام در میان ما، احیاناً صورت مسلمات پیدا کردهاست.
🔹 امروز همه مردم جهان، با اصول و قواعد و رسوم غربی و شیوه زندگی جدید عمر میگذرانند. نظر در اینجا صرفاً به فکر و فلسفه و علم نیست.
🔸 مردم جهانِ بیرون از جغرافیای تجدد، در نشستوبرخاست و خریدوفروش و رفتوآمد و بهطورکلی در گذران زندگی، فرنگیمآب شدهاند و این فرنگیمآب شدن، اختصاص به گروهی خاص ندارد و از این حیث، پیر و جوان، زن و مرد، دانا و نادان، متدین و لاابالیِ به دین و حتی شهری و روستایی با هم تفاوت چندانی ندارند.
🔹 این فرنگیمآب شدن، بهخصوص در ابتدا، از روی اختیار و با آگاهی نبوده و بهتدریج و خودبهخود صورتگرفته است.
🔸 وقتی نظم تجدد در اروپا برقرار شد، نهفقط جهان و جهانیان را متوجه خود کرد، بلکه نیروی گسترشی که در آن بود، آن را به همهجا در سراسر روی زمین برد و گرچه جزئیات افکار و آراء اش مورد قبول قرار نگرفت، اصول و مبادیاش، نهفقط در نزد اهل فضل و دانش و سیاست مقبول افتاد، بلکه اصل غالب و حاکم شد.
🔹 اصل "پیشرفت و تکامل" را همه پذیرفتند. این قول و رأی هم که "آدمی میتواند جهان را تغییر دهد و باید تغییر دهد"، یعنی اصل سوبژکتیویته (خودبنیادی بشر) بیچونوچرا پذیرفته شد. مشکلی که پیش آمد، آشفتگی و پریشانی در روح و فکر و عمل بود. مردمی که به آداب و سنن خود اعتقاد داشتند و به آن عمل میکردند، اصولی را پذیرفتهاند که اقتضاهای دیگر داشت.
🔸 آدمیان بر وفق اصولی که دارند، عمل میکنند. قواعد و رسوم هم همه به اصول بازمیگردند، اما وضعی پیش آمد که آن قواعد و رسوم با اصول و مبادی ناسازگار شدهاند.
🔹 در این وضع، یا میبایست بی اینکه رسوم و اعتقادات خود را ترک کنند، قواعد و رسوم متناسب با اصول جدید را بپذیرند و البته به روی خود نیاورند که چه کردهاند، یا اختلاف در فروع و آداب را بزرگ جلوه دهند و در تشدید آن بکوشند و احیاناً کل تجدد را نفی کنند.
🔸 کسانی که بار امانت دین و ادای رسالتهای الهی را میخواهند به دوش بکشند، از جهتی باید مأنوس و آشنا با آثار دینی و میراث گذشتگان باشند و از جهتی آگاه و بصیر نسبت به جهان خود و انسانی که میخواهند با او سخن بگویند...
🔹 از همین روست که شناخت دنیای امروز و جهان متجدد امری تشریفاتی و زائد بر وظایف ما نیست، بلکه هر تلاشی برای احیای دین، بدون این شناخت ناتمام و ابتر خواهند ماند...
🔸 جلسات متنخوانی و گفتوگوهای ما، تلاشی است برای درک جهانی که در آن زندگی میکنیم به این امید که بتوانیم نسبت به تاریخ خود، آگاه شویم که فرمود:
العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس
https://eitaa.com/sohaqom