eitaa logo
سهیل سلیمی
2هزار دنبال‌کننده
694 عکس
660 ویدیو
3 فایل
نویسنده و فیلم‌ساز متخصص مطالعات استراتژیک رسانه مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران 🎭کانال آپارات www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI 🌐وبلاگ رسمی سهیل سلیمی www.soheilsalimi.blogsky.com 📩ارتباط: eitaa.com/SOHEILSALIMI1 کانال 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
طمع جهان را نابود خواهد کرد هوالحکیم. طمع جهان را نابود خواهد کرد. این حرف اصلی فیلم به بالا نگاه نکن است. به بالا نگاه نکن، فیلم بسیار خاصی است، یک فیلم سیاسی و شبه ضد کاپیتالیستی است که طعم کمدی با ادویه ی علمی تخیلی دارد. و تیغ تندی ست برای طمع انسان به بیشتر خواستن و بیشتر داشتن. داستان از این قرار است که دو دانشمند متوجه می شوند که شهاب سنگی قرار است با زمین بر خورد کند و کره ی زمین را نابود سازد. پس به سراغ رئیس جمهور ایالات متحده می روند تا او جلوی این اتفاق را بگیرد. اما او آنقدر محو جایگاه و خواسته‌های خودش است که اهمیتی به موضوع نمی‌دهد. با وجود ادله ی علمی اما کسی به آن ها توجه ندارد، اما با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری و طمع رسانه ها برای جذب مخاطب با داستانِ نابودی جهان آنها توسط رسانه هایی که به شدت به دنبال تحمیق مردم هستند، از دانشمند بدل به شومن می شوند و به برنامه‌های متعدد تلویزیونی دعوت می شوند. تصور اینکه انسان ها عموما و ثروتمندان به خصوص، به قدری طمع دارند که حتی به قیمت نابودی زمین می خواهند از آن شهاب سنگ پول در بیاورند خودش طنز تلخی ست که تا ساعت‌ها پس از پایان فیلم گریبان اندیشه ی آدمی را رها نمی کند. خصوصا وقتی می فهمیم شکستِ ماموریت حمله ی فضایی برای نابودی شهاب سنگ کاملا عامدانه بوده تا فردی که در فیلم شبیه استیوجابز طراحی گریم شده و دستِ راست رئیس جمهور آمریکاست بتوانند عناصر قیمتیِ روی شهاب سنگ را با تکنولوژی رباتیک استخراج کند. و طمع در نهایت زمین را نابود می کند. اگر جنبش ضد طمع یا همان جنبش نودونه درصد آمریکا را بتوان در یک قالبی مینیاتوری تصویر کرد، به بالا نگاه نکن، همان مینیاتور جذابی است که ارزش تماشا دارد. سهیل سلیمی طمع جهان را نابود خواهد کرد سهیل سلیمی به بالا نگاه نکن سهیل سلیمی کارگردان سهیل سلیمی فیلمساز سهیل سلیمی استراتژیست Dont Look Up soheil salimi SOHEIL SALIMI filmmaker SOHEIL شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1400 @soheilsalimi @soheilsalimi @soheilsalimi
سینمای بی‌هویت و فاقد دکترین و استراتژی 🎯🎬🎯 در جستجوی هویت چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای قطره‌ای از آن لابلای یک سریال کره‌ای بگردی تا شاید فرصتی باشد برای لحظه‌ای تفاخُر، به تمدنی که مردمانش در مقطعی از تاریخ دریانوردی و اقیانوس‌نوردی می‌کردند که تمدن‌های شرق و غرب عالم ساحل‌نورد بودند و اگر فانوس دریایی نداشتند در دریا گم می شدند. تمام اولین‌های تاریخ در ایران ثبت اختراع شده‌اند. از اولین جراحی باز مغز تا ساخت میکروسکوپ توسط دانشمندان مسلمان ایران زمین و حتی ساخت دوربین عکاسی. اما سینمای بی‌هویت ما که فاقد هرگونه دکترین و استراتژی است، فقط و فقط تابلوی تمام نمای عظیمی شده از جامعه‌ای غرق در کثافت و بدبختی وبی اعتمادی و اعتیاد که با نوار نازکی از فیلم‌های مثلا خوب و ملی مذهبی تزئئین شده. اما هیچ کس به یک تابلو به خاطر قاب دور آن نگاه نمی‌کند. تابلوی درون قاب باید ارزش تماشا داشته باشد. سینما و رسانه‌های ما برای بیانِ عظمت ایران آنقدر حقیر هستند که جز همان لاشه‌ی متعفن کلیشه‌های دستمالی شده‌ی چند چهره‌ی خاص حرفی برای گفتن ندارند. اگر سینمای هالیوودی توانسته از بی‌هویت ترین کشوردنیا اسطوره‌ای بسازد که زمین و زمان و فضا را در اختیار دارد، سینمای ما هم در موفقیتی غیرقابل وصف! توانسته بیش از ده‌هزارسال تاریخ تمدن ایران را به اندازه‌ی چند زیرپوش سفید و مقدار زیادی پوچیِ وقاحت آمیز تقلیل بدهد. ده‌ها فیلمنامه و فیلمساز پشت در اطاق‌های همیشه بسته‌ی مدیران فرهنگی عمرشان خاکستر شد و نگذاشتند کار کنند، تجربه کنند و به بلوغ برسند، مافیا برای چنین جنایتی واژه‌ی کوچکی‌ست. هیچ مافیایی نمی‌توانست چنین بلایی بر سر تمدن یک سرزمین بیاورد که سینما و رسانه‌های ما آوردند. نه به تمدن اسلامی‌اش رحم کردند و نه به تمدن ایرانی‌اش. طوری فیلم‌های ما بی ریشه و بی هویت هستند که گویا فیلمسازان ما یک صفحه هم تاریخ نخوانده‌اند. نمی‌دانم نویسنده همین سریال کره‌ای که انصاف کرده و به تکنولوژی بادبان‌های مثلثی اشاره کرده خبر دارد در ساختار کشتی برای سفرهای طولانی مدت دریایی بیش از بیست نوع مهندسی خاص وجود دارد که همگی اختراعات ایرانیان باستان بوده است؟ چه غم انگیز است که تمدنی به وسعت تاریخ داشته باشی و برای تماشای آن تصویری نداشته باشی. سهیل سلیمی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1400 @SOHEILSALIMI
برای نادر: نادر طالب زاده حقیقتا، نادر بود، نادر در سینما و تلویزیون و رسانه های ما، رویداد افق نو حرکت عظیمی بود که بسیاری از متولیان فرهنگی کشور حتی در فکرشان هم برگزاری آن غیر ممکن می نمود را یک تنه راه انداخت و جهان را به تماشای حقیقت ایران و اسلام نشاند. بی پرده و شجاع سخن گفتن را با برنامه عصر به تلویزیون، و جرئت مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را به قلب های ناامیدمان بازگرداند. روحش قرین رحمت حضرت حق تعالی باشد ان شا الله. سهیل سلیمی
🟥📽 کانال اختصاصی سهیل سلیمی @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI
@SOHEILSALIMI 🟥👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
زمانِ پارادوکسیال (متناقض) و انسان مدرن انسان مدرن که تن به تفردگرایی سپرده و در فضای واقعیتِ ناملموسِ اینترنت غرق شده در پارادوکس زمان گرفتار است. زمانِ پُرسرعتِ کُند یا زمانِ کوتاهِ بلند. او در ناخودآگاهش این پارادوکس دائمی را پذیرفته و به آن آگاه است و از همین رو هر دو زمان را توامان زیست می کند. انسان مدرن در اسارتِ زمان، مدام در فشار سرعت حرکتِ ثانیه‌ها وقت کم می‌آورد و از همین رو تحت فشارهای عصبی قرار می گیرد. فشارهای عصبی که اغلب هیچ کمکی به بهبود روند مدیرت زمان نمی‌کنند، مانند گرفتار شدن در یک ترافیکِ طولانیِ بی دلیل که با بوق زدن‌های عصبی و... حتی یک میلیمتر هم از حجم آن کاسته نمی‌شود. فشارهای عصبی زندگی مدرن که محصول تفکر انسان مدرنِ جدا از عالم غیب است، فقط، آرام آرام انسان را نابود می‌کنند و هیچ کارایی دیگری ندارد. از سوی دیگر در لحظات فراق از کار و عصبیت دُچار انزوا می‌شود و در خلوتِ پُرهیاهوی واقعیتِ ناملموسِ اینترنت، هر ثانیه برایش یک سال می‌گذرد. زندگی انسان مدرن، بسیار شبیه دویدن روی تردمیل است. زیرا هر چه می‌دود به هیچ‌کجا نمی‌رسد. یعنی زمان روی تردمیل (تند) و زمان در محل قرار گرفتن تردمیل (کُند) کاملا متفاوت از هم می‌گذرد اما در هر دو زمان بیهودگی و پوچی، سهمِ انسانِ مدرن می‌شود. این بیهودگیِ انسان مدرن فقط یک راه‌حل داشت؛ انسان باید از تردمیلِ لعنتی مدرنیته پیاده می‌شد که نشد، زیرا اصلا خبر نداشت که گلوبالیست‌های جهان کی او را سوار ترمیل کرده‌اند، او در زرق و برق جهانِ مدرن غرق است و دست و پای اندیشه‌ی انسان مدرن با اندیشه‌های لیبرالیسم و سوسیالیسم دَرهَم، به تردمیل مدرنیته زنجیر شده. برای نجات از زمان پارادوکسیکال باید به عهد ازلی انسان برگردیم تا فطرتِ انسانی، راه‌های رسیدن به کمال را باز کند. نقشه‌ی این راه بیش از هزاروچهارصد سال است که منتشر شده و کافیست که آن‌را بخوانیم. قرآن تمام نیازهای فطری ما را پاسخ می‌دهد، واقعیت ملموس و حقیقتی جدا از از پادوکس‌های معمولِ زندگی مدرن است. سهیل سلیمی @SOHEILSALIMI
طبقه‌ی متوسط (کوتاه نوشت) طبقه متوسط در جامعه شناسی لیبرال جامعه در حالت نرمال دارای سه طبقه‌ی کلی است. طبقه‌ی ثروتمند، طبقه‌ی متوسط و طبقه‌ی فقیر. در هنر صنعت لیبرال هم طبقه‌ی متوسط جایگاه مهمی دارد. زیرا طبقه‌ی فقیر باید تمام عمر جان بکند و برای طبقه ثروتمند کار کند و طبقه ثروتمند محصول یا خدماتی را که از شیره ی جانِ طبقه‌ی فقیر مکیده به طبقه‌ی متوسط بفروشد. در واقع طبقه‌ی متوسط که معمولا آدم‌هایش شغل‌های کم دردسری هم دارند، بی خبر از طبقه ی پایین خود سودای بهتر زیستن دارد غافل از اینکه تلاش او برای زندگی مادی بهتر اغلب جیب طبقه‌ی ثروتمند را پر می‌کند تا خون طبقه‌ی فقیر را بیشتر بمکند. البته این رویکرد جامعه‌ی طبقاتی مطلوب نظر دین و عقل نیست، اما دولت‌ها همواره برای سرشاخ نشدن با طبقه‌ی ثروتمند از بهبود وضعیت طبقه‌ی فقیر طفره می‌روند و در مکاتب علم اقتصاد هم این رویکرد طبقاتی امری طبیعی و حتی لازم فرض می‌شود. در جهانِ رسانه ها هم همین نگاه قالب است. متاسفانه سینما و رسانه های ما هم اسیر همین رویکرد هستند و کمتر پیش می آید که اثری درخور درباره طبقه‌ی فقیر ساخته شود که به دور از سیاه نمایی و ذلت به داستان‌های آدم‌های این طبقه هم بپردازد و اغلب آثار زندگی طبقه‌ی متوسط را روایت می‌کند، طبقه‌ی متوسط یا بورژوا همه چیز را می‌خواهد داشته باشد ولو اگر تقلبی یا فیک باشد، یعنی اگر ساعت رولکس اصلی ندارد، یک کپی چینی هم خوشحالش می کند، پس می‌شود هر چیزی را که طبقه ثروتمند سوار بر موج تبلیغات برایش جذاب کند به او فروخت. در رسانه هم هر موجی که بیاید طبقه‌ی متوسط را با خود می‌برد. چه موج فیلم‌های سیاه باشد چه کمدی‌های دوزاری و پُر از متلک های زیر شکمی. مهم موجی است که راه افتاده. البته طبقه ی متوسط خودش لذت موج سواری را درک نمی کند و فقط خوب خیس می‌شود، زیرا او به مثابه‌ی تخته‌ی موج سواری است که طبقه‌ی ثروتمند رویش ایستاده. سهیل سلیمی شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1401 @soheilsalimi @soheilsalimi
مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف تحلیلی کوتاه بر فیلم Queenpins مَلکه‌ی کُوپُنهای تَخفیف، بنظرم بهترین ترجمه ای است که برای نام این فیلم می‌شود نوشت. دو خانم تقریباً بیکار که به فکر این می‌افتند که با فروش بن ها یا کوپن های تخفیفِ محصولات شرکت‌های مختلف کاسبی کنند و البته باید برای بدست آوردن این کوپن ها دست به اقدامی خلاف بزنند. ادامه👇🏼
فیلم تعریف جالبی از لیبرال دموکراسی ارائه می کند؛ اگر طوری دزدی کنی که کسی نفهمد، پس دزدی نکرده‌ای. اما چرا فروش کوپن تخفیف چنین زیر متنی را ایجاد کرده است؟ پاسخ در پدیده‌ی قیمت گذاری است. شرکت‌های دولتی و خصوصی سالهاست که ذره ای از سود خود نمی‌کاهند. مالیات، اجاره بها، هزینه حمل و نقل، ارزش افزوده، حقوق و مزایای کارکنان، هزینه خرید مواد اولیه و هر هزینه‌ای که فکرش را بکنید، به قیمت تمام شده کالا یا خدمات اضافه می‌شود و مردم باید تاوان تمام این هزینه ها را بدهند تا در چرخه‌ی کلان اقتصاد، ثروتمندان همواره ثروتمند باقی بمانند. فیلم سعی دارد بگویید، دزدیدن بن تخفیف در واقع باز گرداندن رابین هود گونه‌ی بخشی از همین غارتِ مردم عوام است. مردمی که بقول ما ایرانی‌ها، مرغ عزا و عروسی هستند و فرقی ندارد، حاکمان در چه حال باشند، فشار اقتصادی بر گُرده مردم است. بن تخفیف یا کوپن تخفیف و اساسا موضوع تخفیف در فروش، از آن توهین‌هایی است که اگر مردم چاره داشتند هرگز تن به خرید با تخفیف نمی دادند. زیرا سال‌هاست که معنی تخفیف یعنی کالایی را چند برابر گران می‌کنند و بعد با چند درصد تخفیف در حلقوم مشتری فرو می‌کنند. به هر حال Queenpins در القا مفهوم "اقتصاد بی اخلاق" بسیار موفق است، هر چند سعی می‌کند با مافیای ثروت و قدرت، سرشاخ نشود و در حد دو ملکه‌ی فروشنده ی کُوپنهای تخفیف باقی بماند. سهیل سلیمی @SOHELSALIMI @SOHEILSALIMI
🟥حاکمیت واحد جهانی و نظم نوین جهانی یعنی مرگ لیبرال دمکراسی🟥
🟥حاکمیت واحد جهانی و نظم نوین جهانی یعنی مرگ لیبرال دمکراسی🟥 هوالحکیم ⭕️ بر خلاف ادعای لیبرالیسم و دموکراسیِ تمدن غرب، لیبرال دموکراسی از تنوع و آزادی اندیشه بیزار است. لیبرال دموکراسی اندیشه را به بند می کشد و کنترل می‌کند و همه را یک شکل می خواهد. (هرچند امروزه از معنای خود این واژه هم دیگر معنایی نمانده و انگار لیبرالیسم و سوسیالیسم درهم مشغول کنترل اجتماعی هستند.) شاید تنوع فشن شوهای رنگارنگ عقل از سر خیلی ها ببرد و تکنولوژی های جورواجور حسابی چشم‌ها را از حدقه درآورد، اما اندیشه افسار زده تنها به یک چیز می‌تواند بیاندیشد، لذت جوییِ بدون حد. هر فکری که مُقوم این فکر باشد می تواند بسط یابد. از لذت فضانوردی تا لذتِ بیابان نوردی. اندیشه ی لذت جویانه ی تحت کنترل. جهانِ کنترل شده ی خالی از انسانیت. جهان پروتکل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. انسانِ عصرِ مدرن سال هاست که ماسک های این پروتکل‌های لیبرالیستی را بر ساحت اندیشه اش زده است. ⚠️ این ماسک‌های گوناگون که از طریق شبکه های آموزشی و فرهنگی و تربیتی در جهان نهادینه می شوند، در واقع به دنبالِ ایجاد حکومتی برای نظم نوین جهانی هستند. انسانِ محکوم به مصرف‌گراییِ لذت جویانه و نظمی که از کنفراس بیلدربرگ و داووس سرچشمه می گیرد و با بازوهای اجرایی سازمان ملل اجرا می‌شود. جهانِ ماسک‌های ایدئولوژیک، و جهان کنترل شده‌ی مرموز امروز را بوجود آورده اند. چه زمانی ماسک‌های ذهن مان را بر خواهیم داشت؟ سهیل سلیمی ♦️♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI ♦️♦️♦️♦️♦️ @SOHEILSALIMI
🟥 برای تماشا یا دانلود فیلم‌های سهیل سلیمی به کانال آپارات زیر مراجعه فرمایید: https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI https://www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI
عبور از چراغ قرمز انسانیت، بی محابا و "افسارگسیخته" هوالحکیم. سال‌ها پیش مقاله‌ای نوشتم پیرامون تمسخر تعارفات بین ما ایرانی‌ها، و آنجا این نکته را به تجربه نوشته بودم که با از بین رفتن تعارفات احترام‌ها هم از بین خواهد رفت و با از بین رفتن احترام‌ها عذرخواهی و ببخشش خواستن از یکدیگر هم آرام آرام ناپدید خواهد شد و در نهایت همه اینها منجر به تنش و خشونت‌های شدید اما بر سر مسائل جزئی خواهد شد. 🟥🟥 ادامه 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
چند روز پیش که فیلم " افسارگسیختهUNHiNGED "را دیدم، خیلی شگفت زده شدم، انگار کلمات آن مقالهٔ قدیمی روی صفحه نمایش جان گرفته بودند و جلوی چشمانم رژه می‌رفتند البته از نظرِ زیرمتن و محتوای نابودیِ اخلاق در جامعه به واسطه‌ی نبودن ادب و زبانِ عذرخواهی. دیالوگی در فیلم چند بار شنیده می‌شود که دقیقاً جمله‌ی مد نظر من یعنی "چرا عذرخواهی کردن اینقدر برایمان سخت شده است" در آن مقاله بود که کاراکتر ضد قهرمان فیلم افسارگسیخته که راسل کرو نقش آن را ایفا می کند به زنی که با بوق زدن باعث عصبانیت او شده، در چند جای فیلم قریب به این مضمون می‌گوید: چیه سخته برای چیزی های به ظاهر بی ارزش عذرخواهی کنی؟ یا در دیالوگی دیگر می‌گوید: وقتی داری عذرخواهی می‌کنی یه گورباباش هم تو صدات هست. یا؛ بهت یاد میدم چطور عذر خواهی کنی. اساسا حرف فیلمِ افسارگسیخته این است که باید به دنبال تنبیه آدم های بی ادبی باشیم که هر روز در اشکال مختلف در سطح شهر می بینیمشان و معلوم نیست کی و سر چه موضوع بی ارزشی با آنها دست به یقه شویم. پس تو ای مخاطب آدم باش و آرام. این موضوع حتی در جمله تبلیغاتی فیلم هم مشهود است؛ اون میتونه برای هرکسی اتفاق بیوفته! اما آنچه فیلم از آن غافل است همان سیر بی ادب شدن جامعه است. همین تعارفاتی که با تمسخر سیستماتیک از فرهنگ زندگی ما حذف شد، هزاران سال بشر ایرانی برای پدید آوردنش تلاش کرده بود، رد پای این ادعا را از مکتوبات باستانی تا اشعار و داستان‌های معاصر و از روایات‌ها و احادیث تا متن صریح قرآن حکیم می‌شود پیدا کرد، اما مهمترین کلید واژه‌ای که در رسای این بی‌ادبی اجتماعی می شود نام برد، حیا زدایی است. زیرا خروجی تمام آن تعارفات و احترام ها ولو نمایشی! ایجاد نوعی حریم و حرمت فردی بود که با تمسخر مداوم در میان عوام و رسانه‌ها در کمتر از دو سه دهه همه از میان ما رخت بر بسته و دیگر آن احترام‌ها و تعارفات جایی میان ما ندارند و به بهانه صریح صحبت کردن بی ادب صحبت کردن را عادی انگار می کنیم. فیلم افسارگسیخته سعی دارد با کثیف و کریه نشان دادن چهره کسی که قصد اصلاح اجتماعی دارد او را جامعه ستیز نشان دهد تا از ارزش‌های لیبرالیستی دفاع کند اما در نهایت این روند به ضد خودش تبدیل می شود و قتل و خشونت راه حل مبارزه با بی ادبی تصویر می شود که این همان پارادوکس لیبرال دموکراسی است که بارها برایش نوشته‌ام. در پلانی پارادوکسیکال زنی که به جهت بوق زدن باعث اتفقات تلخی شده در پایان فیلم خیلی دقیق پشت چراغ قرمز می ایستد و حتی برای خوردرویی که با قانون شکنی جلوی او می‌ایستد دیگر بوقی برای اعتراض نمی‌زند. البته از شخصیت پسربچه که نماد معصومیت درحال از دست رفتن هم هست غافل نشویم، کودک در فیلم اساسا نماد معصومیت و آینده است و پسرِ آن زن که در صندلی عقب ماشین مادرش نشسته است، در حال تجربه‌ی یک خانواده‌ی در حال فروپاشی و یک جامعه‌ی فروپاشیده است و معصومانه فقط ناظر این این آشوب و آشفتگی سیستماتیک است. به هر حال خوب است برای یک‌بار هم که شده افسارگسیخته را ببینید. سهیل سلیمی @SOHEILSALIMI
"جنایت نامرئی" به قلم و روایت سهیل سلیمی مستند در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم. عوامل تولید این اثر عبارتند از: مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل. @SOHEILSALIMI
برای پایش فضای فرهنگی کشور به یک سیستم یکپارچه نیازمندیم سلیمی: حوزه فرهنگ و هنر نیازمند سیستمی بر اساس دکترین واحد است که فضای فرهنگی را پایش کند/ افرادی که در آثارشان چهره پلید از دین نشان می دهند موأخذه شوند سهیل سلیمی* کارگردان فیلم سینمایی «فرشتگان قصاب» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: افرادی که در حوزه استراتژی فرهنگی تبحر دارند در کنار حقوقدانانی متخصص در حوزه فرهنگ و هنر می توانند این اتفاق را رقم بزنند؛ وقتی این دستورالعمل توسط آن ها تدوین و نهایی شد قوه قضائیه می تواند بر اساس خروجی پایش انجام شده علیه هنرمندانی که امنیت روانی جامعه را زیر سوأل می برند اقدام قانونی کند. سلیمی سپس با بیان اینکه امروز همه چیز کشور را در حوزه سیاست و امنیت و اقتصاد و فرهنگ به دست برخی نااهلان سپردیم تصریح کرد: کسانی که خروجی شان فیلمی مثل «عنکبوت» می شود باید با برخورد قاطعانه و قهری قوه قضائیه روبرو شوند. این سینماگر متذکر شد: قوه قضائیه افرادی که در آثارشان چهره پلید از دیندارها نشان می دهند را موأخذه کند؛ هر فردی که با تولید آثار فرهنگی و هنری چهره زشتی از دین و دینداران نشان می دهد دیگر نباید اجازه فعالیت پیدا کند. وی در پایان این گفتگو افزود: برای ورود جدی قوه قضائیه به حوزه فرهنگ و هنر و صیانت و حراست از امنیت روانی جامعه در رسانه ها و فضای مجازی ما نیاز به این پایش اطلاعات داریم تا ان شاالله جامعه ایده آلی در حوزه فرهنگ داشته باشیم. پایش فرهنگی رسانه هویت هویت سیاه نمایی سینمای استراتژیک سهیل سلیمی سهیل سلیمی کارگردان سینمای بی‌هویت و فاقد استراتژی جهاد تبیین نظم نوین جهانی @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI @SOHEILSALIMI
عکس پشت صحنه فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" از راست به چپ: سهیل سلیمی - الیزابت دبث - هادی شتات - پییر داغر 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI
نگاهی به فلسفه فیلم جوکر JOKER PHILOSOPHY - راه حل نهایی | Final Solution 🟥👇🏼🟥👇🏼🟥
راه حل نهایی جوکر بی تردید محصول جامعه آلوده ی جهان امروز ماست. جهانی که فساد آدم ها، خرد و کلان ندارد و همه در زباله های افکار و اعمال خود غرق هستند. برای جوکر مبارزه با فساد اجتماعی از همین آدم های دم دستی شروع می شود. هر چند فیلم او را متهم به عدم تعادل روانی می کند، اما همین عدم تعادل روانی هم حاصل بی عدالتی و فساد اجتماعی است. جامعه، که نماد آن، مادر جوکر است، امید خود را به اشراف بسته است. اشرافی که مردم را دلقک می پندارند. مردم در جامعه آرمانی جوکر در اسارت رسانه ها و سیاستمداران فاسد و پولدار هستند. اما جوکر هم مانند جان دوال در فیلم هفت، کسانی را به قتل می رساند، که تماشاگر از قتل آنها لذت می برد. هرچند، جوکر و جان دوال هر دو قاتل هستند، اما برای تماشاگر تحسین برانگیز هستند. زیرا همه مردم از تبعیض و بی عدالتی جهانی خسته هستند. آنها منجی هایی هستند که خود قربانی بوده اند. در یک جمله پیام فیلم این است که: کشتن کسانی که جامعه را به انحطاط کشیده اند، راه حل مبارزه با فساد است. جوکر و جان دوال یک حرف مشترک دارند؛ "توبه ی گرگه مرگه" یعنی آدم های فاسد دست از فساد بر نمی دارند، مگر آنکه بمیرند. از نظر جوکر و جان دووال ، دنیای ما درگیر فسادهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است و تنها یک راه برای نجات جهان وجود دارد. کشتن! Final Solution / For Joker and Memorial Seven The joker is definitely the product of our world's polluted society. Degeneration has become public in the world and everyone is drowned in the trash of their thoughts and deeds. For the joker to fight social corruption, it starts with these tailsmen. Although the film accuses him of psychological imbalance, it is also the result of injustice and social corruption. The society, symbolized by Joker's mother, has relied on the nobility. Aristocrats who regard people as clowns. People in Joker's idealistic society are enslaved by the corrupt and rich media and politicians. But, like John Duval in The Seven, Joker kills those who the audience enjoys killing. However, Joker and John Duval are both murderers. But they are admirable for the audience. Because all people are tired of global discrimination and injustice. They are the saviors who were the victims themselves. In one sentence the message of the film is: The killing those who have degraded society is the solution to fighting corruption. Joker is the cry of fight against lies and greed. Joker and John Duval have one thing in common: The corrupt people will not give up their work unless they die. In Joker and John Duval's view, our world is mired in political, economic, and social corruption. And there is only one way to save the world. The kill! se7en seven joker Final Solution JOKER PHILOSOPHY راه حل نهایی فلسفه فیلم جوکر SOHEIL SALIMI SOHEIL SALIMI filmmaker سهیل سلیمی 💽 @SOHEILSALIMI 💽 @SOHEILSALIMI 💽 @SOHEILSALIMI 💽 @SOHEILSALIMI 💽 @SOHEILSALIMI
پوستر فیلم سینمایی "فرشتگان قصاب" نویسنده و کارگردان: سهیل سلیمی تهیه‌کننده: محمد قهرمانی
پوستر فیلم مستند "سفری به جنگ با یک بازیگر" کارگردان: سهیل سلیمی تهیه‌کننده: سید مازیار هاشمی
مستند جنایت نامرئی نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: سهیل سلیمی مستند جنایت نامرئی در چهار قسمت و در موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی ساخته شده است و نویسندگی و کارگردانی آن ره عهده‌ی سهیل سلیمی بوده است. عناوین هر قسمت به ترتیب به این شرح است: قسمت اول: جهان در آشوب – قسمت دوم: توازن جمعیت و جنگهای ترکیبی، راه حلی برای تمام فصول – قسمت سوم: جلیقه زرد که باشی می‌میری – قسمت چهارم: جنگ جهانی چهارم. عوامل تولید این اثر عبارتند از: مجری طرح: ستیف ربیعی / مدیرتولید: محمد حسین اکبری / فیلم‌بردار: محسن استیری / تدوین و صداگذاری: الهه شیرازی / آهنگساز: سهیل سلیمی / تنظیم: کیوان کریمی / موشن گرافی: سمانه ضیائی / راوی: منوچهر زنده دل. _چهارم 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI 🟥 @SOHEILSALIMI
سهیل سلیمی کاندید مردمی "بهترین فیلمنامه نویس" چهارده دوره ی جشنواره ی فیلم مقاومت در بخش چهل سالگی 1397 🖌🖌📒📕 @SOHEILSALIMI 🖌🖌📒📕 @SOHEILSALIMI 🖌🖌📒📕 @SOHEILSALIMI
تشریح تحولات جهان پس از کرونا به روایت «جنایت نامرئی» سینماپرس: مجموعه مستند «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» (که عنوان آن به جنایت نامرئی تغییر یافته است) به روایت شیوع بیماری‌های بی حد و مرز مانند ویروس کرونا در سطح جهان می پردازد. مجموعه مستند «جنایت نامرئی» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی «سهیل سلیمی» در قالب چهار قسمت ۵۵‌دقیقه‌ای ساخته می‌شود. این مجموعه که تولید موسسه‌ فرهنگی هنری اندیشه‌ شهید آوینی است، تاریخچه‌ای از بیماری‌های فراگیر در سراسر جهان؛ از عهد باستان تا به امروز را روایت می‌کند و از این زاویه دریچه‌ای برای بررسی عمیق شیوع ویروس کرونا را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. در این میان و با استناد به حقیقت تاریخ، نقش انکارناپذیر سردمداران سلطه‌گر برای همه‌گیری انواع بیماری‌های بی‌حد ومرز روشن می‌شود. (جنایت نامرئی) «توازن جمعیت و سلاح بیولوژیک» با نگاهی پژوهشی به دنبال نمایش جهان پس از کرونا است. جهانی که گستره‌ نفوذ این ویروس مرموز، موجب ایجاد شکل متفاوتی از زیست جامعه‌ بشری شده است تا جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و تحلیل‌گران انسان‌شناسی، جهان را به پیش و پس از کرونا تقسیم نمایند. اما در پس همه‌ تحلیل‌ها، دریچه‌ای تازه از طریق بررسی تاریخ شیوع بیماری‌های همه‌گیر نمایان می‌شود، وقتی بیماری راهی برای ریشه‌کن سازی جمعیت جهان و سیطره بر مردمان کشورها به حساب می‌آید. از این رو، روایت تاریخی این مستند فراتر از شرح ناگواری‌های جهان تازه‌ی کرونایی است. ادامه 👇🏼👇🏼👇🏼