اومدم بگم✋
با هر درجه از پاکی و یا آلودگی هستی ...
ناامید نباش ...
و نجوای شیطان خبیث رو گوش نده
نمازت رو بخون ....نماز نجاتت میده👌
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
#نماز فلسفه نماز ؛ راه های عاشقی با خدا⁉️ فایل اول #سخنان_ناب_و_زیبای_استاد_آقارضا .:::| ••••●❥
مباحث فلسفه نماز رو حتمااا از استاد بزرگوارم جناب آقارضا اول گوش بدید بفهمید نماز رو بعد بخونید...☺️❤️👆👆👌🏻
التماس دعا...🙏🏻💐
4_5960876597769667232.mp3
2.38M
#نماز
✴️بیدار نشدن برای نمازصبح و قضاکردن آن در نماز ظهر باعث سبکی نماز نمیشود؟؟
🔮استاد آقارضا🌹علت و راه حل را یکجا در این ویس🎤دادند
#سخنان_ناب_و_زیبای_استاد_آقارضا
.:::| ••••●❥JOiN👇
🆔 @sokhananiziba
4_5794320076723193588.opus
606.4K
#نماز_شب
✳️بزرگواری با اینکه آیه آخر سوره کهف برای بیدارشدن نماز شب میخواند اما چون بیمار هستند دوباره میخوابند❗️
🔙آیا دعایی هست که توفیق نمازشب به او عطا شود و برای نمازشب بیدارشود؟؟
#سخنان_ناب_و_زیبای_استاد_آقارضا
.:::| ••••●❥JOiN👇
🆔 @sokhananiziba
•« مَن کـانَ لله کـانَ اللهُ لَه »•
قـلم میزنید بـرای #خدا باشد
گـام برمیدارید برای #خدا باشد
هـرکاری که میکنید برای #خدا باشد
همه چیز
آنگاه #خدا عاشق شما میشود♥️
#شهیدابراهیمهمت #حاج_قاسم
#حرفهای_ناب
🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا
🌸🍃 @sokhananiziba
#داستان_نوشته
💠 شرابی حلال در بهشتی کوچک
🔸 روزهای اول ازدواجشان بود.
یک روز همسرش به او گفت:
«پسرعمو! من در کشوری بزرگ شدهام که مردمش دوست دارند خانههایشان از سبزه و گیاه خالی نباشد و به درختکاری علاقه دارند.
🔹 من خودم مراقبت و آبیاری گیاهان و درختانی را که در منزل پدرم در قم بودند انجام میدادم و به این کار علاقه داشتم.
🔸 حالا دلم برای آن گلها و شکوفهها و گیاهان خوشبویی که نگه میداشتم تنگ شده😢. چه خوب میشد اگر تعدادی نهال و ظرفی که بتوانم آنها را در آن بکارم تهیه میشد».
🔹 شهید صدر قول داد این باغچه کوچک را فراهم کند و بعد در اولین فرصت، از منزل سیدمحمد صدر در بغداد تعدادی نهال کوچک و مقداری بذر آورد.
🔸 فاطمه نهالها و بذرها را در آن جعبهها کاشت و آنها را در اطراف حیاط خانه چید و اینگونه، خانۀ سیدمحمدباقر و همسرش بهرغم امکانات ناچیز و توان محدود، به باغی کوچک تبدیل شد.
🌳🌻🌳🌹🌳🌷
🔹 شهید صدر شیفتۀ این کار همسرش شده بود. بیشتر عصرها آنجا مینشست و در کنار آن گلها و گیاهان حال و هوایی تازه میکرد و از دیدنشان لذت میبرد. دوست داشت کتابها و یادداشتهایش را به آن حیاط کوچک سرسبز بیاورد و در آنجا به تفکر بپردازد و کارهای فکری و درسی همیشگیاش را انجام دهد.
🔸عصر یکی از همان روزها فاطمه با یک قوری چای به حیاط آمد و کنار سیدمحمدباقر که مثل هر روز در حیاط نشسته بود، نشست و دو استکان چای ریخت.
☕️♥️☕️
🔹 شهید صدر استکان چای را به دهانش نزدیک کرد و چشید. سپس غرق در لذت و عشق، نفس عمیقی کشید، در حالی که با لبخندی شوخطبعانه به فاطمه خیره شده بود....
☺️☺️☺️
🔸 گفت: «به به! نوشیدن این چای حرام است؛ 😉
چون با این وضعیت و در این باغچه دیگر شبیه شراب مستکننده است، نه چای».🤔
♥️انس و محبت میان شهید صدر و همسرش فاطمه زبانزد بود و شهید صدر ابایی از اظهار کردنش نداشت.
💕 همسرش را عاشقانه و با نامهای بهشت صدا میزد و به او حوریه من، نعیم من، جنت من، فردوس من و کلماتی زیبا از این دست میگفت. وقتی فاطمه همراه بچهها به قم رفته بود شهید صدر در نامهاش به آقا رضا صدر (برادر همسرش) نوشت: «به هر چیزی که آنجاست غبطه میخورم. چون همه چیز آنجا به فاطمه و بچهها از من نزدیکتر است»
😓😔😭👆
🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا
🌸🍃 @sokhananiziba