یک اتفاقِ ساده، ولی ماندگار شد
وقتی که چشم من به نگاهت دچار شد
لب را گشودی و دلم آغوش باز کرد
خندیدی و جهان، همه باغ انار شد
از گیسوانِ مست تو عطرِ جنون چکید
با هر نسیم، هستی ِ من بیقرار شد
پاییز، فصل خاطرههای قشنگ ماست
از غنچه گفت تا لبِ مستت، بهار شد
بانوی ماه! هر غزل، آغوشِ تشنهایست
شعری که وزن و قافیهاش داغدار شد
آواره بود گرچه دلم، تا تو آمدی،
در شهرِ مهربانِ غمت ماندگار شد
#حسن_یعقوبی
#به_لهجه_انگور
https://eitaa.com/sokhanedust