eitaa logo
سخن و مداحی ناب. اخبار پرسپولیس استقلال فوتبال برتر ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
12.6هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
42 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مراقبت پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت:تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد:همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره...باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد،اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت:بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت:مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن! حــدیث‌ ❤️قال امام صــادق علیه السلام: اگر دوست ‌دارى خداوند بر عمرت بيفزايد پدر و مادرت را خــوشحال 🕌سخنان ناب📖 👇🔅👇🔅👇 https://eitaa.com/joinchat/1350500352C441bf7fe0d
📌 درایت امام باقر علیه‌السلام، پیش از رسیدن به مقام امامت بنا بر اعتقاد ما شیعیان، علوم ائمۀ اطهار (علیه السلام) به علم بی‌پایان خدای متعال متصل است؛ هیچ امر کوچک یا بزرگی نیست که کسیی در آن به امام معصوم (ع) مراجعه کند و او از پاسخ آن عاجز بماند. اما گاهی در زمان برخی از ائمه (ع)، فرصت‌هایی برای بروز و ظهور این علوم بیشتر فراهم شد. 🔶 یکی از این موقعیت‌ها در دوران خلافت عبدالملک‌بن‌مروان رخ داد: 👕 عبدالملک برای درباریان لباس‌هایی از امپراتوری روم تهیه می‌کرد، اما متوجه شد که در حاشیۀ این لباس‌ها جملاتی به زبان رومی نوشته شده است. مترجم آوردند و فهمیدند آن جملات شعار تثلیث مسیحیت است: پدر، پسر و روح‌القدس! خلیفه به‌شدت برآشفت و دستور داد که دیگر این لباس‌ها از روم وارد نشود و مسلمانان خودشان لباس تهیه کنند. 👑 اما روم تهدید کرد: اگر واردات لباس‌ها را قطع کنید، دیگر برای شما سکه‌ای ضرب نخواهیم کرد! عبدالملک ترسید و دانست که راه‌حل را باید از خاندان (ص) بجوید... 👨‍🏫 از امام باقر (ع) درخواست یاری کرد. بر اساس روایت، امام را به شام فراخواندند و حضرت نیز آمدند و دستورالعمل ضرب سکه در داخل حکومت اسلامی را صادر کردند: ✔️ یک‌طرف سکه: «لا اله الا الله» ✔️ طرف دیگر: «محمد رسول‌الله» ✔️ ذکر محل و تاریخ ضرب سکه نیز توصیه شد. 💰 بدین ترتیب، نخستین سکه‌های رسمی در عالم اسلام با هویت اسلامی ضرب شد. 🔸 البته پیش از این نیز در زمان (ع) سکه در داخل حکومت اسلامی ضرب می‌شد، اما بنی‌امیه برای محو آثار ایشان، آن سنت را کنار گذاشته بودند. 📌 نکته مهم: با توجه به اینکه عبدالملک در زمان امامت امام سجاد (ع) از دنیا رفت، برخی احتمال داده‌اند که اصل ماجرا مربوط به امام سجاد (ع) باشد و امام باقر (ع) در آن زمان با اجازۀ پدر بزرگوارشان، مأمور این کار شده باشند. یعنی این واقعه، مربوط به دوران پیش از امامت (ع) است.
🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿🌺🍃 🌿 🌺 دایی محمود آدم جالبی بود. هفتاد و چند سال پیش از دهات می‌آد تهران و میره سربازی ... یه روز که قاطی باقی سربازا وسط پادگان به خط شده بوده، می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن یک دیوار بزرگی دور پادگان صحبت می‌کنه. می‌پره جلو و می‌گه قربان من بنایی بلدم. فرمانده اول یک سیلی می‌زنه در گوشش و بعد می‌گه از امروز شروع کن. هر چی کارگر و مصالح خواستی بگو، دستور بدم برات حاضر کنند. دایی محمود آستیناشو بالا می‌زنه و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار، ولی چون خیلی رِند و طمعکار بوده از هر دو تا کامیون آجری که سفارش می‌داده یکیشو شبونه رَد می‌کرده توی بازار و می‌فروخته. همین می‌شه که بعد از سربازی اون قدر پول داشته که می‌تونسته برا خودش توی بازار حجره بخره. ولی حجره نمی‌خره. به جاش پول هاشو بر می‌داره می‌ره هند، پارچه گرون قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره و می‌آره این جا. یک انباری اجاره می‌کنه پارچه ها رو می‌ریزه اون تو. بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه توی کشور تأسیس شده بود، همه پارچه ها رو به بالاترین قیمت بیمه می‌کنه. دو هفته بعد انبار پارچه‌های دایی محمود آتیش می‌گیره و همه چیز اون می‌سوزه. کارشناس‌های بیمه می‌آن آتیش سوزی رو تایید می‌کنند و خسارت کامل می‌پردازند. حالا نگو که دایی محمود همه پارچه‌های گرون قیمت رو شبونه خارج کرده بوده و به جاش چیت و چلوار، اون تو چیده بوده. این جوری ثروت دایی محمود دو برابر شد. اون در ادامه زندگیش خیلی از این کارها کرد ولی هیچوقت من ندیدم هیچکس ازش بد بگه. همه دایی محمود رو دوست داشتند و توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن هم نداشت. به این ترتیب من از همون بچگی فهمیدم که اگه توی این دنیا حق یک نفر رو بخوری یک دشمن پیدا می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری پنج تا دشمن پیدا می‌کنی. ولی اگه حق همه رو به طور مساوی بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی و همه با احترام ازت یاد می‌کنند...!!! کتاب: ویزای کوه قاف