eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
341 عکس
62 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
فهرست_کتاب_وحدت_وجود_در_عرفان_اسلامی.pdf
461.9K
📘 کتاب « در عرفان اسلامی» منتشر شد. 🔹مرکز پخش: قم، پاساژ قدس، طبقه همکف، پلاک 84، انتشارات قائم آل علی علیهم السلام 🔻تلفن: 37739525 09127478679 @sokhanerfan
غزل 79.amr
3.94M
🔷 یکشنبه 11 آذر 97 🔹شرح غزل: کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت 🆔 @sokhanerfan
🌺🍀🌺 🔴 تذکر: این متن، تخصصی است و برای اساتید کانال، می باشد 🔴 ✅ تفسیر عرفانی (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر) 1. ركن اول در «تسبيح» است. و آن، تنزيه از توصيف به تحميد و تهليل است، كه از مقامات شامله است و بنده سالك بايد در تمام عبادات متوجّه آن باشد و قلب خود را از دعواى توصيف و ثناجويى حق نگاه دارى كند؛ گمان نكند كه از براى عبد ممكن است قيام به حقِ عبوديّت، فضلًا از قيام به حقّ ربوبيّت كه چشم آمال كمل اولياء از آن منقطع و دست طمع بزرگان اصحاب معرفت از ذيل آن كوتاه است «عنقا شكار كس نشود دام بازگير». @sokhanerfan آرى، چون رحمت واسعه حق جلّ و علا شامل حال ما بندگان ضعيف است، به سعه رحمت خود ما بيچارگان را بار خدمت داده و اجازه ورود در يك همچو مقام مقدّس منزّه، كه پشت كرّوبيّين از قرب به آن خم است، مرحمت فرموده. و اين از بزرگترين تفضّلات و ايادى ذات مقدّس ولىّ نعمت است بر بندگان خود، كه اهل معرفت و اولياء كمّل و اهل اللَّه قدر آن را به قدر معرفت خود مىدانند، و ما محجوبان بازمانده از هر مقام و منزلت و محرومان دور افتاده از هر كمال و معرفت بكلّى از آن غافليم؛ و اوامر الهيه را، كه فى الحقيقه بالاترين نعم بزرگ نامتناهى است، از تكلف و كلفت دانيم و با انضجار و كسالت قيام به آن كنيم، و از اين جهت از نورانيّت آن بكلى محروم و محجوبيم. و بايد دانست كه چون «تحميد» و «تهليل» متضمّن توحيد فعلى است و در آن شائبه تحديد و تنقيص است، بلكه شائبه تشبيه و تخليط است، عبد سالك براى تهيه ورود در آن لازم است در حصن حصينِ تسبيح و تنزيه خود را وارد كند و به باطن قلب خود بفهماند كه حق جلّت عظمته منزّه از تعيّنات خلقيّه و تلبّس بملابس كثرات است، تا ورود در تحميدش از شائبه تكثير تنزيه شود. 2. ركن دوم «تحميد» است. و آن، مقام توحيد فعلى است. از حصر حمد به حق تعالى استفاده كنيم و دست عبد را از محمدتها بكلّى كوتاه نماييم و هُوَ الَاوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِن. آن را به سامعه قلب رسانيم، و حقيقت ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّه رَمى را به ذائقه روح بچشانيم، و خودبينى و خودخواهى را زير پاى سلوك نهيم تا به مقام تحميد خود را رسانيم و دل را از زير بار منّت خلق بيرون كشانيم. @sokhanerfan 3. ركن سوم «تهليل» است. و از براى آن مقاماتى است: 3.1. يكى مقام نفى الوهيّت فعليّه است كه عبارت اخراى لا مُؤَثِّرَ في الوُجودِ الّا اللَّه است. و اين مؤكّد حصر «تحميد» بلكه موجب و مسبّب آن است. چون كه مراتب وجودات امكانيّه ظلّ حقيقت وجود حق جلت قدرته و ربط محض است و از براى هيچ يك از آنها به هيچ وجه استقلال و قيام به خود نيست، از اين جهت، تاثير ايجادى را به هيچ وجه به آنها نتوان نسبت داد، چه كه در تأثير استقلالِ ايجاد لازم و استقلالِ ايجاد مستلزم استقلال وجود است. و به عبارت اهل ذوق، حقيقت وجودات ظلّيّه ظهور قدرت حق است در مرآيى خلقيّه، و معنى لا اله إلا اللَّه مشاهده فاعليّت و قدرت حق است در خلق و نفى تعيّنات خلقيّه است، و افناى مقام فاعليّت آنها و تأثير آنها است در حق. 3.2. و يكى مقام نفى معبود غير حق است، و لا إله إلا اللَّه یعنی لا معبودَ سِوى اللَّه. و بنا بر اين، مقام «تهليل» نتيجه مقام «تحميد» است؛ زيرا كه اگر محمدت منحصر به ذات مقدّس حق شد، عبوديّت نيز بار خود را در آن مقام مقدّس افكند؛ و جميع عبوديّتهايى كه خلق از خلق مى كند، كه همه براى رؤيت محمدت است، منتفى شود؛ پس، گويى سالك چنين گويد كه چون جميع محامد منحصر در حق است، پس عبوديت نيز منحصر به او شود، و او معبود شود و بتها همه شكسته شود. و از براى «تهليل» مقامات ديگرى است كه مناسب اين مقام نيست. @sokhanerfan 4. ركن چهارم «تكبير» است. و آن نيز تكبير از توصيف است؛ گويى كه عبد در اول ورود در «تحميد» و «تهليل»، تنزيه از توصيف نموده، و پس از فراغ از آن نيز تنزيه و تكبير از توصيف نمايد، كه تحميد و تهليلش محفوف به اعتراف به تقصير و تذلّل باشد. و شايد كه تكبير در اين مقام تكبير از «تحميد» و «تهليل» باشد، زيرا كه در آن شائبه كثرت است. و شايد در «تسبيح» تنزيه از تكبير، و در تكبير، تكبير از تنزيه نيز باشد، كه دعاوى عبد بكلّى ساقط شود و به توحيد فعلى متمكّن گردد. و عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است حال تبتّل و تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصيل كند؛ و به كثرت مداومت باطن قلب را صورت ذكر دهد و حقيقت ذكر را در باطن قلب متمكّن سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود و لباس خويش، كه لباس بُعد است، از تن بيرون آورد. 🔹 امام خمینی (ره) 💢 کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
✅عارف و صوفی چه می گوید ؟! یکی از اساتید نقل میکردند: « هنگامی که میخواستم یادگیری علم عرفان و فلسفه را شروع کنم، یکی از اساتید ما که مخالف فلسفه بود به من گفت شما که میخواهی فلسفه و عرفان را شروع کنی، بیا این کتاب "عارف و صوفی چه می گوید" از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را مطالعه کن تا با مبانی فلسفه و عرفان آشنا شوی. من هم مردد شدم که آیا برای شروع فلسفه، این کتاب مناسب است یا نه. لذا رفتم پیش حضرت آیت الله جوادی آملی و بعد از نماز خدمت ایشان رسیدم و کتاب را نشان ایشان دادم و گفتم آیا به نظر شما برای شروع درعرفان و فلسفه، این کتاب مناسب است؟ آیت الله جوادی فرمودند: « خدا رحمت کند مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را؛ ایشان نفهمیدند عارف و صوفی چه می گوید! » 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
✅نصایح استاد، علامه حسن زاده آملی خواب و خوراك و كار و زندگى را اندازه است كه در كم آن بيم تباهى است، و در افزون آن ترس رسوائى. ميانهروى مايه بلندپايگى و ارجمندى و نيكبختى است. آنچه را كه داور خرد دستور داد بجا آر و پاسخ درست براى پرسش خدايت فراهم كن. تنها از آفريدگارت شرم بدار نه از آفريدههايش. بگذار تا ديگران از تو رنگ بگيرند نه تو از آنان. پيمانت را با خدا و پيمبر سخت استوار كن، و از ته دل بگو خدايا آمدم، گر كام تو برنيامد آنگه گله كن 🔹نامه ها برنامه ها، ص: 56 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌺 گریه به علت قضا شدن نماز شب آیت الله حسن رمضانی: خدمت آیت الله خرازی بودم. ایشان نقل می‌ کردند: آقا مصطفی خمینی برای بنده نقل نمودند که یک روز صبح رفتم منزل پدرم. دیدم ایشان دارند گریه می‌ کنند... از مادرم پرسیدم چرا گریه می‌کنند؟ مادرم گفتند: دوباره نماز شبشان قضا شده است... حضرت استاد رمضانی بعد از نقل این داستان از آقای خرازی فرمودند: این قضیه نشان می‌دهد که امام (ره) هر دفعه نماز شبشان قضا می شده، گریه می‌ کردند... 🔹🔹برای خود و به حال خود، فکری بکنیم 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
سخن عرفان
🌸 #دین_شناسی – 17 🔹 #عقل_و_دین – 1 یکی از مهمترین مباحث دین شناسی، رابطه عقل و دین است. رابطه عقل
🌸 – 18 🔹 – 2 در شماره های قبلی، معنای روشن شد. در این شماره، بیان می شود. 🔸 عقل در لغت در لغت به معنای بند زدن، بستن، گرفتن، زندانی کردن و بازداشت کردن آمده است؛ «عَقَلَ لسانَه» یعنی زبانش را بست. همچنین به معنای فهیم بودن، شعور داشتن، آگاه بودن، فهمیدن، درک کردن و نیرویی که انسان با آن می فهمد و اندیشه می کند، آمده است؛ «تَعقُّل» یعنی فهیم شدن، خردمند شدن، درک کردن، اندیشیدن و نیک فکر کردن است. برخی چنین گفته اند که ماده (ع ق ل) تشخیص صلاح از فساد در جریان زندگی مادی و معنوی بوده و بعد از آن، بستن و بند کردن نفس بر اساس آن تشخیص یا صلاح است. از این رو، امساک، تدبر، فهم مناسب، ادراک، انزجار، شناخت مایحتاج زندگی مادی و معنوی و مانند آن از لوازم این معناست و اینکه در احادیث، یاران زیادی به عقل نسبت داده شده از باب مجاز یا لوازم عقل است. به بیان دیگر، عقل، نیرویی است که انسان به وسیله آن، خیر و صلاح مادی و معنوی خود را تشخیص می دهد و بعد از این تشخیص، انسان را از خلاف و تمایل به سمت امور شرّ و فساد مادی و معنوی نگه می دارد. 🔸 عقل در اصطلاح واژه عقل در علوم معرفت شناسی، منطق، فلسفه، کلام، فلسفه اخلاق و ... کاربردهای گوناگون دارد. به طور اجمال: 1. عقل یعنی نیروی فهمیدن، اندیشیدن و ادراک عقلی؛ 2. عقل به معنای نیروی تدبیر زندگی؛ 3. جوهری که در ذات و افعال از ماده و مادیات مجرد است؛ 4. صادر اول که معمولا در فلسفه به آن عقل اول می گویند؛ 5. معلومات و اندیشه های اولیه که مبادی تصورات و تصدیقاتند؛ 6. معلومات یا اندیشه های اکتسابی برگرفته از مبادی؛ 7. مطلق مُدرِک؛ اعم از عقل و نفس و غیره. 🔸 چند نکته 1. عقل، گاهی بر قوه ادراکی اطلاق می شود و گاهی بر ادراکات حاصل از آن قوه؛ عقل در معرفت شناسی، بیشتر به معنای ادراکات عقلی به کار می رود و در هستی شناسی، بیشتر به لحاظ وجود شناختی، درباره قوه یا نیروی عقل بحث می شود. 2. در عصر حاضر، گاهی از عقل اصطلاح دیگری قصد می کنند و آن عقلانیت یا آرای رایج و مشهوری است که همه یا بیشتر مردم می پذیرند. 3. روشن است که معنای اراده شده درباره عقل از راه قرائن و شواهد متن و سخن، فهمیده می شود. برای روشن تر شدن بحث، لازم است عقل نظری و عقل عملی را تعریف کنیم. ادامه دارد... ⚜استاد وحيد واحد جوان⚜ ⭕️اختصاصي⭕️ 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
پاسخ حضرت آیت الله بهجت(ره) جهت تقویت اراده @sokhanerfan
📘 کتاب #وحدت_وجود در عرفان اسلامی نوشته استاد واحدجوان و با تقریظ آیت الله حسن رمضانی تلاش می کند #توحید_عرفانی را تبیین نماید و در ضمن به شبهات پاسخ دهد. 📔کتابی جامع درباره وحدت وجود 🔹مرکز پخش: قم، پاساژ قدس، انتشارات قائم آل علی (علیه السلام) ☎️ تلفن: 37739525 📦 ارسال پستی: 09127478679 💢سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
غزل 80.amr
3.49M
🔷 یکشنبه 18 آذر 97 🔹شرح غزل: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت 🆔 @sokhanerfan
✅مراد از اسم اعظم چیست؟ اسم اعظم، لفظ یا نوشته نیست. این اسماء لفظی و کتبی جلوه‌‌ و نشانه‌ای از اسمای حقیقی‌اند و در میان اسماء عینی که حقیقت بیرونی دارند آن اسمی که از همه برتر هست اسم اعظم است. اسم اعظم در میان اسماء ذات، «الله» است و در اسماء صفات، «حی» است و در میان اسماء افعال، «قادر» است لذا تمام افعال حق تعالی به اسم «القادر» بر می‌گردد و تمام صفات او به اسم «الحی» بر می‌گردد و «الله» هم مستجمع همه صفات کمال است. نه تنها اسم اعظم بلکه همه اسماء الهی، حقایق عینی و بیرونی‌اند و لفظ و نوشته نیستند لذا آنچه که ما در گفتار یا نوشتار بیان می‌کنیم و می‌گوییم الله، حی، عالم، قادر، سمیع، بصیر و ... اسم و نشانه آن اسمای خدا هستند که واقعیت خارجی دارند. یعنی این الفاظ، اسم آن اسماء هستند. به بیان دیگر، اینطور نیست که تنها یک اسم اعظم داشته باشیم و اینطور نیست که لفظ «الله» یا عبارت کتبی «الله»، «حی»، «قادر» و ... اسم اعظم باشند بلکه در جهان آفرینش حقایق عینیه‌ای وجود دارند که اینها بزرگترین تعین پروردگار هستند. مثلا به انسانی می‌گوییم فلان آقا دکتر، حکیم، عارف و .... است که این اسما و صفات در صورتی واقعی است که او در خارج و واقعا متصف به صفت دکتر، حکیم باشد و گرنه صرف لفظ یا نوشتار که اثری ندارد از این رو کسی که به این اسماء، تحقق یافته و آنها را در خود پیاده کرده است می‌تواند کار الهی انجام دهد. 🔹 آیت الله حسن رمضانی 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌷 امام خمینی و محیی الدین ابن عربی ◀️حضرت امام خمینی (ره) در آثار اخلاقی و عرفانی خود مانند شرح دعای سحر، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، تعلیقة علی الفوائد الرضویة، سر الصلوة، آداب الصلوة و شرح چهل حدیث در موراد بسیاری از محیی‌ الدین ابن عربی به عظمت یاد کرده و تحت عناوین با شکوهی مانند: شیخ کبیر، شیخ عارف، شیخ محقق، بزرگمرد از او نام برده و به عنوان یکی از «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» او را ستوده است. ◀️حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریف خود (یکشنبه 25 دى ماه 1367) درباره کتاب فصوص الحکم ابن عربی می‌نویسد: «یاد روزى که در ایام جوانى کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانى را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشتهاند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان- رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پاى درآمدگى دختر عزیزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از این بىبضاعت خواستند چیزى بنویسم باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتى که دارند و کمکهاى بسیار ارزندهاى به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفة اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- مىکنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند. فى المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان اى دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند. تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه. خداوند تعالى تو و احمد عزیزم و فرزندان عزیزت را که نور چشمان من هستید حفظ کند، و از شماها انتظار دعاى خیر دارم بویژه پس از موتم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص 237) ◀️نکات جالب توجه حضرت امام درباره کتاب فصوص الحکم ابن عربی در این نامه: 1. خاطره خوش امام از فراگیری فصوص الحکم 2.عنوان «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» برای ابن عربی 3.استفاده علمی امام از فصوص الحکم 4.قدر و منزلت داشتن فصوص الحکم نزد امام 5.کمک‌های بسیار ارزنده فصوص برای فهم و معرفت قرآن و کتب ادعیه و احادیث ائمه 6. سفارش به خواندن و فراگیری کتب عرفانی به قصد فهمیدن یا ذوق کردن اسرار قرآن (کلمه شریفه جامعه) 7. حتی زمانی که امام، این نوع کتابها را با قرآن مقایسه می‌کند و می‌فرماید که هیچکدام حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند مثالی می‌زند که همه این کتب عرفانی بر مبنای آن مثال دور می‌زنند یعنی «وحدت وجود» و آن را از قرآن (الحمدلله رب العالمین) استفاده می‌کند. (فى المثل سوره مبارکه... اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.) ◀️نامه مهم دیگر امام خمینی (ره) همچنین حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریفش (11 دی ماه 1367) در پیام مهم و تاریخی خود به میخائیل گورباچف او را به اسلام دعوت کرد و از شکست کمونیسم خبر داد که در قسمتی از آن نامه مهم آمده: «دیگر شما را خسته نمی‌ کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیى الدین ابن عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.» (صحیفه امام، ج21، ص: 225) ◀️در پایان یادآوری این نکته ضروری است که حضرت امام، کتاب فصوص و مصباح الانس را خدمت استاد عرفانش حضرت آیت الله شاه‌آبادی (ره) خوانده است و نیز ایشان بر کتاب فصوص الحکم و مصباح الانس تعلیقه نوشته‌اند و به طور کلی، اصل مباحث ابن عربی را قبول دارند اگر چه در مواردی نقد‌هایی نیز دارند. 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan