🌹🌹🌹
عیدی که از همه اعیاد بالاتر است عید ولایت، عید غدیر خم است، چه طور این عید بالاتر است به اعتبار این که چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
آیت الله العظمی بهجت
🌸عید غدیر خم عید ولایت و وصایت بر همه شیعیان مبارک باد
✅ اعمال و فضایل عید غدیر خم
به نقل از کتاب اقبالالاعمال سیدبنطاووس
امام رضا علیهالسلام فرمود: چون روز قیامت شود چهار روز را مانند عروسی که به خانه داماد میرود، به پیشگاه الهی وارد میکنند. سؤال شد: این چهار روز کدامند؟ فرمود: روز قربان، روز فطر، روز جمعه، روز غدیر، و همانا روز غدیر در میان آن روزها مانند ماه درخشان در میان ستارگان است… و آن روز عید اهلبیت علیهمالسلام و روز قبولی اعمال شیعه و استغفار ملائکه برای شیعیان و بخشایش گناهانشان و روز عید اکبر است.
🔻بنا به این روایت انجام این اعمال شایسته است:
1️⃣بر خود و خانواده و برادرانش گشایش دهد؛
2️⃣ به انجام عبادت و دعا بپردازد؛
3️⃣ لباسهای نیکو بپوشد و زینت کردن و جامه سیاه از تن درآورد؛
4️⃣ زیاد صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش؛
5️⃣ افطاری دادن به روزهداران؛
6️⃣ تبریک گفتن به برادران دینی با این جمله: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهمالسلام.
7️⃣ لبخند زدن به مؤمنین و خوشرویی با آنها؛
8️⃣ اطعام مؤمنین؛
9️⃣ به دیدار مؤمنین رفتن؛
🔟 روزه.
@sokhanerfan
🌹 ابیات بینظیر در وصف امام علی علیهالسلام و دفاع از ولایت
ای علی که جمله عقل و دیدهای / شمهای وا گو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد / آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست/ زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
باز گو ای باز عرش خوششکار / تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته / چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان / وان یکی تاریک میبیند جهان
راز بگشا ای علی مرتضی / ای پس سوء القضا حسن القضا
در یکی از جلسات روحانیان اهل سنت، این بیت را مطرح کرده و گفتم به نظر شما «ای پس از سوء القضا حسن القضا» یعنی چه؟
هر کس نظری داشت که با جان این عبارات و با مصرع اول که میگوید «راز بگشا ...» تناسب نداشت. مثلا یکی از آقایان گفت: سوء القضا یعنی آب دهان انداختن عمرو بن عبدود، و حسن القضا یعنی آن فرو نشاندن خشم توسط علی بن ابی طالب علیهالسلام. گفتم اینها درست نیست؛ چون مولوی خود حضرت را در برابر قبلیها حسن القضا و قبلیها را در برابر علی که بعد از آنها آمد سوء القضا میداند. این است آن مطلبی که مولوی درباره علی علیهالسلام میخواهد بگوید.
هنر مولوی این است که داستانی نقل میکند و حرفهای مهمش را لا به لای داستان میگوید. در اینجا هم داستان علی علیهالسلام و عمر بن عبدود است اما همان سبک مثنوی در همه کتاب، اینجا هم هست که بین داستان، نکات دقیق و مهمی را گوشزد میکند.
مولوی خطاب به علی علیهالسلام میکند که تو حسن القضایی و دیگران سوء القضایند و تو بعد از آنهایی. تو آن حسن القضایی هستی که بعد از سوء القضایی.
یا تو واگو آنچه عقلت یافتست / یا بگویم آنچه بر من تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان / میفشانی نور چون مه بی زبان
مولوی در اینجا صریحا اعتراف میکند آنچه من دارم از علی علیهالسلام دارم. یا تو رازها را بگو و یا من میگویم و من هم اگر بگویم از تو گرفتهام که میگویم.
تو بدون اینکه حرفی بزنی داری نور افشانی میکنی اما اگر علاوه بر آن نور افشانی، به حرف هم بیایی، شب روان را یعنی قافله بشریت را، مردمانی را که در ظلمت و تاریکی کثرات خلقیه راه طی میکنند، بیشتر راهنما خواهی بود و آنها را زودتر به راه خواهی آورد.
لیک اگر در گفت آید قرص ماه / شب روان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول / بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بی گفتن چو باشد رهنما / چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
اگر تو بر این بشریت بانگ بزنی و آنها را با نور افشانیات راهنمایی کرده و دستگیری کنی بانگ تو و روشنایی تو که به منزله ماه هستی بر بانگ غول و رهزن یعنی نغمه شوم و ناموزون کسانی که مدعی خلافت هستند و خلیفه حقیقی نیستند غالب میشود و بشریت را از ذهول و غفلت نجات میدهد.
چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب / تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد / بارگاه ما له کفوا احد
مولوی در این ابیات، چقدر زیبا از ولایت دفاع میکند و کسانی را که در جلوی ولایت قرار گرفته و میخواهند نور آن را پنهان کنند غول معرفی میکند و آنها را منشا غفلت و انحراف و نسیان بشریت میداند.
این عبارات که جزء محکمات فرمایشات مولوی است همه مدحهای کذایی این و آن را تحت الشعاع خود قرار میدهد. از طرفی دیگر، اقتضائات زمان این شخصیتهای بزرگ را نیز باید درک کرد.
🔺 استاد، آیت الله حسن رمضانی
@sokhanerfan
🔻 بیانات مهم امام
🌸 بخشی از بیانات امام خمینی در عید غدیر / 23 شهریور سال 63
🔹امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير- سلام الله عليه- را منصوب فرمودند.
🔸بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دستهاى خائن، براى جنگهايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگها و جنگافروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است.
🔹در هر رشتهاى، مردمى كه اهل آن رشتهاند او را از خودشان مىدانند، پهلوانها حضرت امير را از خودشان مىدانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مىدانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مىدانند، فقها حضرت امير را از خودشان مىدانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مىداند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.
🔸ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست، و اين سبب شده است كه ضَرْبَةُ عَليٍّ يَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَين. فرضاً كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى اين عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبدأ، مبدأ عشقى نبود، «افضل من عبادة ثقلين» نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او.
اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست، دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد اللَّه است، عين اللَّه است.
🔹شيعه على (ع) تابع مرام و شيوه وى
نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيههايش و در روشش آن طور خوف از خدا داشت، و آن طور از عاقبت مىترسيد كه منعكس شده است و ما اصلًا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم.
ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمىشود اين. اگر در روايات فرمودهاند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورىمان عمل مىكنيم يا نمىكنيم؟
🔸ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مىخواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟
خيانت آن نيست كه صدام مىكند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسمهاى مختلف ضربه مىخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهاى به حكومت اسلامى مىخواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مىكند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند.
🔹ما كه مىگوييم مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابي طالب چى بود. همين على بن ابي طالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مىكرد. اگر حضرت آن وقت مىخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مىگوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مىسازد با شيعه بودن با على بن ابي طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد.
@sokhanerfan
🔻 بیانات مهم امام
🌸 بخشی از بیانات امام خمینی در عید غدیر / 23 شهریور سال 63
🔹امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير- سلام الله عليه- را منصوب فرمودند.
🔸بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دستهاى خائن، براى جنگهايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگها و جنگ افروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است.
🔹در هر رشته اى، مردمى كه اهل آن رشته اند او را از خودشان مى دانند، پهلوانها حضرت امير را از خودشان مىدانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مىدانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مىدانند، فقها حضرت امير را از خودشان مىدانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مىداند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.
🔸ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست، و اين سبب شده است كه ضَرْبَةُ عَليٍّ يَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَين. فرضاً كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى اين عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبدأ، مبدأ عشقى نبود، «افضل من عبادة ثقلين» نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او.
اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست، دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد اللَّه است، عين اللَّه است.
🔹شيعه على (ع) تابع مرام و شيوه وى
نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيه هايش و در روشش آن طور خوف از خدا داشت، و آن طور از عاقبت مىترسيد كه منعكس شده است و ما اصلًا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم.
ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمىشود اين. اگر در روايات فرموده اند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورىمان عمل مى كنيم يا نمى كنيم؟
🔸ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مىخواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟
خيانت آن نيست كه صدام مىكند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسمهاى مختلف ضربه مىخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه اى به حكومت اسلامى مىخواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مىكند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند.
🔹ما كه مىگوييم مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابي طالب چى بود. همين على بن ابي طالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مىكرد. اگر حضرت آن وقت مىخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مىگوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مىسازد با شيعه بودن با على بن ابي طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد.
@sokhanerfan
☑️ صلوات خاصه امام کاظم علیهالسلام به نقل از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس قدسسره:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ النُّورِ الْمُنِيرِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُوْدِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْغِرَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.
@sokhanerfan
🌸 ولادت با سعادت باب الحوایج، موسیبنجعفر، امام کاظم علیهالسلام مبارک باد
🔻 یکی از دستورالعملهایی که حضرت آیتالله بهجت قدسسره برای شفای بیماران میفرمودند:
مریض پس از نماز صبح دو رکعت نماز حاجت بخواند و پس از آن سه مرتبه بگوید:
اللَّهُمَ اشْفِنِي بِشِفَائِكَ، وَ دَاوِنِي بِدَوَائِكَ، وَ عَافِنِي [بِعَافِیَتِكَ] مِنْ بَلَائِكَ، فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ.
خدایا، مرا به شفای خود شفا ده و به دوای خود دوا ده و از بلایت عافیتم بخش؛ چرا که من بندۀ تو و فرزند بندۀ توام.
پس از آن یک بار بگوید: «بِحُرْمَةِ الإمامِ الکاظِم علیهالسلام».
📗بهجت الدعا، ص٣۴٩ـ٣۵٠
@sokhanerfan
انا لله و انا الیه راجعون
✅درگذشت یحیی بونو علوی (کریستیان بونو)
کریستیان بونو، یحیی علوی یا یحیی بونو (درگذشته ۲۶ اوت ۲۰۱۹) در سال ۱۹۵۷ میلادی در شهر فرایبورگ آلمان در خانوادهای مسیحی و کاتولیک، دیده به جهان گشود.
وی به خاطر شغل پدر تا سن ۱۰ سالگی در آلمان و الجزایر میزیست و پس از آن راهی استراسبورگ فرانسه شد.
به گفته خودش میل به آشنایی با ادیان شرقی در وجود او بود و از این رو به مطالعه آثار موجود در این زمینه و به سفرهای متعدد به اسپانیا، مراکش، ایتالیا، بلژیک، هلند، آلمان و… پرداخت.
وی با آثار رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی آشنایی پیدا کرد و تحت تأثیر آثار او در سال ۱۹۷۹ به #دین_اسلام درآمد.
پس از آن در رشته زبان و ادبیات عرب و اسلامشناسی به تحصیل پرداخت و آنجا بود که در دانشگاه با آثار هانری کربن که عرفان شیعی را به غرب شناسانده بود آشنا شد.
او تحت راهنماییهای احمد حمپاته – #عارف_آفریقایی و از رؤسای سلسله تیجانیه – بود که به #مذهب_شیعه درآمد و نام خود را به یحیی علوی مبدل ساخت. بونو در سال ۱۹۸۷ مدرک پروفسور اگرژه را اخذ نمود و در سال ۱۹۹۵ از #رساله_دکتری خود تحت عنوان الهیات در آثار فلسفی و عرفانی روحالله خمینی در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال ۱۹۹۹ به عنوان پژوهش سال برگزیده شد.
وی برای تدوین رساله خود از سال ۱۹۹۱ به ایران آمد و مدت هفت سال از جلسات استاد سید جلال الدین آشتیانی در مشهد، در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی استفاده برد.
وی ۱۵ سال در مشهد سکنی گزید.
او برای گذراندن دوره فوق دکترا بهطور موقت ساکن فرانسه بود و در زمینه «حکمت متعالیه ملاصدرا، پاسخی به انتظارات صدر الدین قونوی» مشغول به تحقیق بود.
وی به تألیف، ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فرانسوی پرداختهاست.
مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی (مرکز ترجمة قرآن مجید به زبانهای خارجی) در قم در سال ۲۰۰۰میلادی ترجمه قرآن وی را منتشر ساخت. از ویژگیهای این ترجمه این است که ترجمه معنایی روان به همراه تفسیر مختصر به ضمیمه لغت نامه الفاظ قرآن است.
🔹بونو در شهریور ۱۳۹۸شمسی در کشور ساحل عاج درگذشت.
روحش شاد
❤️پیکر پاک این عارف وارسته، برای تشییع و دفن به مشهد مقدس منتقل خواهد شد.
🆔 @sokhanerfan
✅ هنرِ فهم - 1
🔸در یکی از کانال های نقد فلسفه و عرفان، تفسیر برخی از بزرگان درباره معنای الله الصمد، نقد شده و چنین گفته شده: عدم تحلیل درست فلسفه و عرفان از مفهوم غیرمتناهی بودن خداوند و اعتقاد به وحدت وجود و عینیت خالق و مخلوق، باعث شده است، فلاسفه مسلمان و شیعه آیه بلند و توحیدی «الله الصمد» را به خدای نامتناهی توپر تفسیر کنند، در حالی که این تفسیر از واژه صمد بر خلاف استعمال لغوی و تفسیر اهل بیت و برهان عقلی بر غیر مقداری بودن خداوند است.
سپس عباراتی از صدرالمتألهين، علامه طباطبایی، استادمطهری و آیت الله جوادی نقل کرده تا بگويد تفسیرشان، غلط است.
🔹بررسی
1. در این یادداشت، نويسنده محترم، بین نامتناهی کمّی و ماهوی و نامتناهی وجودی خلط کرده است.
از نحوه عباراتش مشخص می شود که تصورات درستی از وحدت وجود و بحث عینیت حق و خلق در مرتبه ظهور نه ذات، ندارد.
از این رو، گمان کرده، نامتناهی گفتن به خداوند، نادرست است.
2. نامتناهی بودن خداوندمتعال به معنای نامحدود بودن وجودی اوست. نه یعنی نامتناهی عددی و مقداری و ... ذات او نه ماهیت دارد نه خواص ماهيت. مثل واحد بودن خداوند که به معنای واحد بودن وجودی و اطلاقی اوست نه واحد و وحدت عددی و کمّي و ماهوی.
تصور و تصدیق اینها نیازمند تدرّس صحيح و تأمل دقيق است.
برخی گمان می کنند مطالب و اصطلاحات فلسفی و عرفانی را مانند کتاب قصه هزار و یک شب می توانند بخوانند و مطالب را به معنای عرفی و لغوي و مادی معنا کنند.
3. برخي، عبارات اهل معرفت را -کامل یا مقطوع یا محرّف- نقل می کنند (البته خیلی از عبارات را که مهمتر است نقل نمی کنند) اما برداشت خودشان را شرح و توضیح میدهند نه منظور اصطلاحی عارفان را. به همین جهت همیشه عرفان و عارفان را متهم و محکوم می کنند.
وقتی هم گفته می شود تصور صحیحی از مسأله ندارید، ناراحت می شوند.
فی المثل (بلا تشبيه و بلا تشبيه) مخالف قرآن، عباراتی را جمع می کند و می گوید قرآن و اسلام به فلان مطلب معتقد است. مفسر و متخصص اسلامی می گوید آن مطالبي که نقل کردی، اولا ده مطلب دیگر را نقل نکردي، ثانیا مراد این است نه آن. تو متوجه نیستی. می گوید نه تو من را متهم به نفهمي کردي!
4. برای اطلاع بیشتر از وحدت وجود در عرفان اسلامی و لوازم آن مانند عینیت و ... به کتاب بنده با همین عنوان می توان مراجعه کرد.
5. شبهه و اشکال کردن راحت است اما پاسخ به آن سخت است و مدتها وقت می برد . مخصوصا اگر اشکال کننده، به مبانی و اصطلاحات آشنا نباشد.
از این رو، اگر کسی از قرآن و روايات، آیه "ید الله فوق ايديهم" یا "جاء ربک" و مانند آن را نقل کند اما بر اساس فهم خود، آنها را مادی و جسمانی معنا کند، آنگاه اشکال کند که قرآن و روایات، خدایی را معرفی می کند که دست دارد، می آید، می زند، مکر می کند، فراموش می کند، قرض می گیرد، عرشش روی آب است، صندلی اش همه آسمانها و زمین را فرا گرفته، مريض می شود، می خندد، خوشحال می شود، غضب می کند! آنگاه بگويد این چه خدایی است! مادی و جسمانی.
پاسخ اجمالي به چنین شخصی این است که صرف نقل عبارات در رسیدن به مفهوم و مراد نویسنده و گوینده، کافی نیست. باید بر اساس مبانی، اصول، قرائن داخلی و خارجی و محکمات مطلب را بفهمی.
عرفان و مطالب عرفانی مانند وحدت وجود و نامتناهی بودن وجود، عینیت وجود با تنزلاتش در مراتب گوناگون در ظهور نه ذات و مانند آن همینطور است.
6. بزرگان، در تفسیر آیه شریفه الله الصمد ، مطالبي بیان کرده اند.
صرف نقل عبارات -صحیح یا مقطوع- بدون لحاظ مبانی، اصول و قرائن و حمل معانی بر مطالب مادي یا ماهوی، نشانگر تخصص نداشتن نویسنده به مسائل دقیق عقلی فلسفي است یا خدای نکرده منظور و قصد و غرض دیگری دارد.
7. وجود خداوند، تو خالی نيست و پر است، اگر به معنای مادی و ماهوی و مقداری باشد، غلط است. اما این بزرگان که از این عبارات معنای مادی و ماهوی قصد نمي کنند. معانی بلند وقتی در قالب الفاظ زميني ریخته می شود، متشابهات رخ می دهد (حتی در قرآن چه برسد به عرفان) آنوقت کسی که مسلط و متخصص نیست یا مرض دارد، از متشابهات سوء استفاده می کند اما انسان سليم، به محکمات مراجعه و متشابه را با محکم تفسیر می کند.
تو پر بودن خداوند به معنای نامحدود بودن وجودی و کمالی اوست. او همه کمالات را به نحوی که لایق ذاتش است، دارد و هیچ از این کمالات خالی نیست و اگر چنین نباشد، یعنی محدود باشد یا فاقد برخی کمالات باشد، یا مقید باشد، یا مشروط به شروطی باشد، مرکب شده و ناقص می شود و هر مرکب و ناقصي، محتاج است و ممکن نه واجب بالذات و لذا خداوند الصمد علی الاطلاق نمی شود.
درباره معنای صمد و نقد مطالب یادداشت مذکور، یادداشت دیگری نیز می نويسم. ان شاء الله
🔹 #وحيد_واحدجوان
💢سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
✳ هنرِ فهم – 2
در یادداشت قبلی نکات مهمی اشاره شد. در ادامه چند نکته دیگر عرض می شود:
1. در کتب لغت گفته اند: یکی از معانی صمد، درون خالی نداشتن، تو خالى نبودن و پر بودن است. به عنوان مثال در کتاب العین آمده: يقال: هو المصمت الذي ليس بأجوف. (العین ج 7 ص 104) و راغب در مفردات می نویسد: گفته شده- صَمَد- چيزى است كه تو خالى نباشد و آنچه تو خالى نباشد دو چيز است: اوّل: چيزى كه مادون انسان باشد، مثل: جمادات؛ دوّم: آنچه از انسان برتر و متعالىتر باشد، مثل خداى بارى. (مفردات، ج 2 ص 420). در لسان العرب نیز صمد به معنای مصمت نیز آمده است اما ادامه سخن نویسنده، مبنی بر جایز نبودن این معنا در خداوند، فهم و برداشت خود نویسنده است؛ قيل: هو المُصْمَتُ الذي لا جَوْفَ له، و هذا لا يجوز على الله (لسان العرب، ج3، 258). ما از لغوی، معنا و استعمال لغت را می خواهیم، اظهار نظر کلامی و فلسفی کار لغوی نیست. نتیجه اینکه استعمال پر بودن و تو خالی نبودن را لغویین برای صمد ذکر کرده اند. پس ادعای نویسنده محترم، مبنی بر اینکه «صمد» به معنای «مصمت» خلاف لغت است، صحیح نیست.
2. در برخی از روایات، صمد به تو خالی نبودن و خالی نداشتن معنا شده است. به عنوان نمونه: «عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «إن الله تبارك و تعالى أحد صمد، ليس له جوف...» (البرهان فى تفسير القران ج 3 ص 363 ) ؛ «و في كتاب التّوحيد قال الباقر عليه السّلام: حدّثني أبي، زين العابدين، عن أبيه، الحسين بن عليّ عليهم السّلام أنّه قال: «الصّمد» الّذي لا جوف له». (تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج14، ص: 511) البته روشن است که خالی نداشتن یا خالی نبودن یا پر بودن را نباید مادی و جسمی معنا کرد، همانطور که یدالله را نباید مادی و جسمی معنا کرد. نتیجه اینکه این معنا در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز مطرح شده و ادعای نویسنده محترم در اینجا نیز درست نیست.
3. علامه طباطبایی در المیزان در تفسیر «الله الصمد»، نوشته است: اصل در معناى كلمه "صمد" قصد كردن و يا قصد كردن با اعتماد است...بعضى از مفسرين اين كلمه را به معانى متعددى تفسير كردهاند كه برگشت بيشتر آنها به معناى زير است: "سيد و بزرگى كه از هر سو به جانبش قصد مىكنند تا حوايجشان را برآورد"... خداى تعالى سيد و بزرگى است كه تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مىكنند... هر چيزى در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است و در رفع حاجتش او را قصد مى كند... پس خداى تعالى در هر حاجتى كه در عالم وجود تصور شود صمد است، يعنى هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمىكند مگر آنكه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است. (المیزان، ج20ص 388) لازمه این معنا از صمد نیز همان تو خالی نبودن و پر بودن (به معنای صحیح نه مادی و کمّی و...) است. یعنی خداوند همه کمالات را - به نحوی که ذاتش لایق آن است - داراست و نامحدود است و هیچ نقصی ندارد. زیرا اگر محدود باشد یا خالی از کمالی باشد، یا نقص داشته باشد، دیگر نمی تواند صمد باشد.
به بیان دیگر، در یادداشت قبلی هم گذشت وجودی که صمد به معنای حقیقی است، منزّه از كاستىها و نقائص خواهد بود؛ و چیزی که منزه از نقص باشد، پر از کمالات بوده، حد ندارد و نامحدود وجودی میشود. این مسأله نیز بخلاف ادعای نویسنده، مطابق برهان عقلی است و هیچ مشکلی ندارد.
4. بارها گفته شده برخی، مطالبی نقل می کنند و مطالبی را نادیده می گیرند به همین جهت دچار خطای در فهم می شوند. به عنوان نمونه خوب است نویسنده محترم، این متن علامه طباطبایی را هم ببیند که صمد به معنای تو خالی نداشتن را طبق روایت، به لم یلد و لم یولد تفسیر کرده است. علامه می نویسد: بعضی از مفسرين گفتهاند: كلمه صمد به معناى هر چيز تو پرى است كه جوفش خالى نباشد، و در نتيجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بياورد و نه از كسى متولد شود. كه بنا بر اين تفسير، جمله لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ تفسير كلمه صمد خواهد بود؛ (المیزان، ج 20، تفسیر الله الصمد) این سخن علامه مطابق عقل و نقل است و روشن می کند که اشکال نویسنده محترم به حضرت علامه وارد نیست. امثال علامه هیچگاه معنای مادی و کمّی و جسمانی قصد نمی کنند.
5. ما با نقد و انتقاد مخالف نیستیم. نقد موجب پیشرفت علم و نظر می شود. اما نقد و انتقاد شرایط و ضوابطی دارد؛ بایسته ها و شایسته هایی دارد. به عنوان نمونه، یکی از شرایط نقد، فهم صحیح سخن است وگرنه منتقد، ذهنیات و برداشت های نادرست خود را نقد می کند؛ و کسی که نقد را می بیند، اگر اندک اطلاعاتی از موضوع داشته باشد متوجه مسأله می شود.
بنده گاهی به مطالب سایت ها و کانال های مخالفان فلسفه و عرفان مراجعه می کنم، می بینم اکثر مطالب چیزی جز سوء برداشت، تقطیع مطالب، تحریف لفظ یا معنا، آشنا نبودن به مبانی، اصول و مسائل نیست.
🔸 #وحید_واحدجوان
💢سخن عرفان
🆔 @sokhanerfan
🌿 درس عاشورا
امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند.
اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه ها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ فرياد مقابل ظالم است. دسته هايى كه بيرون مى آيند، مقابل ظالم هستند؛
قيام كرده اند. اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود.
بازيتان ندهند اين قلم فرساها! بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مى خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند. و اينها مى بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصايب مظلوم و ذكر جنايات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مى دهد.
📘 امام خمینی، صحيفه امام، ج10، ص: 316
🆔 @sokhanerfan