eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
341 عکس
62 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سوال پنجم: 🌺🌼 در روایات هست که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند که « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ رُوحِی» یا «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِي»، یا در روایت دیگر آمده « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ»، یا در روایت دیگری هست «اول ما خلق اللّه الماء» یا در روایت دیگری آمده «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْقَلَمُ». اینها را چگونه تفسیر می‌کنید؟ @sokhanerfan _ هر یک از اینها، به اعتباری، اشاره به یک حقیقت دارد. می‌دانید که حقیقت قلم در این خلاصه می‌شود که ابزاری در دست نویسنده است که آنچه را که اراده می‌کند با آن می‌نویسد. حقیقت رسول الله(ص) به منزله قلمی است در دست حق تبارک و تعالی که به وسیله این قلم، سایر کلمات وجودی را نوشته است، لذا می‌شود واسطه فیض، حقیقتی که اگر آن حقیقت باشد نوبت به بقیه می‌رسد تا از فیض حق تبارک و تعالی برخوردار شوند. @sokhanerfan از جهت اینکه مایه حیات است از ایشان به آب، تعبیر شده است. @sokhanerfan از جهت اینکه خود، باری و خالق خود و تمام معقولات عالم را تعقل می‌کند از او به عقل تعبیر می‌شود. از جهت اینکه مجرد است به نور تعبیر شده است و همین طور تعابیر گوناگون دیگری که برای آن حضرت وجود دارد. @sokhanerfan بالاتر از این، همان صادر نخستین است که ما به آن حقیقت محمدیه می‌گوئیم و همان طور که عرض کردم راز و رمز اینکه این حقیقت را حقیقت محمدیه می‌نامیم این است که شخص رسول الله(ص) در مقام عروج و مقام ترقی آنقدر اوج می‌گیرد که با آن حقیقت متحد می‌شود. در سوره النجم، این آیه اشاره به این مقام عروج رسول الله دارد که فرمود: «... دَنَا فَتَدَلَّى*فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى». 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
💠سوال ششم: 🌼🌺 تفسیر آیه «دنا فتدلی» چگونه می شود؟ ـ پیغمبر اکرم (ص) نزدیک شد «دَنَا»، «فَتَدَلَّى» پس تدلی پیدا کرد، یعنی آویزان شد یا چسبید. اینها کنایه است از شدت نزديكى که اهلش متوجه می‌ شوند. ظاهرش همین چیزی است که عرض می‌ کنم اما در ورای این تعابیر و ظواهر حقایقی را به ما تفهیم می‌ کنند. @sokhanerfan «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»، در مرتبه به جایی رسید که فاصله‌ ای بین او و حق تبارک و تعالی به اندازه دو قوس بود یا نزدیک‌ تر از دو قوس. @sokhanerfan در عرفان، دو قوس را تفسیر و تأویل می ‌کنند به قوس وجوب و امکان. یعنی مرتبه‌ ای که در آن قوس وجوب از امکان و قوس امکان از وجوب امتیاز پیدا می‌ کند. یعنی اسماء فواعل از اعیان قوابل جدا می‌ شوند. @sokhanerfan بعد می فرماید: «أَوْ أَدْنَى» یا نزدیک‌تر از این، که مقام «أَوْ أَدْنَى»، تعین اول است و این تعین اول مقام حضرت ختمی است. مرتبه انسانیت ختمی و مرتبه حقیقت محمدیه است و شخص رسول الله حضرت محمد(ص) در مقام عروج با آن یکی می ‌شود. تاکید می‌کنم باید بین صادر نخستین و شخص رسول الله(ص) فرق بگذاریم، شخص رسول الله(ص) غیر از آن حقیقت محمدیه است از جهتی و عین آن است از جهتی دیگر. @sokhanerfan از جهت اینکه در مقام عروج با آن حقیقت یکی می ‌شود و به آن مرتبه دست پیدا می ‌کند و صاحب آن مرتبه می ‌شود، عین اوست و اما قبل از اینکه عروج پیدا کند شخص رسول الله(ص) را باید جدا از آن مرتبه فرض کنیم. 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔹گفته اند كه سحر، وقت مسافرت رهروان است، و نسيم آن چون دم عيسوى علاج بيماران. 🔹از قرآن كريم: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ براى محفوظ بودن از بدان و از بيم و بدى آنان. 🔹از قرآن كريم: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، براى رهايى از اندوه. 🔹از قرآن كريم: أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ ، براى در امان بودن از فريب بيگانگان و ايمنى از مكر و حيلت دشمنان. 🔹از قرآن كريم: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ، براى زندگانى خوش داشتن و آسوده زيستن و در گشايش بسر بردن. 🔹 علامه حسن زاده آملی 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌺🌺🌺 فایل صوتی از علامه حسن زاده آملی نصیحت های ایشان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فهرست_کتاب_وحدت_وجود_در_عرفان_اسلامی.pdf
461.9K
📘 کتاب « در عرفان اسلامی» منتشر شد. 🔹مرکز پخش: قم، پاساژ قدس، طبقه همکف، پلاک 84، انتشارات قائم آل علی علیهم السلام 🔻تلفن: 37739525 09127478679 @sokhanerfan
غزل 79.amr
3.94M
🔷 یکشنبه 11 آذر 97 🔹شرح غزل: کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت 🆔 @sokhanerfan
🌺🍀🌺 🔴 تذکر: این متن، تخصصی است و برای اساتید کانال، می باشد 🔴 ✅ تفسیر عرفانی (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر) 1. ركن اول در «تسبيح» است. و آن، تنزيه از توصيف به تحميد و تهليل است، كه از مقامات شامله است و بنده سالك بايد در تمام عبادات متوجّه آن باشد و قلب خود را از دعواى توصيف و ثناجويى حق نگاه دارى كند؛ گمان نكند كه از براى عبد ممكن است قيام به حقِ عبوديّت، فضلًا از قيام به حقّ ربوبيّت كه چشم آمال كمل اولياء از آن منقطع و دست طمع بزرگان اصحاب معرفت از ذيل آن كوتاه است «عنقا شكار كس نشود دام بازگير». @sokhanerfan آرى، چون رحمت واسعه حق جلّ و علا شامل حال ما بندگان ضعيف است، به سعه رحمت خود ما بيچارگان را بار خدمت داده و اجازه ورود در يك همچو مقام مقدّس منزّه، كه پشت كرّوبيّين از قرب به آن خم است، مرحمت فرموده. و اين از بزرگترين تفضّلات و ايادى ذات مقدّس ولىّ نعمت است بر بندگان خود، كه اهل معرفت و اولياء كمّل و اهل اللَّه قدر آن را به قدر معرفت خود مىدانند، و ما محجوبان بازمانده از هر مقام و منزلت و محرومان دور افتاده از هر كمال و معرفت بكلّى از آن غافليم؛ و اوامر الهيه را، كه فى الحقيقه بالاترين نعم بزرگ نامتناهى است، از تكلف و كلفت دانيم و با انضجار و كسالت قيام به آن كنيم، و از اين جهت از نورانيّت آن بكلى محروم و محجوبيم. و بايد دانست كه چون «تحميد» و «تهليل» متضمّن توحيد فعلى است و در آن شائبه تحديد و تنقيص است، بلكه شائبه تشبيه و تخليط است، عبد سالك براى تهيه ورود در آن لازم است در حصن حصينِ تسبيح و تنزيه خود را وارد كند و به باطن قلب خود بفهماند كه حق جلّت عظمته منزّه از تعيّنات خلقيّه و تلبّس بملابس كثرات است، تا ورود در تحميدش از شائبه تكثير تنزيه شود. 2. ركن دوم «تحميد» است. و آن، مقام توحيد فعلى است. از حصر حمد به حق تعالى استفاده كنيم و دست عبد را از محمدتها بكلّى كوتاه نماييم و هُوَ الَاوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِن. آن را به سامعه قلب رسانيم، و حقيقت ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّه رَمى را به ذائقه روح بچشانيم، و خودبينى و خودخواهى را زير پاى سلوك نهيم تا به مقام تحميد خود را رسانيم و دل را از زير بار منّت خلق بيرون كشانيم. @sokhanerfan 3. ركن سوم «تهليل» است. و از براى آن مقاماتى است: 3.1. يكى مقام نفى الوهيّت فعليّه است كه عبارت اخراى لا مُؤَثِّرَ في الوُجودِ الّا اللَّه است. و اين مؤكّد حصر «تحميد» بلكه موجب و مسبّب آن است. چون كه مراتب وجودات امكانيّه ظلّ حقيقت وجود حق جلت قدرته و ربط محض است و از براى هيچ يك از آنها به هيچ وجه استقلال و قيام به خود نيست، از اين جهت، تاثير ايجادى را به هيچ وجه به آنها نتوان نسبت داد، چه كه در تأثير استقلالِ ايجاد لازم و استقلالِ ايجاد مستلزم استقلال وجود است. و به عبارت اهل ذوق، حقيقت وجودات ظلّيّه ظهور قدرت حق است در مرآيى خلقيّه، و معنى لا اله إلا اللَّه مشاهده فاعليّت و قدرت حق است در خلق و نفى تعيّنات خلقيّه است، و افناى مقام فاعليّت آنها و تأثير آنها است در حق. 3.2. و يكى مقام نفى معبود غير حق است، و لا إله إلا اللَّه یعنی لا معبودَ سِوى اللَّه. و بنا بر اين، مقام «تهليل» نتيجه مقام «تحميد» است؛ زيرا كه اگر محمدت منحصر به ذات مقدّس حق شد، عبوديّت نيز بار خود را در آن مقام مقدّس افكند؛ و جميع عبوديّتهايى كه خلق از خلق مى كند، كه همه براى رؤيت محمدت است، منتفى شود؛ پس، گويى سالك چنين گويد كه چون جميع محامد منحصر در حق است، پس عبوديت نيز منحصر به او شود، و او معبود شود و بتها همه شكسته شود. و از براى «تهليل» مقامات ديگرى است كه مناسب اين مقام نيست. @sokhanerfan 4. ركن چهارم «تكبير» است. و آن نيز تكبير از توصيف است؛ گويى كه عبد در اول ورود در «تحميد» و «تهليل»، تنزيه از توصيف نموده، و پس از فراغ از آن نيز تنزيه و تكبير از توصيف نمايد، كه تحميد و تهليلش محفوف به اعتراف به تقصير و تذلّل باشد. و شايد كه تكبير در اين مقام تكبير از «تحميد» و «تهليل» باشد، زيرا كه در آن شائبه كثرت است. و شايد در «تسبيح» تنزيه از تكبير، و در تكبير، تكبير از تنزيه نيز باشد، كه دعاوى عبد بكلّى ساقط شود و به توحيد فعلى متمكّن گردد. و عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است حال تبتّل و تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصيل كند؛ و به كثرت مداومت باطن قلب را صورت ذكر دهد و حقيقت ذكر را در باطن قلب متمكّن سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود و لباس خويش، كه لباس بُعد است، از تن بيرون آورد. 🔹 امام خمینی (ره) 💢 کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
✅عارف و صوفی چه می گوید ؟! یکی از اساتید نقل میکردند: « هنگامی که میخواستم یادگیری علم عرفان و فلسفه را شروع کنم، یکی از اساتید ما که مخالف فلسفه بود به من گفت شما که میخواهی فلسفه و عرفان را شروع کنی، بیا این کتاب "عارف و صوفی چه می گوید" از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را مطالعه کن تا با مبانی فلسفه و عرفان آشنا شوی. من هم مردد شدم که آیا برای شروع فلسفه، این کتاب مناسب است یا نه. لذا رفتم پیش حضرت آیت الله جوادی آملی و بعد از نماز خدمت ایشان رسیدم و کتاب را نشان ایشان دادم و گفتم آیا به نظر شما برای شروع درعرفان و فلسفه، این کتاب مناسب است؟ آیت الله جوادی فرمودند: « خدا رحمت کند مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی را؛ ایشان نفهمیدند عارف و صوفی چه می گوید! » 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
✅نصایح استاد، علامه حسن زاده آملی خواب و خوراك و كار و زندگى را اندازه است كه در كم آن بيم تباهى است، و در افزون آن ترس رسوائى. ميانهروى مايه بلندپايگى و ارجمندى و نيكبختى است. آنچه را كه داور خرد دستور داد بجا آر و پاسخ درست براى پرسش خدايت فراهم كن. تنها از آفريدگارت شرم بدار نه از آفريدههايش. بگذار تا ديگران از تو رنگ بگيرند نه تو از آنان. پيمانت را با خدا و پيمبر سخت استوار كن، و از ته دل بگو خدايا آمدم، گر كام تو برنيامد آنگه گله كن 🔹نامه ها برنامه ها، ص: 56 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌺 گریه به علت قضا شدن نماز شب آیت الله حسن رمضانی: خدمت آیت الله خرازی بودم. ایشان نقل می‌ کردند: آقا مصطفی خمینی برای بنده نقل نمودند که یک روز صبح رفتم منزل پدرم. دیدم ایشان دارند گریه می‌ کنند... از مادرم پرسیدم چرا گریه می‌کنند؟ مادرم گفتند: دوباره نماز شبشان قضا شده است... حضرت استاد رمضانی بعد از نقل این داستان از آقای خرازی فرمودند: این قضیه نشان می‌دهد که امام (ره) هر دفعه نماز شبشان قضا می شده، گریه می‌ کردند... 🔹🔹برای خود و به حال خود، فکری بکنیم 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
سخن عرفان
🌸 #دین_شناسی – 17 🔹 #عقل_و_دین – 1 یکی از مهمترین مباحث دین شناسی، رابطه عقل و دین است. رابطه عقل
🌸 – 18 🔹 – 2 در شماره های قبلی، معنای روشن شد. در این شماره، بیان می شود. 🔸 عقل در لغت در لغت به معنای بند زدن، بستن، گرفتن، زندانی کردن و بازداشت کردن آمده است؛ «عَقَلَ لسانَه» یعنی زبانش را بست. همچنین به معنای فهیم بودن، شعور داشتن، آگاه بودن، فهمیدن، درک کردن و نیرویی که انسان با آن می فهمد و اندیشه می کند، آمده است؛ «تَعقُّل» یعنی فهیم شدن، خردمند شدن، درک کردن، اندیشیدن و نیک فکر کردن است. برخی چنین گفته اند که ماده (ع ق ل) تشخیص صلاح از فساد در جریان زندگی مادی و معنوی بوده و بعد از آن، بستن و بند کردن نفس بر اساس آن تشخیص یا صلاح است. از این رو، امساک، تدبر، فهم مناسب، ادراک، انزجار، شناخت مایحتاج زندگی مادی و معنوی و مانند آن از لوازم این معناست و اینکه در احادیث، یاران زیادی به عقل نسبت داده شده از باب مجاز یا لوازم عقل است. به بیان دیگر، عقل، نیرویی است که انسان به وسیله آن، خیر و صلاح مادی و معنوی خود را تشخیص می دهد و بعد از این تشخیص، انسان را از خلاف و تمایل به سمت امور شرّ و فساد مادی و معنوی نگه می دارد. 🔸 عقل در اصطلاح واژه عقل در علوم معرفت شناسی، منطق، فلسفه، کلام، فلسفه اخلاق و ... کاربردهای گوناگون دارد. به طور اجمال: 1. عقل یعنی نیروی فهمیدن، اندیشیدن و ادراک عقلی؛ 2. عقل به معنای نیروی تدبیر زندگی؛ 3. جوهری که در ذات و افعال از ماده و مادیات مجرد است؛ 4. صادر اول که معمولا در فلسفه به آن عقل اول می گویند؛ 5. معلومات و اندیشه های اولیه که مبادی تصورات و تصدیقاتند؛ 6. معلومات یا اندیشه های اکتسابی برگرفته از مبادی؛ 7. مطلق مُدرِک؛ اعم از عقل و نفس و غیره. 🔸 چند نکته 1. عقل، گاهی بر قوه ادراکی اطلاق می شود و گاهی بر ادراکات حاصل از آن قوه؛ عقل در معرفت شناسی، بیشتر به معنای ادراکات عقلی به کار می رود و در هستی شناسی، بیشتر به لحاظ وجود شناختی، درباره قوه یا نیروی عقل بحث می شود. 2. در عصر حاضر، گاهی از عقل اصطلاح دیگری قصد می کنند و آن عقلانیت یا آرای رایج و مشهوری است که همه یا بیشتر مردم می پذیرند. 3. روشن است که معنای اراده شده درباره عقل از راه قرائن و شواهد متن و سخن، فهمیده می شود. برای روشن تر شدن بحث، لازم است عقل نظری و عقل عملی را تعریف کنیم. ادامه دارد... ⚜استاد وحيد واحد جوان⚜ ⭕️اختصاصي⭕️ 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan