توضیح درباره اخراج یا عدم تمدید قرارداد برخی اساتید
فارس: درباره اخراج اساتید از دانشگاه هم توضیحاتی بفرمایید، به تازگی عنوان شده که ۶۰ نفر از اساتید اخراج شدهاند.
خلجامیرحسینی رئیس مرکز جذب اعضای هیات علمی وزارت علوم: ما متعجبیم این اعداد را از کجا منتشر میکنند، ما که در مرکز جذب هستیم این اعداد را نداریم، این اعداد از کجا میآید و با چه منبعی اعلام میشود، شاید آنها که اعلام میکنند اطلاعات بیشتری از ما دارند.
نکته بعدی اینکه تمام فرایندها تابع قانون است، ما خارج از قانون چیزی نداریم، در بحث اعضای هیأت علمی هم که با فرهیختگان کشور ارتباط داریم اینگونه نیست که به راحتی به کسی بگوییم که شما باش یا شما نباش.
کلمه«اخراج» بسیار کلمه سنگینی است، این کلمه جایی به کار میرود که اگر کسی اعم از هیأت علمی تخلف محرزی انجام بدهد یا مورد امنیتی داشته باشد که از سوی مراجع ذیصلاح تائید شود یا مورد اخلاقی داشته باشد.
ما تقریبا از این موارد اصلا نداریم، بسیار انگشت شمار است که کسی وسط قرارداد از فعالیت کنار گذاشته شده باشد، اما ما مسألهای به نام عدم تمدید قرارداد داریم که این هم قانونی است که از دهه هشتاد یا نود بوده است، هر عضو هیأت علمی که جذب دانشگاه میشود مثل بقیه ادارهها مورد رصد قرار میگیرد، پس از دو سال هر عضو باید وارد عرصه تبدیل وضعیت بشود و رسمی آزمایشی شود، برای این کار باید مستنداتی ارائه دهد، حتی دانشجویان آن دانشکده نیز باید نمره علمی فرد را خوب بدهند.
اگر نظم آموزشی نداشته باشند یا کیفیت تدریس نداشته باشند ممکن است تمدید قرارداد نشود.
فرد تا پنج سال میتواند برای تبدیل وضعیت تلاش کند اگر تا سال پنجم نتواند شرایط اولیه تبدیل وضعیت را به لحاظ علمی، آموزشی، اخلاقی و نظمی نداشته باشد آیا صلاح است که این فرد در دانشگاه بماند؟ قانون میگوید: خیر.
فارس: تشخیص این مسأله با کجاست؟
خلجامیرحسینی: تشخیص با هیأت اجرایی دانشگاه که افراد امین و موثق دانشگاه است، اعضای این هیأت تعدادی از افراد حقیقی و حقوقی دانشگاه هستند.
اینکه میبینید اینگونه اخبار اواخر شهریور زیاد میشود به این دلیل است که پایان قراردادها آن زمان است.
حتی اگر هیأت اجرایی دانشگاه تشخیص داد که این شخص نمیتواند تمدید قرارداد داشته باشد، آن فرد میتواند به هیأت مرکزی جذب اعتراض کند.
اگر مجددا هیأت مرکزی که افراد با صلاحیتی هستند اعتراض را مردود کرد باز فرد میتواند به هیأت عالی جذب اعتراض کند بنابراین به این راحتی نیست که شخصی از دانشگاه خارج شود.
اگر واقعا اثبات شود که فرد رکود علمی دارد، قانون این فرصت را از او میگیرد زیرا دیگر صلاح دانشگاه نیست که آن فرد در دانشگاه حضور داشته باشد.
برخی مسائل را به یکدیگر ربط میدهند و این مسأله را هم سیاسی نشان میدهند، اگر کسی به دنبال حاشیهسازی است بحث آن جداست اما اگر کسی به دنبال حقیقت است توضیحات را ارائه دادم، ما از رسانههای خارج کشور انتظاری نداریم زیرا آنها آنچه خودشان میخواهند ارائه میدهند اما از رسانههای داخل میخواهیم که حقایق را ببینند
http://eitaa.com/sokhanesadeed
«قله» کجاست؟
فرمایشات اخیر رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در باره وضعیت کنونی ما، تأملات و گاه تحلیلهایی را برانگیخته که هر یک در خور توجه است. سئوال اصلی این است که قله کجاست و وضعیت کنونی ایران با آن قله چگونه است؟ به نظرم قلههای تمدنی در انقلاب اسلامی و در تجربه جمهوری اسلامی را باید در نگاهی متفاوت و در موارد ذیل عمیقتر جستجو کرد.
1) قله در تربیت انسان در اوج و نسل جدیدی از مسلمان تحولگرا و جهانیاندیش ایرانی. انسانهای در اوج را نه فقط در میان شهید ـ امتها (مثل قاسم سلیمانیهای فراوان) و نه فقط درمیان پدیدۀ فراگیر بسیج و بسیجیان در تجربه ایرانی میتوان پی گرفت، بلکه در میان شخصیتهای علمی برجسته، در میان دختران، زنان و مادران ممتاز، و بلکه در میان تودۀ مردمی متفاوت (یا همان عوام ممتاز) باید مشاهده کرد.
2) قلههای علمی، نظامی و سیاسی را بیش از آنی که باید در نظام دانشی و سیاستگذاریهای موجود در آن جستجو کرد، باید این قله را در «حس استقلال»، «حس توانستن»، و «حس خودکفایی و عدموابستگی»ای که امام ره و بعد رهبر فرزانه انقلاب به نسل جدید القا کردند و آن در عمیقترین لایههای مختلف جامعه ایرانی بوجود آورده اند. حس استقلالی که امام به نسل امروز القاء کرد، نه فقط حس استقلال برآمده از یک عزم سیاسی، بلکه حس استقلال برآمده از حس ایمان، حس معنویت و باور به توحید بوده است. لذا قله در حس استقلال را باید در کنار قله در ایمان و معنویت ترسیم و تبیین کرد.
3) قله دیگر، قله در اندیشه، سطح تفکر، اعتدال و نوآوری فکری، و در کل رویکردهای متفاوت و جدید در ساحتهای علوم انسانی و نیز در علوم اسلامی است. این نکته به مرات و کرات در تجربه حضورم در برخی از کشورهای اسلامی، از ناحیه بسیاری از اساتید در دانشگاه های مختلف در منطقه اظهار شده است. رُشدی که عرصه های پژوهشی ما در نگاه به علوم انسانی و نیز علوم اسلامی و دغدغهها و مسئلههای جدید فکریای که در دوره بعد از انقلاب در ایران بوجود آمده، به هیچ وجه قابل مقایسه با آنچه که در دورههای پیشین بوده است، نیست.
4) قله داشتن هرگز به معنای نداشتن نقطه نشیب و حضیض (مثل موضوع عدالت) در تجربۀ جمهوری اسلامی نیست. اما قله در موضوع عدالت را نباید فقط در وضعیت داخلی جامعه ایران و در عرصههای داخلی عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی، عدالت جنسیتی، و عدالت سیاسی و عدالت آموزشی جستجو کرد، بلکه باید ارزش عدالت و فضیلت انصاف و برابری را در سطحی کلانتر و در عرصههای انسانی در بین الملل و مناسبات جهان اسلام نیز پی گرفت. پس از انقلاب اسلامی، امروزه دیگر ظلم فراگیر و نظام ناعادلانه و نظم ستمبار وستفالیایی در دنیا و در نسبت بین کشورهای غربی و غیرغربی فروریخته، و نوعی از توازن و تعادل در میان دولتها و ملتها از یک سو، و دولتهای قوی و دول ضعیف از سوی دیگر بوجود آمده است (نمونهاش را در انقلاب اخیر نیجر و اخراج نیروهای فرانسوی از آن ببینید).
5) به رغم مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، و به رغم بیانصافیهایی که برخی در روایت از ما دارند، ایران بلاشک در میان کشورهای اسلامی دست کم یکی از الگوهای مطرح در عرصههای سیاسی، علمی، نظامی، فرهنگی و تمدنی است. در قله بودن و یا به قله رسیدن را باید در این مرجعیت تمدنی جمهوری اسلامی در کنار دیگر مدل های تمدنیِ مطرح در دنیای اسلام در نظر گرفت و وضعیت کنونی ایران را در این رقابت داخلی جهان اسلام و نیز در تنش تمدنی بین تمدن اسلامی و تمدن غرب دنبال کرد.
6) آخرین نکته، قله در برخورد با خصم تمدنی است. چه بپسندیم و چه نپسندیم ما روز به روز به سمت برخورد و تنش تمدنی پیش می رویم. واقعیات جهان غرب و دنیای اسلام در قرن بیست و یکم نشان داد که ما بیش از گفتگو، به سمت برخورد و تضاد می رویم (شاید مع الاسف). اکنون برخوردهای در اوج هرگز با تسلیم و تمکین در برابر غرب فروکش نخواهد کرد. ما در برابر یک دو راهی هستیم یا تسلیم شویم که در این صورت نابودی ما قطعی خواهد بود و یا مقاومت کنیم که در آن امکانی برای بقا و بلکه تعالی پیدا خواهیم کرد. بقای ما در پس برخوردهای تمدنی، بقای در قله و اوج خواهد بود.
@Habibollah_Babai
http://eitaa.com/sokhanesadeed
💥الگوی امام علی علیه السلام، راهگشای برون رفت از مشکلات فعلی
دکتر ابوالقاسم فاتحی
امیرالمؤمنین علی علیه السلام اگر چه به خاطر مخالفت های سه گروه که اتفاقا هر سه گروه از درون جامعه اسلامی بودند ،مدت کوتاهی حاکم بود و حکمرانی کرد، اما در همبن مدت کوتاه تقریبا ۵ ساله الگوهایی را در بخش های مختلف حکمرانی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراروی بشریت قرار داد ، که تمسک به آن امروز می تواند راهگشایی حل بسیاری از معضلات کشور باشد. در اینجا بنده به دو الگوی آن حضرت اشاره می کنم که اتفاقا گمشده امروز ، مسئولین است.
اولی، الگوی سخت گیری و شدت عمل در برابر تخلف و فساد و رانت و شل کاری و گرایش به روحیه اشرافیگری و دوری از فقرا، بی عدالتی و تبعیض کارگزاران، عمال،فرمانداران و کسانی که از سوی آن حضرت در منصبی مسئولیت داشتند، در برابر اینان با سرعت عمل توام با دقت و عدالت ، اما سریع و قاطع برخورد می کرد به گونه ای که چشم بقیه به حساب بیفتد، کارگزاران دولت اسلامی، پست را طعمه ندانند، حالا ابن را مقایسه کنید با تخلفات و فساد برخی کارگزاران که آن قدر مسامحه، تساهل ، وقت کشی ، و افتادن در دام سیاسی کاری ها می شود، که فرد متخلف با یک محاسبه سرانگشتی متوجه می شود هزینه فساد در برابر سود آن بسیار کم و ناچیز است و چه عاملی مشوق آمیز نر از این
دومین الگوی امام علی علیه السلام، نسیت به امر تربیت ،تبلیغ و نشر معارف اسلامی در میان توده های مردم از عامی و بی سواد بادیه نشین تا باسواد و شهری ، در اینجا برعکس مورد اولی ،سیاست امیرالمؤمنین، مدارا، صبر ، تحمل ، تبیین گری ، گشاده رویی، گذشت ، اقناع ، استدلال و مانند آن بود، یعنی در اینجا جدب حداکثری بود، اما در آنجا دفع حداکثری
اما گویا ما در بازخوانی روش امام علی علیه السلام، دچار اشتباه فاحش و راهبردی شده ایم ، برای مدیران فاسد، متخلف، چهره ها و سلبریتی ها و مانند آن، صحبت از جذب حداکثری می کنیم ، اما برای آن نوجوان و جوان غافلی که در بند جوانی بوده و تخلفی را انجام داده است، بدون ابن که بخواهدآن را سیاسی کند یا اشاعه فحشا کند ، صحبت از اشد مجازات می کنیم . وقتی موقع کار فرهنگی و تربیتی می شود، کم حوصله و بد اخلاق می شویم ، سیاست جذب حداکثری اساسا برای عامه مردم و در دعوت آنان به گفتمان انقلاب اسلامی است و برای مدیران و کارگزاران متخلف نیست.
http://eitaa.com/sokhanesadeed
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ببینید نظر امام خمینی را در مورد اخراج اساتید
http://eitaa.com/sokhanesadeed
صحنهی تقریباً یک دقیقهای رقص خانم #نگار_جواهریان در فیلم کوتاه شیهه -که سه روز قبل در سکّوی #نماوا منتشر شده- حامل چند نکته است:
۱- نماوا، در پیشانی و خطّ مقدّم تجاوز فرهنگی و تهاجم فرهنگی قرار گرفته و گویا مافیای سینما، تصمیمشان این است که نماوا، بخشی از نقش فیلیمو را بر دوش گیرد تا سکّوهای متخلّف، تکثیر شوند و در فیلیمو خلاصه نشوند.
۲- قبحزدایی از رقص و رقّاصگی در #شبکه_نمایش_خانگی و روی پردههای سینما، گام بعدی پردهدری فرهنگی-اجتماعی حامیان شورش 《زن، زندگی، آزادی》 به کانون خانواده و تمدّن اسلامی-ایرانی است.
۳- مأموریّت #رامبد_جوان و همسرش، هنوز به پایان نرسیده و اگر شده، حتّی با فیلم کوتاه، پیامهای مدّ نظرشان را به جامعه، سفارتخانهها و سینمای اروپا مخابره میکنند.
۴- آیا #فیلم_شیهه، با مجوّز منتشر شده؟
اگر هم کلّیّت فیلم مجوّز داشته باشد، ولی چنین صحنهای، نمیتواند علی القاعده، از #ساترا مجوّزی دریافت کرده باشد.
۵- آیا سینمای جمهوری اسلامی ایران، به کارگردانی مثل #پویا_سعیدی و بازیگری مثل جواهریان -که چنین صحنهای را جهت قبحزدایی از حرامهای شرعی و قوانین رخسمی در همان چارچوب وحشی و تهاجمی شورشگران #اغتشاشات۱۴۰۱، کارگردانی میکنند- اینقدر نیاز دارد که نهادهای ناظر و تصمیمگیر، حاضرند با #مدیریت_باجدهی، عوض #مدیریت_فرهنگی، با آنها تعامل کند؟!
احسان رستگار
http://eitaa.com/sokhanesadeed
⬅️خنده دارترین بخش ماجرای اخراج استادان مساله دار از دانشگاه
http://eitaa.com/sokhanesadeed
چه جریانی از مرگ یا قتل زندانی محکوم به سه بار اعدام سود می کند؟
http://eitaa.com/sokhanesadeed
انسان آزاده و انسان دربند
یکی از ویژگی های منحصر بفرد انسان که در هیچ یک از مخلوقات خداوند،یافت نمی شود ، آزادی است. آزادی ، برای انسان قدرت انتخاب می آورد و به همین دلیل انسان ها در برابر انتخاب هایشان مسئول و پاسخگو هستند. اما پرسش اصلی این است که آزادی چیست؟ برخی مبنای آزادی انسان را تمايلات و درخواست هایی می دانند که به وجه مادی و حیوانی انسان برمی گردد، رفع نیازهای اولیه که عمدتا به جنبه نیازهای فیزیولوژی و زیستی انسان برمی گردد، البته یک امر ضروری است، اما مبنا قرار دادن این جنبه و تسری آن به دیگروجوه انسانی مانند جنبه های عقلانی ، جنبه های عرفانی زیباشناختی ،کمال خواهی و غایت خواهی انسان، و تحت الشعاع قرار گرفتن وجه انسانی انسان دقیقا اسارت است، نه آزادی ، زیرا در این صورت یک وجه بنیانی و ماندگار انسان اسیر وجه صوری و موقت و محدود به زیست زمینی انسان شده است. جامعه ای که در آن سیاست های اقتصادی، فرهنگی ،اجتماعی حاکمان آن فربه کردن وجه مادی و نادیده گرفتن وجه متعالی و هویت ساز انسان باشد، در واقع یک جامعه حیوانی است که در آن چریدن و تولید مثل تفاوتی با چریدن و تولید مثل حیوانات ندارد. این چنین جوامعی ، جامعه مصرفی و مصرف تظاهری هستند، بزرگترین اشکالی که به مدرنیته وارد است ، همین نکته است، شهرهای مصرفی ، جامعه مصرفی، خانواده مصرفی ، فردمصرفی ، اقتصاد مصرفی، فرهنگ مصرفی و....
و می دانیم فرد و جامعه مصرفی شاه بیت غزل نظام سرمایه داری است، زیرا اگر فرد، خانواده ، شهر ،جامعه و ملت و کشوری مصرفی شد و در بند و اسیر شعار زن ، زندگی و آزادی به روایت مدرنیته و غرب و آمریکا شد ، در واقع نه خانواده ای دارد ، زیرا محور آن را که زن است، مصرفی کرده است ، نه زندگی دارد ، زیرا که زندگی حیوانی را جایگزین زندگی انسانی کرده است و نه آزادی حقیقی دارد، زیرا آرادی حیوانی را جایگزین آن ساخته است.
ابوالقاسم فاتحی دهاقانی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی
پنجشنبه ،۹ شهریور ۱۴۰۲
http://eitaa.com/sokhanesadeed