یا مهدی ادرکنی:
🖌 #یادداشت_روز
🔹 آمریکا یا روسیه کدام طرف کوتاه میآید؟
#جعفر_بلوری
🔸 درست 265 روز از جنگ اوکراین میگذرد و طبق آخرین گزارشهای رسمی که منتشر شده، چیزی بالغ بر 200 هزار نظامی از دو طرف کشته شده و چند برابر این تعداد نیز زخمی شدهاند. این سوای از تلفات غیرنظامیان و خسارتهای سنگین اقتصادی جنگ اوکراین است. خسارتها نیز اگر محاسبه و اعلام شود، قطعا عدد حیرتانگیزی خواهد بود. پیچیدهترین روشها در این جنگ ترکیبی به کار گرفته شده و به شکل گسترده و عمیق همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، رسانهای، ورزشی و...را درگیر کرده است. به دلیل همین خسارت بالا- که در ادامه آن را بیشتر باز خواهیم کرد- و صدالبته طولانی شدن جنگ، چند صباحی است خبرهای متفاوتی به گوش میرسد. خبرهایی که نشان میدهد، یکی از طرفهای این جنگ، احتمالا آماده بالا بردن پرچم سفید به شکلی «آبرومندانه» و «توافقی» میشود.
شاید بتوان گفت مهمترین، علنیترین و واضحترین این خبرها، به اظهارات «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا خطاب به «ولودیمیر زلنسکی» کمدین سابق و رئیسجمهور فعلی اوکراین مربوط میشود که بنا بر اعلام دو روز پیش روزنامه آمریکایی «والاستریت ژورنال» حالتی «دستوری» داشته است. این روزنامه به نقل از «منابع مطلع» نوشته جیک سالیوان «ضروری» بودن مذاکره با روسیه را به زلنسکی گوشزد کرده و گفته که او باید منطقی بوده و شبهجزیره کریمه را هم برای همیشه فراموش کند. درست همزمان با انتشار این گزارش مهم، رسانههای آلمانی هم خبر مهم دیگری را منتشر کردند که به نوعی، همراستا با اظهارات «سالیوان» بود: اظهارات «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان درباره لزوم مذاکره با روسیه. این رسانهها نوشتند شولتز هم از روسیه خواسته، خواستههایش را لیست کند تا درباره آن بررسیهای لازم صورت بگیرد. چند ساعتی نگذشته بود، که خبر مهم و مرتبط بعدی از راه رسید: دیدار «سرگئی ناریشکین»، رئیس سازمان اطلاعات خارجی روسیه و «ویلیام برنز» رئیس سازمان سیا در شهر آنکارا، پایتخت ترکیه درباره پیامدهای جبرانناپذیر ادامه این جنگ!
چرا وسط یک جنگ سرنوشتساز و تمامعیار و مهم بین دو قدرت بزرگ- که به اعتقاد بزرگترین استراتژیستها سرنوشت نظم جهانی به نتیجه آن گره خورده است- مذاکره و گفتوگو اینقدر مهم شده است؟و چرا اوکراین مثل مثلا دو ماه پیش، روی پیششرطهای سفت و سختش پافشاری نمیکند؟ آیا حرکت به سمت «حل کردن این بحران با مذاکره،» به معنای «ترجیح مذاکره به ادامه جنگ» نیست؟ و سؤال مهم بعدی این که، چرا کشورهای درگیر، دیگر جنگ نمیخواهند؟
همانطور که در ابتدای این یادداشت نوشتیم، «طولانی شدن جنگ» یکی از مهمترین دلایل این چرخش آشکار است. جنگ خیلی بیش از آن که طرفین تصور میکردند طولانی شده است. برای فهم درست این گزاره به یاد بیاورید، غربیها آنقدر برای پایان این جنگ لحظهشماری میکردند که یک هفته پس از آغاز آن گفتند، روسیه شکست خورد. آنها تصورشان بر این بود که پوتین آمده تا ظرف چند روز قال قضیه را بکند! این شاید، مهمترین اشتباه محاسباتی غرب در جنگ اوکراین بود. نتیجه طبیعی طولانی شدن جنگی به این بزرگی، بالا رفتن هزینههاست. نگاهی به اوضاع این روزهای کشورهای اروپایی به خوبی گویای این هزینههاست. به جرأت میتوان گفت جنگ اوکراین ظرف کمتر از یک سال، روی سبک زندگی غربیها هم اثر گذاشت. گرایش به کِرم و حشرهخواری، زندگی با یک لامپ،
500 برابر شدن قبوض برق و گاز و هجوم مردمان کشورهایی مثل آلمان به بریدن درختها و شکستن نیمکتهای پارکها جهت تهیه هیزم، نگرانی مقامات انگلیس درباره افزایش خودکشی، افزایش سرقت و آدمکشی، استحمام بدون آب گرم، لزوم شستوشوی فقط 3 یا 4 نقطه از بدن در حمام، تبلیغ برای خوردن غذای کپکزده و این اواخر، سه
و یا حتی چهار شغله شدن مردم برای تامین هزینههای زندگی و حتی رواج خونفروشی، از جمله این تغییرات است. وقتی سبک زندگی و فرهنگ در بازه زمانی چند ماهه تغییر میکند یعنی، فشار بهشدت بالاست. در چنین فضایی بهویژه وقتی افق روشنی درباره سرنوشت و نتیجه جنگ در دسترس نیست، طبیعی است که حل بحران از طریق مذاکره -ولو با تحت فشار قرار دادن اوکراین برای رها کردن بخشی از سرزمینش- اولویت یابد! غربیها نمیخواهند یا بهتر است بگوییم نمیتوانند بیش از این تحمل کنند و به قول ستوننویس روزنامه آلمانی «زوددویچه سایتونگ» که از مونیخ بهروزرسانی میشود: «اروپا دیگر خسته شده و دیگر نمیتواند آن انسجام اولیه را در برابر تحریمهای ضدروسی حفظ کند.»
پاسخ بعدی به «توان هستهای» طرفین جنگ مربوط میشود. هم روسیه و هم آمریکا و هم برخی از کشورهای غربی دارای سلاحهای اتمیاند. سلاحهایی که «مرد چاق»(بمبی که ناگاساکی را ویران کرد) در برابر آن شبیه به شوخی است. برخی کارشناسان غربی پیش
🖌#یادداشت_روز
🔹رونمایی از مکتب مقاومت در سفر رئیسی
# دکتر سعدالله_زارعی
سفر آیتالله سیدابراهیم رئیسی به سوریه و امضای سند جامع همکاریهای چندجانبه و بلندمدت توسط وی و دکتر بشاراسد طی روزهای اخیر به مرکز تحلیلها و اظهارنظرهای منطقهای و بینالمللی تبدیل گردید. روابط راهبردی ایران و سوریه طی بیش از چهار دهه اخیر استمرار داشته و تحولات سهمگین سیاسی و امنیتی این دوران نتوانسته تأثیر کاهندهای بر آن بگذارد. نحوه مواجهه دولت و مردم سوریه با این سفر هم بر «بسیار ویژه» بودن روابط دو کشور تأکید میکند. سوریه به خصوص طی یک سال اخیر هیئتهای دیپلماتیک زیادی را به خود دیده است. اکثر دشمنان دیروز سوریه که طی سالهای 1390 تا 1397 برای از میان برداشتن دولت آن و بخشبخش کردن این سرزمین همداستان شده بودند، یکی یکی راه دمشق را پی گرفتند. هیئتهای سعودی، اردنی، اماراتی، بحرینی، کویتی، تونسی، مراکشی و اتحادیه عرب در یک سال اخیر با دولت بشاراسد دیدار داشتهاند. مصر البته پیش از اینها و چندی پس از سقوط دولت اخوانی «محمد مرسی»، روابط نظامی و سیاسی با دمشق را از سرگرفت و ترکیه در هفتههای اخیر در قالب مذاکرات چهارجانبه عملاً روابط سیاسی - امنیتی با دولت سوریه را برقرار کرده است اما با این وجود و علیرغم اهمیتی که بازگشایی روابط میان این کشورها با دمشق داشت، هیچکدام بهاندازه سفر رئیسجمهور ایران بازتاب پیدا نکرد و محل تحلیلهای مختلف واقع نگردید. این موضوع در نگاه اول خیلی عجیب به نظر میرسد؛ چرا که در مقایسه سفر رئیسکشوری که هیچگاه رابطه راهبردی آن با سوریه قطع نشده با بازگشایی روابط کشورهایی که تا چندی قبل به بقاء دولت و تمامیت ارضی سوریه رضایت نمیدادند، علیالظاهر باید دومی اهمیتی فراتر داشته باشد اما برعکس شد! چرا؟
واقعیت این است که سفر مقامات کشورهایی که طی حدود ده سال اخیر در موضع خصومت با سوریه بودند، در چارچوب مراودات رایج صورت گرفت و البته به معنای تسلیم شدن به واقعیت عدم امکان اسقاط دولت دمشق و عدم امکان تجزیه سوریه است. اگرچه سوریه از این باز تعریف روابط بیش از کشورهای دیدارکننده، نفع میبرد، اما مقامات آن را چندان هیجانزده نکرد و دکتر بشاراسد مانند کسی که هیچ نیازی به آنان ندارد، با این هیئتها مواجه گردید. این نوع برخورد در جای خود، حکایتگر آن است که سوریه هنوز به این کشورها اعتماد ندارد و نیز چندان تأثیری برای بازگشایی روابط سیاسی با این کشورها نمیبیند. در همین هفتههای اخیر، دولت ترکیه برای بازگشایی روابط با دمشق ابراز علاقه کرد، اما رئیسجمهور سوریه با صراحت این دعوت را تا پیش از خارج شدن نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه، رد کرد و گفتوگو با همسایه شمالی خود را در چارچوب کمیته چهارجانبه محدود نمود.
دیدار مقامات ارشد ایران و سوریه در دمشق در چارچوب
یک مکتب سیاسی صورت گرفت و معنای آن بسیار فراتر از روابط سیاسی و یا حتی روابط راهبردی و تنظیم چند سند همکاریهای راهبردی بود. این دیدار در چارچوب «مکتب مقاومت» انجام شد کما اینکه این موضوع هم در مصاحبه آیتالله رئیسی با شبکه عربزبان المیادین در دمشق و هم در سخنان دکتر بشاراسد برجسته بود. دیدار آیتالله رئیسی با مقامات ارشد سازمانهای فلسطینی در دمشق هم ماهیت اصلی این روابط را آشکار کرد. کما اینکه اگر بگوییم آنچه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در دمشق شاهد بودیم، جلوههایی از «مکتب شهید سلیمانی» بود، گزافه نگفتهایم. ...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/264470
http://eitaa.com/sokhanesadeed