🌼🌸🌺
روزی یک داستان از علما
#داستانهای_علما:
#میر_فندرسکی_ و ذکرالله در کنیسه.
نقل است که میرزا ابوالقاسم فندرسکی در ایام سیاحت به یکی از ولایات کفار رسید و با اهل آنجا در هر موضوعی گفتگو و بحث نمود.
روزی جمعی از اهل آن ولایت گفتند: از جمله اموری که دلیل بر حقانیت دین ما و بطلان دین شماست این است که بعضی معابد و کلیساهای ما قریب به دو هزار یا سه هزار است که بنا شده و هیچ اثر خرابی و سستی در آنها راه نیافته ولی اکثر مساجد شما به صد سال نمی رسد که خراب می شود نظر بر اینکه حقیقت هر چیزی حافظ آن است پس مذهب ما بر حق است!
سید در جواب گفت:
که بقای معابد شما و خراب شدن معابد ما نه باین سبب است بلکه به جهت آنست که در مساجد ما عبادت صحیح بجا آورده می شود و طاعت پروردگار در آنجامی شود و نام پروردگار عظیم در آنجا ذکر می شود بناء طاقت تحمل آن را ندارد و به این جهت خراب می شود و اما معابد شما باقی می ماند و اگر عبادت ما در معابد شما انجام و ذکر خدای ما در معابد شما شود لحظه ای طاقت تحمل نمی آورد و خراب می شود.
کفار گفتند: امتحان این کار بسیار آسان است اگر شما راست می گوئید بیائید در یکی از معابد ما عبادت کنید و نام خدای خود را ببرید تا صدق و کذب حرف شما معلوم شود.
سید قبول نمود توکل بر خدا نموده و متوسل به ارواح طیبه ائمه معصومین علهیم السلام شد وضو ساخت و رفت در کنیسه اعظم ایشان که آن را در نهایت استحکام ساخته بودند و قریب سه هزار سال بوده بنا شده و هیچ گونه اثر خرابی نداشت. جمع کثیری در آنجا به نظاره آمده بودند. سید بعد از داخل شدن اذان و اقامه گفته مشغول نماز شد و بعد از نیت یک مرتبه دستها را بلند کرده و به آوازه گفت: الله اکبر و از کنیسه بیرون دوید. فی الفور سقف کنیسه فرود آمده دیوارهای آن بر هم ریختند. (خزائن نراقی، ص21)
🔰 @sokhanranan9
کانال سخنرانی کوتاه...
هدایت شده از 🌺 استیکر و عکس نوشته 🌺
#داستانهای_علما: کرامتی از #میرزای_بزرگ_شیرازی
نقل می کنند:
سه مرد از زوار فقیر سامراء نزد مرحوم میرزای شیرازی(حاج میرزا محمد حسن معروف به میرزای بزرگ) آمدند و کمک مالی طلب کردند.
میزرا به اولی بیست قران داد و به دومی پنج قران و به سومی هیچ نداد.
سه نفر فقیر ابراز نارضایتی کردند و گفتند: شما مساوات و عدالت را رعایت نکردید .
میرزا فرمود: تساوی کاملاً رعایت شده بر رسوائی خودتان اصرار نکنید اما آنها راضی نشدند و پافشاری کردند.
میرزا دستور داد آن سه نفر را باز جوئی کردند معلوم شد که نفر اول( که باو بیست قران دادند) در کیسه اش پنج قران داشته، و نفر دوم(که باو پنج قران داده شده بود) بیست قران در کیسه اش داشته،و نفر سوم که(چیزی دریافت نکرده بود) بیست و پنج قران در کیسه داشته است.
از اینجا معلوم شد که منظور از تساوی میان آنها چه بوده است. (فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی،ص160)
🔰 https://eitaa.com/joinchat/195100689C6457628dd5
هدایت شده از 🌺 استیکر و عکس نوشته 🌺
#داستانهای_علما
#آیت الله #میلانی در حال بیهوشی پرفسور بولون را
مسلمان کرد
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور بولون جراح حاذق بلژیکی که در آن زمان در شهر مشهد مشغول کار بود ایشان را عمل کرد. پرفسور پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت:
شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور بولون گفت:
"تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است".
و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اکنون مزار این پروفسور مسیحی مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند
🔰 https://eitaa.com/joinchat/195100689C6457628dd5