eitaa logo
کانال سخنرانی های برتر
64.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
10.8هزار ویدیو
16 فایل
برترین سخنرانی های روز را در کانال ما دنبال کنید. جهت مشاوره رایگان و استخاره 👇 استاد حسینی @HosseiniMadras تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نام و رنگ ۷ آسمان 🔸در خبر شامی است که از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسید: آسمان‌ها از چه آفریده شدند؟ فرمود: از بخار آب، پرسید آسمان دنیا از چیست؟ فرمود، از موجی خوددار، پرسید پهنا و درازای ستارگان چند است؟ فرمود: ۱۲ فرسخ در ۱۲ فرسخ، و از رنگ هفت آسمان و نامشان پرسید، فرمود: نام آسمان دنیا رفیع است و از آب و دود است، و نام آسمان دوم «قیدوم» است و به رنگ مس، و نام آسمان سوّم «ماروم» به رنگ مس زرد، نام چهارم «ارفلون» به رنگ نقره، و نام پنجم «هیعون» و به رنگ طلا است و نام ششم «عروس» و آن یک دانه یاقوت سبز است و نام هفتم «عجماء» و آن یک دُرّ سپید است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪐دشمن قبل از اینکه حجاب زن رو نشانه بره، غیرت مرد رو نشانه رفته! __________________________________
☑️روز اول صفر؛ ورود اسرای کربلا به شهر شام 😭 هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی __________________________________
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند جنجالی آمریکایی روی آنتن شبکه دو مستند آمریکایی «زن چیست؟» با موضوع مسائل مربوط به جنسیت که حاشیه و جنجال‌های زیادی برپا کرد ساعت ۲۳ امشب، ۱۶ مرداد در برنامه زمانه شبکه دو پخش می‌شود.
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی که هرکی یه بار این روزارو ببینه مسیر خوب زندگیم مسیر اربعینه __________________________________
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بسیار زیبا و شنیدنی 👌 ✍ خاطره زیبا و واقعی از شهید بابایی از زبان حاج آقا عالی 🎤 ..
حجت الاسلام سید حمید روحانی: در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دست شویی روشن مانده، به خانم و دیگران که طبقه بالا بودند دستور نمی دادند که بروند چراغ را خاموش کنند، خود راه می افتادند و سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند وچراغ را خاموش می کردند وباز می گشتند. ...
4.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دردسر عجیب آقای حیاتی گوینده سابق تلویزیون به خاطر یه تبلیغ😁😁 فقط اونجاش که خانمه عکس لاغر شدنشو واسش فرستاده😅 به منم خیلیا پیام دادن خدایی خیلی لاغر شدن😍حتما سفارش بدید👌🏻 لینک سایت اصلی چربی سوز گیاهی 👇 https://landing.saamim.com/E5FeN https://landing.saamim.com/E5FeN
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى می ‏گذشت. در راه به عبادت‏گاهى رسید که عابدى در آن‏جا زندگى می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آن‏جا گذشت. وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‏ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‏کار محشور مکن. در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسانی که دنبال آرامش و نزدیکی به خدا هستن گوش کنن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌