توهمیشهحواستبهنوکرتبوده، اینمنمکهشرمندهی
تمامِحواسِتوام،یاحسین..💔
#سلطـٰانکربلا
بَررِشتِههـٰاۍمَعجَرزَهراقَسَم؛سِیدعَلۍ
خَنجربـِهحَنجَرمیزَنَم،گَرتوهَواۍسـَرڪُنۍ😌✨
#حضرتِمـٰاه
منسربازاینمملکتم
اینروڪِهدیگهکسی
نمیتونهازمبگیره..!🥺🌿
#شھیدانہ
#شھیدمحمدبروجردی
"سکوت اجباری"🇵🇸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 |فصل اول| "سکوت اجباری"184 تو نگران نباش! من حلش میکن
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
|فصل اول|
"سکوت اجباری"185
چطور شدم!؟
مگه همینو نمیخواستی!؟
تحویل بگیر دیگه همونی شدم که میخواستی!
جز اینه هاااا؟!
با تحکم صدای آخرش نفس زد زیر گریه که کلافه دستی به موهاش کشید نفس بغل کرد رفت سمت ماشین!
لباسات رو بپوش میرسونمت!
با بغض سریع لباسام پوشیدم رفتم سمت ماشین نفس رو بغل کردم که خیره به سانروف و آسمون بود.
تو راه حرفی بینمون زده نشد تا اینکه رسیدیم!
پیاده شدم زنگ در زدم که پسری درباز کرد شوکه نگاهش کردم.
باورم نمیشد!
پوریا بود!
کسی که وقتی خانواده ام پیدا کردم بهترین پسر خاله برای من شد حالا از انگلستان برگشته بود!
با ذوق تمام بدون توجه به محرم نامحرم بودن محکم همدیگه رو بغل کردیم.
پوریا: چقدر خوشگل شدی تو ریحانه جان!
خندیدم ریز گونش بوسیدم سرم روی سینه اش گذاشتم.
دلم برات تنگ شده بود پوریا!
دیگه نرو انگلیس!
لبخندی زد لپم رو کشید پیشونیم بوسید.
من مگه میتونم از همچین دختر خاله ای بگذرم؟!
پیش خود خودتم ریحانه جان.
حالا بیا تو سرده.
لحظه ای برگشتم و نفس رو بغل کردم که نگاهم به چشمای قرمز و پر غم آرین میخکوب شد!
ادامه دارد...
کپی جایز نیست🛑
نشکن این قلب رو..این قلب جایگاه عشق تو هست.:))))💔
https://gkite.ir/es/9667352
جواب ناشناس ها👇🏻
@Anonymous_channel
توجه: حتما در ناشناس عضو بشید اگر اتفاقی برای کانال افتاد خدای ناکرده اونجا ادامه بدیم‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خستہام از همہ دنیا و گرفتارانش
کرمے ڪن که دلم #ڪربوبلا مےخواهد:) 🥺✨
#سلطـٰانکربلا
قَلبِزَمِـینگِرِفتِہ،زَمـٰانراقَـرارنِیست
اِۍبُـغضِمـٰاندِھدَردِلِهَفـتآسِمـٰانبِیـٰا..! 💙🌿
#منتـظرانھ
میگفت:
عشقی که به گریه رسیده باشه
هرگز دروغ نیست..
امام حسینِ دلشکستهها!
من برات خیلی گریه کردم، خیـلی!:)💔
#سلطـٰانکربلا
"سکوت اجباری"🇵🇸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 |فصل اول| "سکوت اجباری"185 چطور شدم!؟ مگه همینو نمیخو
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
|فصل اول|
"سکوت اجباری"186
بدون توجه به حضور پوریا بازوم رو گرفت و کشید سمت ماشین!
یالا سوار شو سریع!
ترسیده به خودم میلرزیدم رگ گردنش بیرون زده بود چشماش شده بود کاسه خون صداش از عصبانیت میلرزید.
آ. آرین.. من..
با دادی که زد یک جا نشستم!
ببر صدات رو!
نمیخوام یک کلمه ازت بشنوم میریم خونه دارم برات!
اومد نشست کل مسیر رو گریه میکردم که کوبید رو فرمون.
خفه شو! خفه شو! خفه شووو!
نذار اینجا دستم روت بلند شه ریحانه!
وقتی رسید سریع دویدم سمت خونه تا خواستم وارد اتاق بشم در ببندم پاش رو جلوی در گذاشت اومد تو افتادم روی تخت.
خوب داشتی میگفتی!
دلت براش تنگ شده بود؟!
بمونه ور دلت جایی نره هوم؟!
به نظرم کم بود.. باید بیشتر میبوسیدش ریحااانه جااان!
حالت وقتی منو میبینی بهم میخوره دیگه؟!
اومد سمتم و روسریم باز کرد چونم تو دستش گرفت محکم فشار داد.
فکر کردی هرغلطی کنم آرین سکوت میکنه بازم مثل همیشه حرفی نمیزنه؟!
پا رو غیرتم گذاشتی ریحانه.
پیش چشم خودم داشتی بغلش میکردی و...
حرفش قطع کرد دستش رفت سمت قلبش و چهرش از درد جمع شد عرق شدیدی کرد سریع رفتم سمتش!
ا.. از جلو چشمام.. گ.مشو اون ور..
ادامه دارد...
کپی جایز نیست🛑
زمان غم را به درد تبدیل میکند:))))❤️🩹
https://gkite.ir/es/9667352
جواب ناشناس ها👇🏻
@Anonymous_channel
توجه: حتما در ناشناس عضو بشید اگر اتفاقی برای کانال افتاد خدای ناکرده اونجا ادامه بدیم‼️