"سکوت اجباری"🇵🇸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 |فصل اول| "سکوت اجباری"202 (فاطمه سادات) مشغول انجام
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
|فصل اول|
"سکوت اجباری"203
لبخندی زدم..
قربونت برم من!
مائده کجاست؟! حمزه مامان مواظب باش، برگرد بیروت پسرم.
دوباره صداش پیچید.
میام مامان میام.
مائده تاحالا ایران رو ندیده بلیط گرفتم بریم ایران سری به داداش بزنیم ولی مشکل اینجاست که اونا ایران نیستند!
یعنی چی ایران نیست؟!
سکوت کرد این سکوتش دلم رو لرزوند!
حمزه حرف بزن پسرم کجاست؟!
بالاخره سکوتش رو شکوند ولی قانعم نکرد.
مائده رو میارم پیشت بمونه باهم برگردید ایران حورا تنهاست پیشش باشید!
بی اختیار کمی صدایم بالا رفت.
حمزه ثامر من کجاست؟!
بچم کجاست؟!
جایی نیست مادر من!
میدونی دوست نداره بهش ثامر بگید همون آرین صداش کن!
بابا اینجا همه به فامیلی علی حامد میشناسند ولی خوب فامیلی اصلی ما سجادی...
دوباره بی اختیار داد زدم.
پسرم کــجــاســت؟!
سکوت کرد اروم لب زد..
سوریه! ریحانه همسرش اسیر شده!
تمامی ماجرا رو برام تعریف کرد جونی برام باقی نمونده بود.
(ریحانه)
هیچ وقت فکر نمیکردم ملیکا رو تو جمع داعشی ها ببینم!
دخترم محکم به خودم فشردم که چند نفر یک شخصی رو با لباس نظامی و خونی پرت کردن جلو!
ادامه دارد...
کپی جایز نیست🛑
دلم را دیدی که با دیدنت خون شد:))🖤🥀
https://gkite.ir/es/9667352
جواب ناشناس ها👇🏻
@Anonymous_channel
توجه: حتما در ناشناس عضو بشید اگر اتفاقی برای کانال افتاد خدای ناکرده اونجا ادامه بدیم‼️
"سکوت اجباری"🇵🇸
ولی من دیگه نای ادامه دادن ندارم:))))🥀
«اعتیاد شدیدی به هیچ پیدا کردم،
هیچ کاری نکردن، هیچ جا نرفتن
به هیچکس چیزی نگفتن»»»»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢هر چیزی که به نفع مردمه باید انجام بشه
شهید مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[@soko_ejbari].....♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"سکوت اجباری"🇵🇸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 |فصل اول| "سکوت اجباری"203 لبخندی زدم.. قربونت برم م
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
|فصل اول|
"سکوت اجباری"204
با دیدن آرین هینی کشیدم نفس رو گذاشتم زمین صورت آرین با دستام قاب کردم.
آرین.. آرین بیدار شو..میشنوی صدام رو؟!
حرکتی نکرد ترسیده خیره به بدنش شدم جای زخم و کبودی داشت که سرفه ای کرد.
سریع سرش رو بلند کردم روی پام گذاشتم موهاش از صورتش کنار زدم.
میدونستم خودش با پای خودش اومده.
آروم دستم گرفت لبخندی زد.
کاریتون.. نکردن؟!
نه کوتاهی گفتم دلخور بودم ازش که اینجوری تو دردسر افتادی.
آرین به دیوار تکیه داد و نفس رو که خواب بود بغل کرد.
ملیکا با پوزخندی بالا سرمون ایستاد!
بهم برمیخوره شوهرم بچه زن اولش بغل گرفته باشه.
یادت که نرفته ربحانه جون؟!
شوهرت زود اعتماد کرد.
آرین بلند خندید.
تو هم راحت داری بازیچه میشی؟!
محرمیت ما شش ماهه نبود خیلی وقته باطل شده!
من و تو نسبتی نداریم.
میون حرفش پریدم.
ولی انگار تو خیلی دوست داری خودت رو آویزون یک مرد متاهل کنی ملیکا جون؟!
جندبار با این عربا...
با لگدی که خوردم نفسم قطع شد!
رو میدم پرو نشو دیگه.
پویا پسر خالت یادته؟! منتظر تو هست!
میدونی که دوستت داره؟!
ولی حالا این آقا پسر مانع ما هست!
میگم این دختر کوچولو اذیت نمیشه صدای پر درد و بدن خونی باباش رو ببینه؟!...
ادامه دارد....
کپی جایز نیست🛑
از یهجایی به بعد پشت خندههای من درد بود؛))))🥀🖤
https://gkite.ir/es/9667352
جواب ناشناس ها👇🏻
@Anonymous_channel
توجه: حتما در ناشناس عضو بشید اگر اتفاقی برای کانال افتاد خدای ناکرده اونجا ادامه بدیم‼️
⚫️ جای خالی شهید مالک رحمتی.
▪️ نشست هم اندیشی استانداران سراسر کشور با حضور سرپرست استانداری آذربایجان شرقی در سالن پیامبر اعظم (ص) وزارت کشور برگزار شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[@soko_ejbari].....♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ