86996894.mp3
3.82M
نوحه دلنشین ترکی🎤
حسین ثارالله 🏴
همه گوش کنند عالیه 👌
#اربعین
#امام_حسین
ترک ها دستا بالا ☺️🙌
ادمین #اسما
╔═❀•✦•❀══════╗
@barbaleshohada
╚══════❀•✦•❀═╝
مرور میکنم عکس هام رو🧕🏻
نمور میکنم ،چشمام رو 👀
عبور میکنم ،از مرز ووو🎒
صدور میکنم ویزا مو📕
@barbaleshohada
وقتۍتنهاشدۍباخداباش
وقتۍهمکهتنهانبودۍ
بۍخدایۍنکن !'
-بۍخداباشۍضررمیکنۍ...🌿`
-🌱استادپناهیان
#پاےدرسدل
❤️نماز اول وقت شاه کلید است❤️
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
⭕️- قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
⭕️- قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
⭕️- قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
💟شیخ نخودکی فرمود:
🔐برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.
🔐برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
🔐برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان
🌸جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است.
#رمانریحانه
#پارت ۶۶
من و مامان و بابا رفتیم حیاط بیمارستان نشستیم،داداش شهاب توی بیمارستان بود.....
تازه یکم گریه م قط شده بود که گوشیم زنگ خورد،داداش شهاب بود.
–بله؟
+سلام ریحانه بیا داخل بیمارستان کارت دارم!
–باشه.
+خداحافظ.
–خداحافظ.
قط کردم رفتم تو.
–سلام!
شهاب:سلام.
–چیزی شده؟کارم داشتی...
شهاب:آره....
–بگو من طاقتش رو دارم.
شهاب:محمد هادی!
–چی شده؟
شهاب:رفته توی کما!
–کما؟؟؟؟یا امام رضا.....
دوباره گریه م شروع شد.
شهاب:محمد حسین زنگ زد تا فهمید محمد هادی توی کماست گفت با کوثر مامانش میان بیمارستان.
–شهاب به مامان گفتی؟
شهاب:نه!
–چطوری بهش بگیم؟
شهاب:فعلا چیزی نگو..
–باشه!
دلم واسه محمد هادی تنگ شده بود، ته قلبم می سوخت!دلم می خواست بشینم فقط گریه کنم.
به هر زحمتی شد گریه م رو بند آوردم تا مبادا مامان بفهمه ...
ازجام بلند شدم و رفتم پیش مامان و بابا.
بابا:باهات چه کار داشت.
–هیچی چیز خاصی نبود!
بابا:باشه.
ادامه دارد.......