#عشق_شهیدانه
وقتے مےاومد خونہ دیگہ نمیذاشت
من کار کنم.
زهرا رو میذاشت روی پاهاش
و با دست به پسرمون غذا میداد.
مےگفتم: یکے از بچہ ها رو بده به
من ؛با مهربونے مےگفت: نہ، شما از
صبح تا حالا بہ اندازه کافے زحمت
کشیدے.
مہمون هم که میومد پذیرایی
با خودش بود.
دوستاش بہ شوخے مےگفتند:
مہندس کہ نباید توے خونہ کار کنہ!
مےگفت: من که از حضرت علی(؏)
بالاتر نیستم. مگہ به همسرشون
حضرت زهرا (س) کمک نمیکرد:)!
#شہید_حسن_آقاسے_زاده✨
#یکروایتعاشقانه💌