جسمتوڪاملاست،ناقصنیست
مۍدهدعطریڪبغلگلیاس
دستتاماحڪایتیدارد…
رَحِمَاللهُعَمِیالعباس!✨
#روز_جانباز
#میلاد_حضرت_عباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اے اهݪ حــرم میـرو عݪمـــدار خوش آمــد😍✨
#میلاد_حضرت_عباس
#روز_جانباز
وقتےخداخودشو ''ستارالعیوب''
و ''غفارالذنوب'' معرفی کرده ؛
یعنیقبولکردهممکنهراهواشتباهبری :)
وقتیگفته ..
یَغفرُالذنوبَجمیعاً : همہیگناهانرومیبخشم..
یعنیمنتظرهبگردی :)
پسصدباراگرتوبهشکستیبازآ
اونمنتظرتوعه :)
VID_20220306_234647_486_audio_۲۰۲۲_۰۳_۰۷_۰۸_۴۶_۲۴_۴۲۰.mp3
6.56M
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🔊گفتگوی امام حسین 😍عليه السلام
و حضرت ابوالفضل⚘العباس
🎙حاج میثم مطیعی و
سید رضا نریمانی
#ولادت_علمدار_کربلا_مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜✨مبارك بادا ولادٺٺ یا قمربنےهاشم💜✨
💐هر گل خوشبو که گل یاس نیست💐🌸
💐هر چه تلألو کند الماس نیست💐🌸
💐ماه زیاد است و برادر بسی💐🌸
💐هیچ یکی حضرت عبـاس نیست💐🌸
❤️❤️میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد❤️❤️
🌕🌺🌕ولادت
🌕🌺🌕با
🌕🌺🌕سعادت
🌕🌺🌕باب
🌕🌺🌕الحوائج
🌕🌺🌕حضرت
🌕🌺🌕مهربانی
🌕🌺🌕ابوالفضل العباس
🌕🌺🌕 بر شما
🌕🌺🌕دوستان
🌕🌺🌕وخانواده
🌕🌺🌕عزیزتان
🌕🌺🌕مبارک
🌕🌺🌕باد
عیدتون مبارک 🙏🙏🙏🌹🌹🌺🌺💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمدے بہ دنیا😍✨
بہنــامآنڪہشڪـوهوزیبایـيٺـنهاازآناوسٺ...
یَامَنْلَهُالْعِزَّةُوَالْجَمَالُ...🌱💚
#السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ🖐🏻💛
ذکرروزدوشنبه : یاقاضیَالحاجات
ایبرآورندهحاجتها🌸✨
#دعایغریق💛🌱
یَـااللهیَـارَحْمَـانُیَـارَحِـیمُیَـامُـقَـلِّبَالْـقُـلُـوبِ
ثَـبِّـتْقَـلْـبِـیعَـلَـىدِیـنِـکَ
بریمیهسلامجانانهبدیمبه
صاحبقلببےقرارمونمنجےعالم..💚
رفیقبلندشوتنبلےروبذارکنار..😉
یهلبخندخوشگلبزن..😌✌️🏻
روبهقبلهدستتوبزارروقلبت
وبگو..🍃
#السـلامعلیڪیااباصالحالمهدیادرکنے❤️
هر کجا رفته ام این درد مداوا نشده
چِقَدَر پنجره فولاد دلم می خواهد...✨
یا معین الضعفا ، جان جوادت مددی
که ز دستان تو امداد دلم می خواهد...🕊
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
سُلالہ..!
#عشق_در_جاده_خدا #قسمت_هفتاد_وششم صبح روز پنجشنبه خیلی زود از خواب بيدار شدم و دست و صورتم رو ش
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_هفتاد_وهفتم
صبح زود از خواب بلند شدم و صبحانه خوردم و رفتم حمام....
شومیز سفید با دامن سورمه ای رو که خریده بودیم پوشیدم ....روسری سفید و سرمه ای سرم کردم و کیف سرمه ایم رو از کمد خارج کردم و وسایلم رو داخل گذاشتم.
یک کت سرمه ای پوشیدم و از اتاق خارج شدم.....
بابا حاضر روی مبل نشسته بود ...نگاهی انداختم به مامان که داشت روسری می پوشید.
یک کت و شلوار طوسی تنش بود ....
گوشیم رو برداشتم و پیام دادم به النا آخه قرار بود با ما بیاد(النا تا یک ربع دیگه جلوی در باشیا)
گوشیم رو گذاشتم داخل کیفم.
مامان با لبخند از جلوی آینه خارج شد و گفت:من آماده ام.
بابا دوباره رفت جلوی آینه و به موهاش شونه زد و گفت:بریم.
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه ی النا حرکت کردیم.
وقتی رسیدیم النا جلوی در منتظر بود.
تا ما رو دید اومد سمت مون و سوار ماشین شد.
یک کت و دامن زرشکی و روسری سفید پوشیده بود و کلی آرایش کرده بود.
-چه خوشگل شدی.
النا:توهم همینطور....
قرار بود ما زودتر بریم خونه خاله الناز و توی کار ها کمک کنیم....
وقتی رسیدیم خاله و سجاد داشتن کار ها رو انجام میدادن.....
کلی کار کردیم و کار هارو تموم کردیم بعد راه افتادیم سمت محضر .....
وقتی ما رسیدیم بعد چند دقیقه شیرین اینا و بقیه مهمون ها هم اومدن....
همه خوشحال بودن اما من ته دلم ناراحت بود.
دلم واسه حدیثه تنگ شده بود....جای اون الان اینجا خالیه.
ادامه دارد.......
✨مگر مردگان هم شهید می شوند که ما شهید شویم؟!!!
شهادت تنها بر ای زنده هاست....
آنان که یک عمر مرده اند ، یک لحظه هم شهید نمی شوند...
باورتان اگر نیست که میشود زنده بود و نبود ، مرا ببینید!
و اگر زنده نبود و بود شهدا را....
🌱.|منخدایےدارم،کہدرایننزدیکےاست.
نہدرآنبالاها،
مهربان،خوب،قشنگ
چهرهاشنورانیست
گاهگاهےسخنےمےگوید،
بادلکوچکمن،سادهارازسخنسادهمن
اومرامےفهمد،اومرامےخواند،
اومرامےخواهد ...