eitaa logo
سردار سلیمانی
448 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
18هزار ویدیو
303 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعری گمنام سلبریتی های دوزاری روباخاک یکسان کرد👍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | مجموعه ویدئوهای مهارتهای هفتگانه تبیین 🔻 چگونه جهاد تبیین رو محقق کنیم؟ 🔷 مهارت اول: حل مسئله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | مرتجع کسی است که در سبک‌زندگی تابع سبک‌زندگی غربی است. 🔹بخشی از بیانات رهبرانقلاب در سالروز رحلت امام‌خمینی(ره).
🐪ماجرای پناهنده شدن یک شتر به حرم مطهر امام رضا علیه السلام ♦️در منطقه محمد آباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصاب خانه های مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه می برد. ♦️ناگهان قبل از ذبح، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار می کند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه می ماند. من آن روز حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از درب شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت درب غربی رفت، اما قبل از رسیدن به درب غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرام آرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد. ♦️کم کم زائران جمع شدند، خدّام و مسئولین حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود، فرد غریبه ای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولای مان حضرت رضا علیه السلام می بخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند. حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشت و گذار بود. ♦️راوی: آقای سید محمد حسینی (خادم حضرت رضا علیه السلام) 📚منبع: کتاب ذره و آفتاب، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
به وقت
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷 🇮🇷 - بی‌کلامه! حرف حساب نداره! و تلخ خندید. کمیل فهمید وقتش شده جدی شود. کمی خودش را روی صندلی جابه‌جا کرد و گفت: ببین، این که من الان اینجا نشستم دوتا معنی داره: - اول این که حدست درست بوده و حقایق وحشتناکی رو فهمیدی، دوم این که داری خودت رو قاطی یه ماجرایی می‌کنی که معلوم نیست تبعاتش تا کجاها برات ادامه داشته باشه. ارمیا با حالتی عصبی خندید: - من از اولشم قاطی این ماجرا بودم، خودم نمی‌فهمیدم. - پس می‌دونی کار تو ممکنه بابات رو توی دردسر بندازه؟ ارمیا ناگاه نگاهش را از فنجان روی میزش گرفت و به چشمان کمیل خیره شد. نگاهش انقدر عجیب بود که کمیل نتوانست تاب بیاورد. سر به زیر انداخت. ارمیا آه کشید: - من شاید توی خانواده‌ای بزرگ شده باشم که خیلی چیزا رو قبول ندارن، شاید توی محیطی زندگی کرده باشم که با محیط ایران فرق داشته باشه، اما بالاخره به یه چیزایی اعتقاد دارم. کشورم رو دوست دارم. از ظلم و جرم و جنایت بدم می‌آد. شما من رو نمی‌شناسید، وگرنه می‌دونستید چقدر خانواده‌م رو دوست دارم، هیچوقت هم نخواستم بابام رو اذیت کنم و بهش بی‌ احترامی کنم. ولی طاقت ندارم توی گناهش شریک بشم. - تاحالا ازت همکاری خواسته؟ - فعلا که نه. ولی می‌دونم به زودی می‌خواد. - چطوری؟ - نمی‌دونم. باید اول درسم تموم بشه. - چقدر در جریان کارهای الانش هستی؟ - توی مهمونی‌هایی که می‌گیره هستم. می‌تونم از جلسات بسته‌تر هم یه چیزایی گیر بیارم. آدمای دور و برش رو هم تا حدودی می‌شناسم. کمیل کمی روی میز خم شد و گفت: - ما اصلا نمی‌خوایم تو سوخت بری یا توی خطر بیفتی. پس هرجا فکر کردی ممکنه لو بری، شرعا مسئولی عقب بکشی. هم برای جون خودت و هم برای حفظ پرونده. متوجهی؟ ارمیا سر تکان داد و لب گزید. معلوم بود می‌داند اگر همکاری‌اش با اطلاعات ایران لو برود، مرگش حتمی‌ست. چقدر تلخ بود فکر کردن به این که پسر به دست پدر کشته شود. چند دقیقه سکوت کردند و فقط صدای آهنگ بی‌کلام باغ مخفی بود که سکوت را می‌شکست و اعصاب کمیل را بهم می‌ریخت. *** توی اتاق دوربین، خم شده بود روی مانیتور و داشت برای چندمین بار تمام سالن فرودگاه و ورودی و خروجی‌هایش را با دقت نگاه می‌کرد. از نگاه به کافه و دور و برش چیزی دستگیرش نشده بود. فعلا هم به صلاح ندانست با صاحب کافه حرف بزند. دوربین‌ها ورود سارا به کافه را ثبت کرده بودند؛ اما بعد از آن، کسی با شکل و شمایل سارا از کافه خارج نشده بود. کمیل برای چندمین بار فیلم ورود سارا به کافه را پخش کرد و سرتاپا چشم شد. هر نفری که از کافه بیرون می‌آمد، فیلم را نگه می‌داشت و با دقت به سر و شکلش نگاه می‌کرد بلکه اثری از سارا پیدا کند. 🇮🇷 🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷 🔍🇮🇷🔍🇮🇷 🇮🇷🔍🇮🇷🔍🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🟣 متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب* *🔹️این جوانمرد، همیشه با و‌ضو بود.* *🔹️می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد......!!* *🔹️هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.* *🔹️اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»* *🔹️وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌* *🔹️گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»* *🔹️این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.* *''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است ...*🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنار پنجره فولاد تو کسى مى‌گفت که قبل گفتن حاجت، خودش خبر دارد مگر چه مى‌‌شود آقا که زائرت باشم؟ که طعم آب حرم مزه‌ى دگر دارد... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ بَوارِ اَعْدآئِهِ... 🌱سلام بر مولایی که با آمدنش دوستان خدا سربلند می شوند و دشمنان خدا سر به نیست. 🌱سلام بر او و بر روزی که خدا در انتظار آن است. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117.
Ragheb - Bazgard (320).mp3
10.26M
💭بگذرد 🌻مصطفی راغب من دعای میخوانم بیا🍃 بر سر این عهد میمانم بیا🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️نتیجه کم سپاسی ✅حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام: 🔻إِذَا وَصَلَتْ إِليْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلاَ تُنْفِرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ. 🔸چون نشانه‌های نعمت خدا آشکار گردید با کم سپاسى آن‌ها را از خود دور نسازید. 📚نهج البلاغه حکمت ۱۳
🔸 وضو با لاک ناخن ⁉️ حکم لاک زدن انگشتان پا و دست قبل از وضو و غسل چیست؟ ✅ وجود لاک در ناخن دست یا پا ـ که مانع رسیدن آب به ناخن باشد ـ، موجب بطلان غسل است، همچنین در وضو اگر ناخن دست لاک داشته باشد، وضو باطل است، اما اگر یکی از انگشتان پا لاک نداشته باشد و مسح را روی آن انجام دهد، وضو صحیح است.
🔰 | ایران در مواقع خطر، دست‌گیر دوستان خود بوده‌است 🔻 رهبر انقلاب، در دیدار رئیس‌جمهور ونزوئلا: دو کشور و با هیچ کشوری اینگونه روابط نزدیک ندارند و جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که در مواقع خطر، خطر می‌کند و دست دوستان خود را می‌گیرد. ۱۴۰۱/۳/۲۱
🔰 | مقاومت، تنها راه علاج در مقابل فشارها 🔻 رهبر انقلاب، در دیدار رئیس‌جمهور ونزوئلا: نتیجه‌ای که می‌توان از ایستادگی و موفقیت دو ملت ایران و ونزوئلا گرفت، این است که تنها راه علاج در مقابل فشارها، و است ضمن آنکه باید همکاری‌ها و ارتباطات میان جمهوری اسلامی ایران و دولت بولیواری ونزوئلا بیش از پیش مستحکم و نزدیک شود. ۱۴۰۱/۳/۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مریلا زارعی بازیگر فیلم سینمایی هناس: شهدا مظلومانه رفتند تا ما در آرامش باشیم زارعی: «هِناس» بخشی از تاریخ معاصر سرزمین ماست؛ سرزمینی که اگر تاکنون ایستادگی کرده و مانده است به دلیل خون شهدایی‌ست که مظلومانه رفتند تا ما در امنیت و آرامش باشیم.