🔴تکذیب شد
⭕️ به آتش کشیدن پمپ بنزین در استان خوزستان صحت ندارد
🔹 پليس فتاى ناجا اعلام كرد؛ در پی انتشار تصاویر دروغین به آتش کشیدن پمپ بنزین در استان خوزستان و انتشار خبر مذکور توسط یکی از شبکه های تلویزیونی معاند در خارج از کشور، بر اساس بررسی های صورت گرفته این خبر صحت نداشته و تصاویر آن مربوط به آتش سوزی نیستان حاشیه جاده در یکی از شهرستان های استان خوزستان در سالهای قبل می باشد.
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تربیت
⭕️ موضوع : والدین با بچههای لوس چگونه رفتار کنند
#فرزند_آوری
⭕️ امروز یه تجمعی بودمربوط به معلمین و بازنشستگان اموزش و پرورش یه لیدر داخل اینا بود که مامورین دستگیرش کردن تو بازرسی بدنی مشخص شد افغانی هست و کارت اقامت تبعه خارجی داره!!!
چهارتا ساده لوح هم دور وبرش جمع شده بودن...
😐😐😐
🔻ببینید کیا صحنه گردان تجمعات هستن؟؟!!!
👤 Reza De
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 پاسخ به سؤالات درباره تغییر یارانه نان
👌این چند دقیقه پاسخ سؤالات شماست!
🔻سید محمد هادی سبحانیان (معاون اقتصادی وزیر اقتصاد) مهمان برنامه شنبه شب جهان آرا بود و پیرامون حذف آرد صنف و صنعت و همچنین طرح جدید دولت برای تخصیص یارانه به نان سنتی، جواب سوالات بسیاری را داد.
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_نودوپنج
🔶گوشی آقامصطفی زنگ میخورد، اما جواب نمیداد. هیچکس هم از او خبر نداشت یا اگر داشت بروز نمیداد. از این همه بیخبری کلافه😔 شده بودم. آقای پورمیرزایی گفت: «موتور کولر سوخته باید بخرم.»
گفتم: «نه، آقامصطفی تو راهه، الان میرسه، فعلاً ضروری نیست، امروز برسه از فردا خودش کارهاش رو انجام میده.»🧐
صدای ایشان تغییر کرد. بمتر و گرهدار گفت: «اجازه بدین بخرم بیارم درست کنم، شاید لازمتون بشه!»🤔
گفتم: «فعلاً پول ندارم، شاید خودش همین رو تعمیر کنه.»
در را باز کرد تا برود بیرون. گفت: «در هم که خرابه!»🧐
با اطمینان گفتم: «بیاد درست میکنه.»
گفت: «انشاءالله هر چی خیره پیش میاد.»
طاها🧑 آمد نزدیکم و گفت: «مامان چه بوی خوبی میاد. شام چی درست کردی؟»
گفتم: «یک آبگوشت محلی بارگذاشتم پُر گوشت و خوشمزه، از اونهایی که تو و بابا خیلی دوست😋 دارین. تا تو بری حموم و لباسهات رو عوض کنی، بابا هم میاد.»
بالا بودم و داشتم تماس میگرفتم که امالبنین آمد. چشمها و بینیاش قرمز بود. پرسیدم: «باز حساسیتت عود کرده؟»🤔
گفت: «نه، بچهام مریضه!»
قیافهاش شبیه عزادارها بود. گفتم: «اگه اینجوری میخوای باشی، پیش من نمون! من خودم به اندازۀ کافی استرس دارم.»🍃🍃🍃
دیدم اشکهایش ریخت. پشیمان شدم گفتم: «خدا خیرت بده که اومدی. گفتن آقامصطفی تو راهه، ولی نمیدونم چرا نگرانم، بذار نماز بخونم، با هم دخترت رو میبریم دکتر.»🌻
🔸گوشی دستم بود و مرتب تماس میگرفتم. میرفتم بالا از شمارۀ ثابت زنگ میزدم، میآمدم پایین از گوشی خودم، نزدیک شصت بار تماس گرفته بودم. توی همین اوضاع روحی😞 نابسامان، دایی و زندایی آقامصطفی هم آمدند. گفتند: «چون پدرشوهر و مادرشوهرت نیستن، اومدیم پیشت بمونیم!»🤔
همینطور که احوالپرسی میکردم، با گوشیام تماس هم میگرفتم. انگار آداب مهمانداری را فراموش کرده بودم. گفتم: «ببخشین شرمنده از صبح نگرانم، هر چی تماس میگیرم آقامصطفی جواب نمیده.»🌸
گفتند:« اشکال نداره، راحت باش.» و بهزور خندیدند.
رفتم داخل آشپزخانه که سماور را روشن کنم. زندایی گفت: «تو برو به کارات برس. من چایی دم میکنم.»🍃🍃🍃🍃
ادامه دارد .......
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
رادیو عقیق_۲۰۲۱_۰۹_۲۷_۱۲_۴۷_۰۹_۳۷۵.mp3
7.28M
🎼خانه دوست
🌸به خونه برگردیم خونه آغوش حسینه مگه نه؟!
🎤 سید_رضا_نریمانی