✴️ یکشنبه
👈25 تیر /سرطان 1402
👈27 ذی الحجه 1444
👈16 ژوئیه 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🐪 امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا منزلگاه هیجدهم " ذو حسم "😭
🔘 واقعه حره در مدینه " 63 ه " .
🔥 مرگ مروان بن حکم " 133 ه " .
⭐️ احکام دینی و اسلامی
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅عقد و ازدواج
✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن
✅امور زراعی وکشاورزی
✅مطالبه حقوق
✅داد و ستد و تجارت
✅خرید کردن
✅و مسافرت خوب است
👼 مناسب زایمان و نوزاد دوست داشتنی و عمری طولانی دارد.
✈️ مسافرت:مسافرت خوب است.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز :قمر در برج سرطان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️خرید و فروش ملک
✳️بذر افشانی
✳️خط نوشتن
✳️استحمام
✳️کندن چاه و کانال
✳️ایجاد کانال
✳️خرید کردن
✳️و باغداری خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب:
فرزند ممکن است مزدور حاکمان ظالم گردد.
⚫️ طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) ۰در این روز از ماه قمری ، باعث پشیمانی می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث ایمنی از ترس می شود.
😴😴تعبیر خواب.
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 28 سوره مبارکه "قصص " است.
قال ذالک بینی و بینک....
و چنین استفاده میشود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و چیزی همانند آن. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷استقبال از عاشورا در اسلام نداریم ! در مذمت روزشمار محرم ، چند روز مانده تا محرم یعنی چی؟
🌷 خلق عزاداری بدعت خطرناک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘#اختصاصی ا #استاد_فرج_نژاد
✅ رفقا کار کنید...
▪️ویژه دومین سالگرد ارتحال استاد «محمدحسین فرجنژاد»
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت
🔹چه برایمان آوردهای از کنیا حاج ابراهیم؟؟
#رسانه_منصف_باشیم
#رییسی_خدمتگزار_مظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از نتایج تلخ #استحاله_فرهنگی این است که یک مداح اهل بیت از تعظیم و تقدیس چادر آن بانویی که در مجلس عزای آل الله، کودکش را در آغوش می فشارد و اشک میریزد برسد به شفیع گرفتن لاک سیاه خانمی که پشت دسته های عزا راه می افتد.
باور کنیم دشمن میداند کجا را نشانه بگیرد!!!
✍ مریم اشرفی گودرزی
🇮🇷
🖼 هنرمندی سوری در حلب این کپی از مجسمهی آزادی را با بقایای خانهاش ساخت؛ با این شعار👇👇
🍃🌹🍃
❌ این همان آزادی است که آنها (آمریکا) برای ما به ارمغان آوردند.🤨
#جهاد_تبیین |
🍃🌹🍃
❇️ پس با حجاب هم می شه افتخار آفرین بود... 👌
احتمالا تاحالا حتی اسم این بانوان رو هم نشنیدید...
✅️ پرچم خانمها همیشه بالاست، بانوان تحصیلکرده و مومن....
#حجاب
🍃
🌺رهبرمعظم انقلاب: دوست داشتن همسر دستور شرع است
در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه ی زمینه ها معین کرده است. در زمینه ی اخلاق و رفتار :گفته وقتی زن گرفتید وقتی شوهر کردید باید اخلاقتان را خوب کنید باید همکاری کنید باید گذشت کنید باید محبت ،کنید باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید اینها همه اش احکام شرع است اینها همه اش دستورات است. ۷۲/۱۰/۶
🔮 مرجع گفتمان
#ازدواج
#تحکیم_خانواده
#گذشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📩 نسبت به تبلیغ نگرانم / تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد
✏️ رهبر انقلاب اسلامی هماکنون در دیدار مبلغان و طلاب حوزههای علمیه: با اطلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار میکنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمیشود.
۱۴۰۲/۴/۲۱
🖼 #بسته_خبری
#دیدار_با_طلاب
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
داستان #نیمه_شبی_در_حلّه
《 اثر مظفر سالاری 》
🔹 قسمت دهم( بخش دوم)
........ فریاد زدم: ام حباب، قرارمان این نبود که تو خودت را معرفی کنی. یک بار هم که کله ات را به کار انداختی، همه چیز را خراب کردی.
اخم کرد و گفت: دندان به جگر بگیر. گفتم: لابد نام ابونعیم زرگر را شنیده اید. چشم های ریحانه درخشید و مادرش گفت: 《 بله، او را می شناسیم》.
گفتم:《 ما همسایه آنها هستیم》. آن وقت ریحانه گوشواره هایی را که به گوش داشت، از زیر خرمن انبوه موهای بلندش نشان داد و گفت: این گوشواره ها را از مغازه آنها خریده ایم.
ام حباب دوباره ساکت شد و این بار به خیال خودش لبخند زیرکانه ای زد.
--- منظورت را از این ادا و اطوارها نمی فهمم
چرا باز ساکت شدی.
زانوهایش را مالید و گفت: تو واقعا" خنگی! به حرفی که ریحانه زده، دقت نکردی.
--- کدام حرفش؟
--- ریحانه دختر با سوادی است. از روی حساب حرف می زند. او نگفت این گوشواره را از مغازه ابونعیم خریده ایم، بلکه گفت: از مغازه آنها خریده ایم. می دانی یعنی چه؟ یعنی مغازه ابونعیم و هاشم. او به این صورت به تو اشاره کرده است.
--- این نشانه چیست؟
--- نشانه ی این است که او هم به تو علاقه دارد.
زنبیل را که در آن نان و انبه و سبزیجات بود کنار زدم و گفتم: این قدر آسمان و ریسمان به هم نباف. هرگز این حرف ساده ی او این معنایی که تو می گویی نمی دهد. او چون می داند من نوه ابو نعیم هستم و در مغازه اش کار می کنم، گفته؛《 مغازه آنها》. حالا بگو بعد چه شد؟
ام حباب دلخور شود و دوباره زانوهایش را مالش داد.
--- شاید هم حق با تو باشد.خواهش می کنم ادامه بده.
همچنان با دلخوری، لب و لوچه اش را ورچید و ادامه داد: 《 من گفتم: عجب گوشواره قشنگی است! آفرین به ابونعیم و هنرش》 آن وقت مادر ریحانه گفت:《 این را نوه اش هاشم ساخته است》.
من به ریحانه نگاه کردم. اسم تو را که شنید، گونه هایش قرمز شد و سرش را پایین انداخت.
--- راست بگو ام حباب، تو داری اینها را برای دلخوشی من می گویی.
حرفم را نشنیده گرفت.
--- من پرسیدم:《 هاشم همان جوان زیبا و برومند است؟》 ریحانه به من نگاه کرد و مادرش گفت:《 بله همان است. باور کن از نگاه ریحانه فهمیدم که حال و روزش بدتر از توست. عشق به تو از وجودش زبانه می کشید. ما زن ها این چیزها را خوب می فهمیم.
نمی توانستم حرف هایش را باور کنم. او برای دلداری دادن به من، حاضر بود حرف های ساده را آب و تاب بدهد و این گونه آنها را تفسیر کند. گفتم: کاش این گونه بود که می گویی.
--- بعد من حرفی زدم که نباید می زدم. خدا مرا ببخشد! حرفی زدم که آن دختر پاک و معصوم دیگر خواب و خوراک نخواهد داشت.
در قصه گویی استاد بود.
--- گفتم:《 خبر دارید که دختر حاکم، او را پسندیده و به مغازه شان رفت و آمد می کند؟ همسر حاکم از هاشم دعوت کرده به دارالحکومه برود و جواهراتی را که در خزانه است، صیقل بدهد.
کاش این حرف را نمی زدم! آشکارا دیدم که چیزی در چهره ی ریحانه خاموش شد. انگار فروغ چهره اش به تاریکی گرایید. با صدایی لرزان گفت: برایش آرزوی خوشبختی داریم. من و او در کودکی هم بازی بودیم و حالا او جوان ثروتمند۰ و متشخصی شده است.
قنواء شوهری بهتر از او گیرش نمی آید.
فریاد زدم: از این حرفش معلوم است که ذره ای هم به من فکر نمی کند.
--- اشتباه می کنی هاشم. باید بودی و موقعی که از آنها خداحافظی می کردم؟ ریحانه را می دیدی. نمی توانست درست راه برود.
حال و روز تو را پیدا کرده بود. چند قدم مرا بدرقه کرد. شاید می خواست چیزی در باره تو بپرسد که رویش نشد.
--- کافی است ام حباب. از زحمتی که کشیدی متشکرم. گفت و گوی ساده ای با هم داشته اید. برداشت تو از آن حرف ها، ساخته ی فکر و خیال خودت است.
من نمی توانم آنها را باور کنم. کاشکی خودم آنجا بودم و آن صحنه را از نزدیک می دیدم! کاش در باره ی قنواء چیزی به او نمی گفتی!
ام حباب برخاست و با زنبیل به طرف آشپزخانه به راه افتاد.
--- خوب کردم که گفتم. او هم باید در رنجی که تو می کشی شریک باشد.
می روم برایت غذا درست کنم. باید برای فردا آماده باشی. قنواء منتظر توست.
از همانموقع می دانستم که چه شب وحشتناکی در پیش رو دارم. باز در بسترم دراز می کشیدم و حرف های ریحانه را هزار معنا می کردم و تا سحر در بیم و امید دست و پا می زدم.........
پایان قسمت دهم..........
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 تیتراژ زیر گنبد کبود نوستالژی دهه شصتیا😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🎥 حاج آقا قرائتی: در ازدواج عجله کنید من موافق ازدواج دبیرستانی هستم
✅ بعد از اکسیژن و آب و غذا هیچ چیز بالاتر از #ازدواج نیست.
♨️ماجرای مرتاض هندی و آیت الله کشمیری
🔸استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم؛ آیت الله کشمیری میفرمود:
در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش... پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مُرده.
🔸آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود. این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلاً فاطمه. ولی این شخص می فهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک!
🔸آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم! اونیکه منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها)،
به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
🔸اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن!
به مرتاض گفتیم: این امام زمانِ ماست.
گفت : هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!!!.
#مولایمن
🍂دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق
آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق
🍂دوست دارم که شبی روی فرج نامهی تان
با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق
🍂دَر و دیوار دلم پُر شده از یا مهدی
چقدر از غم شب های تو بنویسم عشق؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
💠مقام معظم #رهبری مدظله العالی
🔅 وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند:
ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ اینجوری است.
#امام_زمان