✳ فرمانده زیر کولر!
🔻 حاج حسین نشسته بود داخل قایق که چند تا از نیروها پریدند توی قایق و گفتند: «ببخشید برادر اگه میشه ما رو ببر اون طرف آب.» رسیدند به وسط آب که یکی از آنها گفت: «فکر میکنید الان توی این گرما فرمانده لشکر چه کار میکنه؟» بعد هم که جوابی نشنید ادامه داد: «من که مطمئنم با یه زیرپوش نشسته توی دفترش زیر کولر.» یکی از نیروها گفت: «بهتره حرف خودمون رو بزنیم.» ولی او ادامه داد: «آخه همهی سختیها مال ماست، اونها که کاری نمیکنند.» یکی دیگر از نیروها با عصبانیت گفت: «اگه ادامه بدی میاندازیمت تو آب، مگه نه برادر؟» حاج حسین اما با خندهی روی لبش هیچ جوابی نداد.
📚 برگرفته از کتاب #فرمانده؛ خاطراتی از سردار #شهید_حاج_حسین_خرازی
مجموعهی #ستارگان_درخشان ۱
📖 ص ۵۴
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
📌 پ.ن: عکس تزئینی است.
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠شهید محمد هادی ذوالفقاری
🌷سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد ؛
هر حرفی که میخواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه ؟!
بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و ... ختم میشود .
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠شهید سید مجتبی علمدار
🔹احتیاط کن!
در ذهنت باشد که یکی دارد #مرا_میبیند، یک آقایی دارد مرا میبیند. دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه(سلام الله علیها) خجالت بکشد.
🔹 وقتی میرود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده نشود و سرش را پایین بیندازد، بگوید: «مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است.»
#مهدویتوشهدا
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
همسر شهید چمران میگوید:
یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود.
مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» ومن هم این کار را کردم.
مامان که خوب شد آمدیم خانه. من دو روز دیگر هم پیش او ماندم. یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از اینکه ماشین را روشن کند دست من را گرفت و بوسید. میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد.
من گفتم: برای چی مصطفی؟
گفت:این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم از من تشکر میکنید ؟خب اینکه من خدمت کردم مادر من بود،مادر شما که نبود این کارها را میکنید!
گفت: دستی که به مادرش کمک میکند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد.من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
میگفت:
به جای اینکه عکس خودتونو بذارید پروفایل تا بقیه با دیدنش به گناه بیفتن،
یه تلنگر قشنگ بذارید که با دیدنش به خودشون بیان...
شهید ابومهدی المهندس
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
هربار مادرش تماس میگرفت
کاملا مودبانه رفتار میکرد...
اگر درازکش بود مینشست.
اگر نشسته بود میایستاد.
میگفت:
«درسته که مادرم نیست و نمیبینه ولی خدا که هست...»
🌷شهید حمید سیاهکالی مرادی
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠شهید حسین معز غلامی
حسین به ذکر «الهی به رقیه» خیلی اعتقاد داشت
میگفت تا گرهای به کارتون افتاد
یه تسبیح بردارید و بگید :
الهی به رقیه
خدا حتما به سه ساله ارباب نظر میکنه و
مشکلتون حل میکنه 💔:)
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفته ایی از مدرسه میگذشت، یک روز با چشمانی پر از اشک و چهره ای غمگین به خانه آمد. گفتم: مامان! راضیه جان چرا ناراحتی؟!
گفت: مامان توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم.
چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم اما میگن تو دیگه شورشو در آوردی...!
یک روز یکی از بچه ها پرسید: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟!
میگوید:گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمی شنود
و چشمی که حرام ببیند
توفیق دیدن #امام_زمان خود را پیدا
نمیکند...!!
شهیده راضیه کشاورز🌷
#مهدویت_و_شهدا