#برگیازخاطره
✍حاجقاسم سرزده آمد به جلسهی قرآن روستا.
مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن ؛ از حفظ.
با تعجب پرسیدم: شما با این همه مشغله
چه طور فرصت حفظ قرآن داشتید؟
گفت: در ماموریتها ، فاصلهی بین شهرها را
عقب ماشین مینشینم و قرآن میخوانم.
سلیـ❤️ــمانے عزیز🌷
•''•✾❀🕊 مکتب سلیمانی🕊❀✾•''•
Eitaa.com/soleymaneii
Eitaa.com/soleymaneii