#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷
حفظ کردن قرآن روی صندلی عقب❗️
سرزده آمد به جلسه #قرآن روستا.
مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن، از حفظ!!
پرسیدم:
شما با اینهمه مشغله چطور فرصت حفظ قرآن داشتید؟!
#حاج_قاسم گفت:
در ماموریت ها، فاصله بین شهرها را عقب ماشین مینشینم و قرآن میخوانم.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
─═इई🍃🌸 ﷽🌸🍃 ईइ═—
🌺 #زندگی_قرآنی
💠 أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ
🔹در برخورد با مسلمانان نرم و فروتناند و در برابر دشمنانِ بی دین سر سخت و قاطعاند
📗#سوره_ مائده، آیه 54
#قرآن
@ahlolbait
هدایت شده از آیت الله العظمی جوادی آملی
آیت الله العظمی جوادی آملی:
"بیان نورانی امام سجاد علیه السلام و دعای آن حضرت در حق رزمنده هاست که خدایا آن توفیق را به مجاهدان و رزمندگان بده که آنها هوس سالم برگشتن و زندگی کردن را نداشته باشند، یاد زن و بچه رو از یاد اینها ببر!
چون کسی که فرزندان خودش را به خدا بسپارد، یقین دارد خدا بهترین حفظ کنندگان است و نگرانی ندارد، شهید قاسم سلیمانی به فکر پشت جبهه نبود، در پیش روی خود #دین، #قرآن، #اهل_بیت، #نظام_جمهوری_اسلامی و #ایران را می دید و آن ایرانی که در روبرو می دید غیر از ایرانی است که دیگران در خانه گذاشتند و رفتند!
یک وقت هست کسی می گوید زودتر جنگ تمام شود تا من به شهر خودم برگردم، و گروهی دیگر می گویند خدایا من آمدم دین تو را حفظ کنم نه اینکه سالم بر گردم! شاگرد این مکتب #قاسم_سلیمانی بود که به فکر این بود تا دین، وطن، کشور، ناموس و آب و خاک را حفظ کند."
📚 دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
۱۴۰۱/۰۹/۲۷
👈🏻کانال رسمی دفتر آیت الله العظمی جوادی آملی
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم
🌹 #شهید_حسین_لشگری
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
✍️خاطرات دردناک. رزمنده آزاده ناصر کاوه.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat