اللّهُمَّوَاجعَلنامِمَّنأخلَصَلَکَبِعَمَلِهِوَ
أحَبَّکَفیجَمیعِخَلقِک ..🌱
خدایا!
ماراازآنهاییقراربده،
کههرچهکردند،فقطبرایخودتبود؛
وازبینهمهیآفریدههایت،
تورادوستداشتند ...
-ازدعایحضرتزهرا(س)درروزجمعه
「حافظان امنیت」
هـرچھبیشـتراز
شھدافاصلھبگیری!
فاصلھخودتباخودت؛
بیشترمیشھ...
یادتنره!
شهداهویتماهستن:)🌿
「حافظان امنیت」
«💛🕊»
اَزرَفتَـטּجآنآטּزِبَرَمرَفتَـטּجآטּبِه
عُمریڪهبهتَلخیگُذَرَد،مُردَטּاَزآטּبِه!
💛¦↫#منتظرانہ
🕊¦↫#اللهمعجللولیڪالفرج
امیرالمؤمنین(علیهالسلام):
اولین و واجبترین جهاد؛
که متاسفانه شما به آن اهمیت نمیدهید
جهاد با نفس است.!
- غُررالحِکم،حدیث۲۰۱۹
「حافظان امنیت」
تک،تکِ ثانیه هایی که تورا کم دارم
سینه ام درد،دلم درد،جهانم درد است...
「حافظان امنیت」
تمام انحرافات ما از این است که خدا
را ناظر و شاهد نمیبینیم!
[آیتاللهبهجت رحمة الله علیه]
「حافظان امنیت」
برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) می کنم."
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟
فرماندهٔ گردان یازهرا، لشگر ۱۴ امام حسین علیه السلام
شهید محمد رضا تورجی زاده
ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان
شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات کربلای۱۰
شهید #محمدرضا_تورجی_زاده