eitaa logo
طریق السلوک
4.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
57 فایل
❈ ڪانال سیر و سلوڪ و عرفاݩ ❈⤵ ادمین : @valeh73 #بمانید تا میلیونــے شویـــــم صفحه ما در روبیکا را هم دنبال کنید 👇 https://rubika.ir/solook110_1
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🌿 جواب استاد صفایی به نامه‌ی یک جوانِ گرفتارِ مشکلات جنسی بسمه تعالى حضور محترم برادر خوبم سلام محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مى‌زنى ولى براى من كه علامت و حركت و مبارزه را در تو مى‌بينم اين تب و تاب و اين عكس العمل‌هاى متفاوت معناى ديگرى دارد. من به خاطر تجربه‌هاى زيادى كه دارم براى تو چند نكته را بازگو مى‌كنم؛ 1 ـ اين فراز و نشيب‌ها تمام شدنى نيست. مادام كه نيفتاده‌اى مشكل برخورد و تصادف ندارى، فقط مشكل ماندن و گنديدن هست. با شروع درگيرى شروع مى‌شود و با و تو، مبارزه شدت مى‌يابد. هر چه ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بيشتر شود، وسوسه‌ها و شيطنت‌ها زيادتر خواهد بود. من از هجوم وسوسه‌ها و درگيرى‌ها مى‌فهمم كه ارزش بيشترى به دست آورده‌ام. از هجوم راهزن‌ها بايد بفهمى كه متاع و كالاى ارزشمندى دارى، پس براى آماده باش! اين مبارزه در سه جبهه شكل مى‌گيرد : در مرحله و شناخت، در مرحله و ايمان و عشق و در مرحله و تمامى زندگى. ✅هجوم وسوسه و شك عامل شناخت عميق‌تر و بينش‌تر است. تو به جاى اين فرار و پنهان كردن، به شك جواب مناسب‌تر بده. را جمع بندى كن و از شك‌ها و وسوسه‌هاى مهاجم سؤال كن و آنها را مرتب و منظّم بساز. در مورد و جهان و خدا و بهشت و جهنّم و دين و مذهب، برخوردهاى ريشه‌اى و بنيادى را آغاز كن، ولى اين تمام كار نيست. كار با عقب نشينى اين جبهه، تازه شهوات و جاذبه‌هاى ديگر شكل مى‌گيرد. بعد شبهات، شهوات و جاذبه‌ها سر بر مى‌دارند. و هر روز يك جور ؛ از شهوت جنسى و زن گرفته تا شهوت مال و ثروت و قدرت و رياست. شهوات را نمى‌توان با حرف كنترل كرد. را با احساس بزرگ‌تر و را با عشق نيرومندتر بايد مهار كرد. و اين جبهه  دوم مبارزه است. و تازه علم و عشق براى مبارزه كافى نيست، كه با وجود باز هم انحراف و گرفتارى و وسوسه هست و اين است كه بايد در مبارزه توجّه داشت كه زمينه را فراهم نكرد؛ مثل همان داستان ويدئو و حتّى براى تأمين نيازها و شهوات اقدام عقلايى كرد و براى انتخاب از بستگان و اقوام، به صورت عقد بسته برنامه گذاشت و يا با و دوستان مناسب و به رختخواب رفتن، مبارزه را دنبال كرد. و تازه با اين همه شناخت و عشق و تمرين و واكسيناسيون، باز ممكن است كه انسان در عمل بلغزد و به فسادى مبتلا بشود، پس سعى كن كه زود باز گردى و كن و نااميد نباش. كه به توبه متصل شود و تو را به خدا كند از طاعتى كه تو را سازد بهتر است. 2 ـ نكته دوم اين كه مناسب را جستجو كن و مناسب را فراهم كن. گوسفندِ تنها، طعمه گرگ مى‌شود. آفت بدى است. در تنهايى به توليد و تكثير باش و دوستان را خلق و يا كشف كن. 3 ـ به هجوم بياور. زندگى يعنى مشكل و انسان يعنى كسى كه اين مشكلات را از ميان بر مى‌دارد، نه را ببازد و خودكشى كند. اگر مشكلات را محاصره نكنى، مشكلات تو را محاصره مى‌كنند و نااميد و ذليل مى‌سازند. 4 ـ براى تمركز جديد، شهوات را با و يا و خوب كنترل كن. و از آينده و رنج نااميدى را با تكيه بر فضل خدا و محبّت او مهار كن؛ كه باختگى در شهوت و ترس و نااميدى سه پايه محكم شيطان هستند. 5 ـ در هر حال تو با اين همه افت و خيز طبيعى هستى و سعى كن به بالاتر از اين طبيعت همگانى دست بيابى اين شامل و و و و در هنگام ناتوانى و زمين خوردن حتى و اضطرار تو مى‌شود؛ كه «أَمَّن يُجيبُ الْمَضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» را فراموش مكن و مؤمن عاجز مى‌شود اما هرگز. با انتظار رشد بيشتر. على صفائى حائرى-  25 / 8 /  75 📚 مشهور آسمان، ص 244 📚 رد پای نور در خاطرات من، ص 74 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
💠توبه های واقعی 🔻آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سرّه) : 🔸️باری؛ اوقات توقف ایام تحصیل که نجف اشرف مشرف بودیم، جناب عالم عامل جلیل و حکیم بزرگوار بی بدیل آخوند ملا حسین قلی همدانی - قدس الله روحه - به یکی از طلاب راه آخرت، عمل توبه را تلقین فرمودند، دو سه روز به جهت انجام این مهم غائب شد، بعد که آمد دیدیم که بدنش که چاق و نشیط و رنگش که خیلی آبدار بود، بدنش كأنه نصف شده و رنگ زرد و پریشان گردیده که عادتا در یک دو روز ریاضت، متوقع نبود که این مقدار تغییر در صورت پدید آید؛ بعد معلوم شد که مردانه عمل کرده و یکی دیگر را شنیدم که در مجلس توبه اش، شش ساعت مشغول گریه و زاری بوده! 📖 رساله ی لقاءالله ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آیت الله جوادی آملی : 🔸️کدوم گناه رو خدا نمیبخشه!؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
💠ماجرای خواندنی شهید مطهری و راننده تاکسی؛ آخوند سوار کنم ماشینم چپ می‌کند! 🔸️حاج حسن مطهری برادر استاد می‌گوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند. 🔹من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه!  آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت. 🔸️من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را  گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. 🔹ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم. 🔸️ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟ 🔹در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم. 🔸️بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد. 🔹ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید. 🔸️ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارَت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید. 🔹گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد. 🔸️بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد. 🔹به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم. 🔸️بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام» https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc