🌿 جواب استاد صفایی به نامهی یک جوانِ گرفتارِ مشکلات جنسی
بسمه تعالى
حضور محترم برادر خوبم سلام
محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مىزنى ولى براى من كه علامت #زندگى و حركت و مبارزه را در تو مىبينم اين تب و تاب و اين عكس العملهاى متفاوت معناى ديگرى دارد.
من به خاطر تجربههاى زيادى كه دارم براى تو چند نكته را بازگو مىكنم؛
1 ـ اين فراز و نشيبها تمام شدنى نيست. مادام كه #راه نيفتادهاى مشكل برخورد و تصادف ندارى، فقط مشكل ماندن و گنديدن هست. با شروع #حركت درگيرى شروع مىشود و با #تصميم و #انتخاب تو، مبارزه شدت مىيابد. هر چه #قدر ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بيشتر شود، #هجوم وسوسهها و شيطنتها زيادتر خواهد بود. من از هجوم وسوسهها و درگيرىها مىفهمم كه ارزش بيشترى به دست آوردهام. از هجوم راهزنها بايد بفهمى كه متاع و كالاى ارزشمندى دارى، پس براى #مبارزه آماده باش! اين مبارزه در سه جبهه شكل مىگيرد :
در مرحله #ذهن و شناخت،
در مرحله #قلب و ايمان و عشق
و در مرحله #عمل و تمامى زندگى.
✅هجوم وسوسه و شك عامل شناخت عميقتر و بينشتر است.
تو به جاى اين فرار و پنهان كردن، به شك جواب مناسبتر بده. #سؤالاتت را جمع بندى كن و از شكها و وسوسههاى مهاجم سؤال كن و آنها را مرتب و منظّم بساز.
در مورد #انسان و جهان و خدا و بهشت و جهنّم و دين و مذهب، برخوردهاى ريشهاى و بنيادى را آغاز كن، ولى اين تمام كار نيست. كار با عقب نشينى #شيطان اين جبهه، تازه شهوات و جاذبههاى ديگر شكل مىگيرد. بعد شبهات، شهوات و جاذبهها سر بر مىدارند.
و هر روز يك جور #شهوت؛ از شهوت جنسى و زن گرفته تا شهوت مال و ثروت و قدرت و رياست. شهوات را نمىتوان با حرف كنترل كرد. #احساس را با احساس بزرگتر و #عشق را با عشق نيرومندتر بايد مهار كرد. و اين جبهه دوم مبارزه است. و تازه علم و عشق براى مبارزه كافى نيست، كه با وجود #ايمان باز هم انحراف و گرفتارى و وسوسه هست و اين است كه بايد در مبارزه توجّه داشت كه زمينه #فساد را فراهم نكرد؛ مثل همان داستان ويدئو و حتّى براى تأمين نيازها و شهوات اقدام عقلايى كرد و براى انتخاب #همسر از بستگان و اقوام، به صورت عقد بسته برنامه گذاشت و يا با #ورزش و دوستان مناسب و #دير به رختخواب رفتن، مبارزه را دنبال كرد. و تازه با اين همه شناخت و عشق و تمرين و واكسيناسيون، باز ممكن است كه انسان در عمل بلغزد و به فسادى مبتلا بشود، پس سعى كن كه زود باز گردى و #توبه كن و نااميد نباش. #گناهى كه به توبه متصل شود و تو را به خدا #تسليم كند از طاعتى كه تو را #مغرور سازد بهتر است.
2 ـ نكته دوم اين كه #دوستان مناسب را جستجو كن و #فضاى مناسب را فراهم كن. گوسفندِ تنها، طعمه گرگ مىشود. #تنهايى آفت بدى است. در تنهايى به #فكر توليد و تكثير باش و دوستان را خلق و يا كشف كن.
3 ـ به #مشكلات هجوم بياور. زندگى يعنى مشكل و انسان يعنى كسى كه اين مشكلات را از ميان بر مىدارد، نه #خودش را ببازد و خودكشى كند.
اگر مشكلات را محاصره نكنى، مشكلات تو را محاصره مىكنند و نااميد و ذليل مىسازند.
4 ـ براى تمركز جديد، شهوات را با #ازدواج و يا #ورزش و #دوستان خوب كنترل كن.
و #ترس از آينده و رنج نااميدى را با تكيه بر فضل خدا و محبّت او مهار كن؛ كه #خود باختگى در شهوت و ترس و نااميدى سه پايه محكم شيطان هستند.
5 ـ در هر حال تو با اين همه افت و خيز طبيعى هستى و سعى كن به #جريان بالاتر از اين طبيعت همگانى دست بيابى اين #سعى شامل #شناخت و #عشق و #تمرين و #عمل و در هنگام ناتوانى و زمين خوردن حتى #عجز و اضطرار تو مىشود؛ كه «أَمَّن يُجيبُ الْمَضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» را فراموش مكن و مؤمن عاجز مىشود اما #مأيوس هرگز.
با انتظار رشد بيشتر.
على صفائى حائرى- 25 / 8 / 75
📚 مشهور آسمان، ص 244
📚 رد پای نور در خاطرات من، ص 74
🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
💠توبه های واقعی
🔻آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدس سرّه) :
🔸️باری؛ اوقات توقف ایام تحصیل که نجف اشرف مشرف بودیم، جناب عالم عامل جلیل و حکیم بزرگوار بی بدیل آخوند ملا حسین قلی همدانی - قدس الله روحه - به یکی از طلاب راه آخرت، عمل توبه را تلقین فرمودند، دو سه روز به جهت انجام این مهم غائب شد، بعد که آمد دیدیم که بدنش که چاق و نشیط و رنگش که خیلی آبدار بود، بدنش كأنه نصف شده و رنگ زرد و پریشان گردیده که عادتا در یک دو روز ریاضت، متوقع نبود که این مقدار تغییر در صورت پدید آید؛ بعد معلوم شد که مردانه عمل کرده و یکی دیگر را شنیدم که در مجلس توبه اش، شش ساعت مشغول گریه و زاری بوده!
📖 رساله ی لقاءالله
#توبه #ملکی_تبریزی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آیت الله جوادی آملی :
🔸️کدوم گناه رو خدا نمیبخشه!؟
#کلیپ_تصویری #توبه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc
💠ماجرای خواندنی شهید مطهری و راننده تاکسی؛ آخوند سوار کنم ماشینم چپ میکند!
🔸️حاج حسن مطهری برادر استاد میگوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش میلنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید میخواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند.
🔹من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ میکند یا موتورش میسوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت.
🔸️من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را گرفتم و فرد همراه من به او ضربهای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند.
🔹ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما اینقدر در تهران از این حرفها میشنویم ولی هیچ اعتنایی نمیکنیم.
🔸️ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرفها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ میکند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟
🔹در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمیگیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم.
🔸️بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمیبرم. اینها این بلا را سر من آوردهاند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمیبری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد.
🔹ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، میروم. مشکلی پیش نمیآید.
🔸️ده، پانزده روز بعد میخواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارَت دارم. با خودم گفتم: حتما میخواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان میآید؟ گفتم: تابستانها میآید.
🔹گفت: میخواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمیشود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خواندهام، نه روزه گرفتهام و همه نوع عیاشی هم کردهام. ولی نمیدانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد.
🔸️بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمیکرد. کمکم که صحبت میکردم به حرفهایم توجه میکرد و نرمتر شد و به من نگاه میکرد. مدتی که گذشت به حرفهایم گوش میکرد.
🔹به مشهد که رسیدیم، میخواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمیدانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کردهام. صحبتهای شما اینقدر در من اثر کرده که نمیدانم چه کار کنم. حالا میخواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و میخواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم.
🔸️بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود!
#توبه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔺کانال معرفتي طَریقُ السُّلُوک «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
https://eitaa.com/joinchat/2817916981C22f5ba8cfc