eitaa logo
نوستالژی
60.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5هزار ویدیو
1 فایل
من یه دختردهه‌ هفتادیم که مخلص همه ی دهه شصتیاوپنجاهیاس،همه اینجادورهم‌ جمع شدیم‌ تا خاطراتمونومرورکنیم😍 @Adminn32 💢 کانال تبلیغات 💢 https://eitaa.com/joinchat/2376335638C6becca545e (کپی باذکر منبع مجازه درغیر اینصورت #حرامم میباشد)
مشاهده در ایتا
دانلود
گالری هنری صفا رزین آموزش وتولیدکننده انواع ساعت.هفت سین.ست جهیزیه.کادویی و تبلیغاتی.🌺 کیفیت بی نظیر و دوام فوق العاده🌷 با خرید محصولات ما.زیبایی و کیفیت را برای سال های طولانی در خانه خود حفظ کنید. 📣توجه 📣توجه همین الان سفارش بدید وشانس برنده شدن یکی از محصولات صفارزین باشید. برای اطلاعات بیشتر از محصولات وجوایز به کانال زیر مراجعه کنید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4025090346C3fff7b277a جهت ثبت سفارش👇👇👇 @Safa_resin
دخترا از این مدل عروسک داشتید؟ •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
در قسمت قبل خواندیم ضحاک پسر مرداس که بسیار بی عاطفه بود و جاه طلب در دام ابلیس گرفتار آمد. و اما: ابلیس گفت: "اول باید با من پیمان ببندی که مطیع باشی و چون پیمان بستی، آنگاه آنچه می دانم به تو خواهم آموخت." جوان ساده دل فریب خورد و سر بر فرمانش نهاد و همان طور که از او خواسته بود، سوگند خورد که رازش را به هیچ کس نگوید و هر چه فرمان دهد بدون چون و چرا اجرا کند. مدتی بعد ابلیس گفت: "چرا باید به جز تو کسی دیگر فرمانروا باشد؟ فرمانروایی تنها شایسته توست. باید پند مرا بشنوی. اکنون پدرت پیر و ناتوان است؛ در عوض تو جوانی و قدرتمند، پس مقام و جایگاه او زیبنده ی تو است، نظرت در این باره چیست؟" ضحاک چون این گفتار از ابلیس شنید به فکر فرو رفت و از ریختن خون پدر دلش به درد آمد. پس به ابلیس گفت: "فکر دیگر کن که این سزاوار نیست." ابلیس گفت: "اگر از این کار درگذری عهد خود را با من شکسته ای و گناه عهدشکنی تا ابد بر گردنت خواهد بود و همیشه به خواری و ذلت روزگار می گذرانی." ابلیس با این حرف ها سرانجام ضحاک را به دام انداخت و او فرمان ابلیس را گردن نهاد. ضحاک گفت: "چارۂ کار چیست؟ " ابليس گفت: "من چاره ی کار را خواهم ساخت و تو را مانند خورشید سرافراز خواهم کرد. تو باید خاموش باشی و در این کار با کسی سخن نگویی و تمام کارها را به من بسپاری." مرداس در کاخ، بوستانی زیبا و بسیار دلگشا داشت. او هر شب برمی خاست و برای عبادت و پرستش خدا غسل می کرد و به باغ می رفت. مرداس هیچ وقت با خود چراغی نمی برد. شبی ابلیس سر راهش چاهی عمیق کند و رویش را با برگ و خاشاک پوشاند. وقتی مرداس پرهیزگار برای عبادت به باغ آمد، چاه را ندید و درون آن سرنگون شد و جهان را بدرود گفت. برگردان به نثر: سیدعلی شاهری •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب‌های بلند و سرد زمستونو خاطرات دنبال نفت رفتن و جمع شدن دور چراغ نفتی و غذایی که مادرم روی چراغ نفتی پخته بو د چه صفایی داشت مادرم زن زرنگی بود میل و کلافشو می آورد کنار چراغ نفتی تا باآن عشق ببافد یادش بخیر خاطرات کودکیم...... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
نوستالژی
#سرگذشت #برشی_از_یک_زندگی #زندگی #قسمت_پنجاهوهشتم منم احساس کردم که از هیچ چیز خبر نداره با روی خو
همه به حرفهای زشت عفت خانم گوش میدادن مونده بودند چطوری روش میشد این حرفهارو بزنه منم ازدست کارهاش خسته شده بودم باید کار ویکسره میکردم تا کی میخواستم این جمله کریه شوم و بدقدم رو بشنوم دلم واقعا شکسته بود گفتم مادر جان خدارو شکرخونه حسین هست میگم مستاجرش بره من با بچه هام به خونه حسین میرم همونجا زندگی میکنم شما هم برای پسرتون عروس خوش قدم بگیرید اما تورو خدا دست بردارید از این خرافات تقدیر هرکس از اول نوشته شده اتفاقا من سیاه بختم که بختم این چنینه عفت خانم هم پشیمان بود هم اینکه گستاخ بود میخواست همیشه قیافه حق به جانب بگیره اما برعکس براش گرون تموم شد سعید با ناراحتی بهش گفت مادر اصلا عقایدت رو نمی پسندم من پسر تو هستم درست حمید هم فوت کرد بازهم درست اما نرگس زن منه و نمیتونم یک لحظه رهاش کنم اگر فکر میکنی بدقدمه شما قدمت رو اینجا نزار شیون عفت خانم بلند شد گفت ای خدا امان از دست زنان مکار که پسر آدم رو صاحب میشن و آرامش مادر رو ازش میگیرن همون لحظه حاج محمود صدا زد عروس بیا آشپزخونه کارت دارم منم به دنبالش رفتم حاج محمود با آرامش گفت عروس تو به بزرگی خودت ببخش خیلی برای سعید زحمت کشیدی اما تو نرو اونکه رفتنیه ماییم ازت خواهش میکنم امشب عفت رو تحمل کن قول میدم ما فردا صبح از اینجا میریم مراقب سعید باش اونکه باید قدر تو رو بدونه میدونه پس آرام باش و با سیاست خودت به زندگیت ادامه بده من هم چَشمی گفتم و به اتاق برگشتم با خاله به آشپزخونه رفتم ومیز شام رو چیدم عفت خانم دائم در حال نازو نوازش،سعید بود همش میگفت ننه ات بمیره پسرم منم به سعید گفتم که دل مادرت رو نرنجون بزار هرچی میخواد بمن بگه خلاصه پدرشوهرم فردا صبح که بیدار شد با تلفنی که الکی داده بود دوستش بهش زده بوداز ما عذر خواهی کردو با عفت خانم راهی شهرمون شدند اما من ماندم با یه دنیا غم زندگی خودمون رو ادامه دادیم اما انگار پاهام رویخ سُر میخورد و فکر میکردم در اون خونه دیگه جایی ندارم دچار یک نوع افسردگی شدم که نه پای رفتن داشتم نه دل موندن.عفت خانم با فریاد گفت تو کجا اومدی دختره ؟ مگر نه اینکه تو منو از خونتون بیرون کردی ؟ گفتم مادر جان من شما رو بیرون نکردم الان هم ناراحت نشید من ساعتی مهمان شما هستم وبعدش میرم خونه داییم من فقط،اومدم تا شما به یدونه پسرت رو ببینی و به وصالش برسی مبادا ازش کینه داشته باشی دعای خیرت پشت سرش باشه همین!یهو عفت خانم گفت خوبه بس کن ژست آدم خوبها رو نگیر که دلم از دستت خونه سعید از وقتی به کما رفته بودو خوب شده بود بی طاقت شده بود دیگه اعصابش به این حرفها نمیکشیددست خودش هم نبود تو خونه خودمون ما آرامش داشتیم ما همدیگرو خیلی دوست داشتیم زندگیمون خوب بودمن نمیدونم اصرار من به سعید برای رابطه دوباره با عفت خانم چه بودواقعا من از زندگیم چه میخواستم جز آرامش یدفه سعید گفت مادرجان شروع نکن ما برای دیدن شما به اینجا اومدیم من تنها فرزندت هستم مگر همین خود تو اصرار نداشتی من نرگس رو بگیرم ؟ تا نوه ات به دست نامحرم ها نیفته ؟ منم بخاطر خواسته دل تو به نرگس دل بستم عاشقش شدم دیگه چه بحثی داری والا بخدا سرنوشت هرکس از قبل نوشته شده مگر کسی میدونه چه روزی به دنیا میاد ؟ سرنوشت منو حمید هم این بوده تو روخدا از چشم کسی نبین عفت خانم با لحن تندی گفت برو بابا نرگس ،نرگس ، توهمون بگو زینب ! همان زینب ستم دیده منم عصبانی وبی طاقت از جا بلند شدم گفتم بابا جان با اجازتون من میرم خونه داییم پدرشوهرم جلوم رو گرفت گفت بخدا به روح حمید قسم نمیزارم بری سعید عصبانی به من خیره شد بعد گفت پاشو نرگس پاشو بریم یکسر ، سر خاک حمید یه فاتحه بخونیم بعدشم یه ناهار بخوریم بریم تهران بسه مادرمم دیدم عفت که دلش از سنگ بود گفت زینب بره تو بمون سعید گفت مادر جان گوش با گوشواره اس میفهمی ؟ هرجا نرگس اونجاس منم اونجام حشمت خانم با ناراحتی گفت عفت زبان به دهن بگیربچه با این حالش اومده تو رو ببینه تو اینجوری میکنی ؟ اما عفت خانم همینطور خیره نگاه میکردمن هم از جا بلند شدم حمید رو بغلم گرفتم دست حسین رو گرفتم و از در خارج شدیم همون موقع عفت خانم با صدای بلند گفت ای زینب الهی داغت به دل ننت بمونه که بچمو از من سرد کردی پدرشوهرم دنبال ما می اومد و من آروم آروم گریه میکردم بهم گفت عروس جان الهی خدا منو از دست این زن نجات بده خیلی اذیتم میکنه اما عروس خوبم تو رو خدا بدل نگیر بزار بجای دل سوخته اش من فقط نگاه کردم گفتم خداحافظ بابا. ادامه ساعت ۹ صبح •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چه داری به پای زندگی بریز! زندگی الانه🌸🍂 همین الان دلخوشی‌های ساده زندگی رو که جمع کنی میشه خوشبختی! از کارای ساده شروع کن دلخوش به یه موزیک ناب کتاب دلچسب قهوه‌ای خوش عطر نفس عمیق تو هوای بارونی...🌧🌱 💖 شبتون بخیر🌙⭐️ •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
صدیقه رو میشناسی کل رو ترکونده با کلیپای‌ خنده دارش🤣🤣 هرروز اینجا کلیپاشو‌ میذارن بزن ببین 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 بزن رو خنده ها که دستشویی لازم میشی🙊😜
این کانال واقعا به شدددت توصیه میکنم حتما ،حتما بشین «بزن روی لینک و خودت ببین🤣 چیارو از دست دادی!»👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1663042599Cef4f21ed80 ناراحتی قلبی🫀 داری لینک رو باز نکنیااااااااا❌
چندین سال میشد درگیر مشکل سینه بودم😞 🚺پیش هر متخصصی میرفتم بهم ویتامین میدادن با گل مغربی ولی تاثیری نداشت و درمان نمی‌شدم روز به روز مشکلمم بیشتر می‌شد😢 🌟بعد از کلی این در و اون در کردن با کانال روسا آشنا شدم و تحت نظرشون قرار گرفتم و درمان شروع کردم باهاشون خداروشکر بعد از چند سال مشکلم برطرف شد🥰 این کانالو به شماهم پیشنهاد میکنم تا شماهم مشکلتون برطرف بشه😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1341457497Cc97899f8c9 فرم جهت رزرو رایگان مشاوره👇🏻 https://digiform.ir/wc5f142cf
‼️درمان دیابت ۲‌دوره ۵۰ روزه قطعی بدون بازگشت ‼️ 💁🏻‍♂ باور کن دیابت درمان میشه با دارو شیمیایی خودتو بدبخت نکن❌ 👈درمان قطعی و تضمینی دیابت نوع یک 👈درمان قطعی و تضمینی دیابت نوع دو 👈درمان قطعی و تضمینی دیابت عصبی 👈درمان کبد چرب،یبوست،پروستات ✅️ یکبار برای همیشه با طب سنتی✅️ ‼️درمان نکنی مجبور به دیالیز و قطع عضو میشی همین آلان اقدام کن⚠️👇 https://eitaa.com/joinchat/3740140616C09d9628f7e 🔻جهت تکمیل فرم مشاوره رایگان 👇 https://survey.porsline.ir/s/FovU8XAz