eitaa logo
مشکات🏴
720 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
384 ویدیو
95 فایل
💢ردّ شبهات، کفریّات و خرافات وهابیان 🔔در اینجا خواهید دانست که وهابیان با اهل سنت هیچ نسبتی ندارند. بلکه خود گرفتار شرک و کفر هستند. 💢گروه:https://eitaa.com/joinchat/233635852C92da00590d تبادل @meshkat113
مشاهده در ایتا
دانلود
📖کتاب داستانی دام تکفیر «قسمت ۵» 💢بیرون که بودم گاهی در بحث ها برای اثبات حقانیت قرآن مثالهایی از معجزات علمی قرآن بیان میکردم که اشاره قرآن به گرد بودن زمین از جمله آنها بود. 📚(رجوع شود به کتاب اعجاز قرآن در عصر فضا و تکنولوژی صحفه ۱۱۸) ❗️❗️خدایا چطور میشود به عقل گفت بت در حالی که تو می فرمایی إِنَّ شَرَّ الدَّوَابُ عِنْدَ الله الصُّمُّ البُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (انفال ٢٢) بی تردید بدترین جنبندگان نزد خداوند، کران [ از شنیدن حق] و لالان [ از گفتن حق] هستند که نمی اندیشند. 🈴کلیسای قرون وسطی مخالفان و اهل علم را با اتهاماتی مثل جادوگر کافر و... زنده زنده در آتش میسوزاند و وهابی ها نیز با عناوینی مشابه به جنگ با مخالفانشان اقدام میکنند تازه فهمیده بودم که چرا مستشرق یهودی «جولد تسهیر» در مورد محمد ابن عبدالوهاب می گوید: «او پیامبر حجاز است و مردم باید از او پیروی کنند.» 📚(المخططات الاستعمارية لمكافحة الاسلام، صحفه ۱۰۵) 👈 و یا چرا «لورد کوزون» (وزیر خارجه اسبق انگلیس) در مورد وهابیت می گوید: «این عالی ترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است.» 📚(المخططات الاستعمارية لمكافحة الاسلام، صحفه ۷۸) همیشه برایم جای سؤال بود که چرا دو نفر غربی که در ظاهر بایددشمن و هابیت باشند این طور از این فرقه تمجید می کنند اما با به یاد آوردن این جمله که 👈اگر مستشرقی :گفت ماست سفید است همیشه جای این احتمال را در ذهن خود نگاه دارید که یا ماست اصلاً سفید نیست، یا اثبات سفیدی ماست مقدمه ای برای نفی سیاهی از زغال است. ✅دیگر شکی در علت حمایتهای کفار از محمد ابن عبدالوهاب و پیروانش نداشتم هر وقت به گذشته خودم فکر میکردم تا سر حد دیوانگی پیش می رفتم که چرا این طور راحت گرفتار دام تکفیر شدم اما فکر کردن به جلسات روشنگری آرامش نسبی منطقه و صحبت آقای محبی که می گفت: «اگر تسلیم هم میشدی بهتر از این نمی توانستی جبران کنی، کمکم میکرد که کمی آرام بشوم. 🔷این آرامش دوام زیادی نداشت و یک روز آقای محبی خیلی نگران و ناراحت به دیدنم آمد و گفت: قرار است چند تا فیلم برایم بیاورند نگاهی به فیلم ها بی انداز ببین آنها را میشناسی.» گفتم اتفاقی افتاده؟ آقای محبی: «امروز بعد از ظهر دو نفر میدان آزادی را به رگبار بستند و بعد تکبیر گویان متواری شدند. فیلم ها را که نگاه کردم به آقای گفتم نفر قد کوتاه احتمالاً امجد برادر امید باشد ولی آن یکی دیگر را نمیشناسم.» 😔😔احساس می کردم که دنیا روی سرم خراب شده است. ناراحتی ام به حدی زیاد شده بود که آقای محبی از من خواست که بروم پیش چند نفر از متهمین دیگر تا کمی سرم گرم بشود و کمتر فکر کنم. با این که تنهایی را به دیدن وهابی ها ترجیح میدادم اما اصرار زیاد آقای محبی باعث شد که وارد دنیای دیگری بشوم. ♻️وارد اتاق که شدم دو نفر داخل بودند یکی از آنها انگار مریض بود و آن یکی جوان قد کوتاهی بود که حدوداً ۳۰ سال سن داشت. بعد از سلام و معرفی کردن خودم وسایلم را گوشه ای گذاشتم و برای باز کردن سر صحبت گفتم مثل این که شما نمیخواهید خودتان را معرفی کنید؟ 👈جوان قد کوتاه، معذرت خواهی کرد و گفت: «من کریم هستم این اهم اسمش سهراب است تشنج میکند همیشه هم تا چند ساعت بعد همین طور به جایی خیره میشود الان دیگر باید خوب بشود. گفتم چرا دستگیر شدی؟ کریم: «سلفی» هستم رفته بودم افغانستان و موقع برگشتن دستگیر شدم.» ❓سؤالم را در مورد سهراب هم تکرار کردم و کریم جواب داد: «سهراب هم عضو کومله بوده، دو هفته ای میشود که اینجاست خودت چه چرا دستگیر شدی چند وقت است که اینجا هستی؟» گفتم من هم وهابی بودم و عضو گروهی که شما با اسم گروه ابوبکر آن را می شناسید، حدود پنج ماه است که اینجا هستم. کریم: «عملیات هم انجام دادی؟» کمی ساکت شدم و برای طفره رفتن گفتم نزدیک نماز است من بروم وضویی تازه کنم؛ بعداً در این مورد صحبت میکنیم. 🔻بعد از نماز کریم :پرسید هنوز بر روی عقیده ات هستی؟ سؤال کریم رو با این سؤال جواب دادم و گفتم خود چه، هنوز بر روی عقیده ات هستی؟ کریم بعد از این که چند لحظه ساکت شد گفت: «راستش را بخواهی نمیدانم چه بگویم بین دوراهی گیر کردم.» 👈 با شنیدن این حرف از کریم یواش یواش شروع کردم به نقد القاعده و عقیده وهابیت و چون سهراب هم مشتاقانه گوش می داد سعی می کردم بین حرف هایم اسلام واقعی را هم به سهراب معرفی کنم. چندین روز به همین منوال گذشت و کم کم داشتیم به هم عادت می کردیم، سهراب هم به مسائل دینی علاقه بیشتری نشان میداد تا این که یک روز گفت.... ادامه دارد... ┅┅┅┅❀مشکات❀┅┅┅┅┄ 🚩مشکات کانال و گروه تخصصی رد تفکرات تکفیری. نشر، صدقه جاریه🙏 ایتا: https://eitaa.com/sonnatenabavii تلگرام: https://t.me/sonnatenabavii روبیکا: https://rubika.ir/sonnatenabavii
✧❁﷽❁✧ 💠 ✍️ تعارض دیدگاه وهابیان با مسلمانان صدر اسلام. «❷» ┄┅┅❥✺مشکات✺❥┅┅┄ ایتا-تلگرام-روبیکا: @sonnatenabavii
✍️ آیا فهم سَلَف [سه نسل اول اسلام] از دین، برای ما حجّت است؟ «❾» ┄┅┅❥✺مشکات✺❥┅┅┄ ایتا-تلگرام-روبیکا: @sonnatenabavii
💠 یکی از علت‌هایی که علمای اهل سنت ابن تیمیه را به زندان انداختند عقاید [فاسد] او [درباره خداوند متعال] بود. 📚 ابوالفداء، المختصر فی أخبار البشر، ج۴، ص۵۲. ┄┅┅❥✺مشکات✺❥┅┅┄ ایتا-تلگرام-روبیکا: @sonnatenabavii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✧❁﷽❁✧ 💠 ✍️ تعارض دیدگاه وهابیان با مسلمانان صدر اسلام. «❸» ┄┅┅❥✺مشکات✺❥┅┅┄ ایتا-تلگرام-روبیکا: @sonnatenabavii
📖کتاب داستانی دام تکفیر «قسمت ۶» 🔸تجاوز 💢چندین روز به همین منوال گذشت و کم کم داشتیم به هم عادت می کردیم، سهراب هم به مسائل دینی علاقه بیشتری نشان میداد تا این که یک روز گفت که میخواهد نماز بخواند اما گذشته ای دارد که با وجود آن از خودش بیزار است و رویش نمیشود به حضور خدا برود. 🔰گفتم این چه حرفی است سهراب جان گناهی از شرک و کفر بزرگتر نیست که خدا آن را هم با توبه میبخشد؛ خداوند همه گناهان را می بخشد، مگر خداوند نمی فرماید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْل أَنْ يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (زمر ۵٣ و ۵۴) «بگو ای بندگانم که با ارتکاب گناه بر خود زیاده روی کرده اید! از رحمت خدا نا امید نشوید، یقیناً خداوند همه گناهان را می بخشد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است به سوی خدا بازگردید و تسلیم او شوید، پیش از آنکه شما را عذابی آید که در آن یاری نشوید. ادامه دادم پس ناامید نباش بلندشو وضویت را بگیر و از همین الان توبه کن. 🔻چیزی سهراب را آزار میداد و میخواست به من هم بگوید اما به حدی عصبی شده بود که دوباره تشنج کرد با هر سختی که بود او را به بهداری بردیم و بعد از این که دکتر ،آمد من و کریم را به سلول برگرداندند. ❓از کریم پرسیدم میدانی این بنده خدا مشکلش چیست؟ کریم که بغض کرده بود گفت نمیدانم چه بگویم، بیچاره با هزار تا امید و آرزو رفته عراق تا از طریق حزب کومله به اروپا برود، بعد از این که ماندنش طول میکشد در مقر حزب با یک نفر ازدواج میکند اما بعد از مدتی به او خیانت میکند و او هم قاطی میکند و شروع به تهدید حزب که اگر او را به اروپا نفرستند در مورد حزب افشاگری میکند و از این حرفها. 🔻مدتی بعد چند نفر شبانه میریزند سرش و به او تجاوز میکنند و فیلم می گیرند و مجبورش میکنند برای عملیات به ایران برگردد، سهراب امتناع می کند و یک شب برای کشتن فردی که به او تجاوز کرده بود می رود که موفق نمی شود و آن قدر میزنندش تا این بلا سرش می آید و الان روزی دو سه بار تشنج میکند بعد تهدیدش میکنند که اگر برای عملیات به ایران نیاید، فیلمی که از او گرفته اند را پخش میکنند، او هم مجبور میشود به ایران بیاید اما زرنگی میکند و به جای عملیات خودش را به اطلاعات تسلیم می کند. 😨😨نمی دانستم چه بگویم یعنی انسان میتواند تا این حد وحشی و پست باشد، خدایا خودت به سهراب رحم کن این وضعیت را برایش آسان کن. حدود دو ساعتی گذشت که سهراب را به سلول برگرداندند، حالش بهتر بود قصد داشت جریان را برای من هم تعریف کند که کریم نگاهش را از سهراب مخفی کرد و گفت من برایش تعریف کردم. 👈بعد از کمی حرف زدن، سهراب ادامه داد اگر اینجا کسی را دیدی که از حزب کومله بود جریان من را برایش تعریف کنید تا بدانند این نامردها چه جنایت کارهایی هستند. کریم که هم صدا با سهراب گریه می کرد، گفت: «به خدا اگر این چیزها را می دانستم به جای رفتن به افغانستان با این کافرهای بی دین می جنگیدم، خودت را ناراحت نکن ،سهراب، خدا جای حق نشسته و به خواست خدا از بین میروند. گفتم بلندشو برادر من آبی به سر و صورتت بزن و دعا کن که خدا این لکه های ننگ بشریت را نابود کند به خدا قسم که بین خداوند و دعای مظلوم حجابی نیست. 😭😭سهراب بعد از خواندن نماز به سجده رفت و شروع کرد به اشک ریختن و دعا کردن. مدتی بعد از آن جریان سهراب را به زندان بردند و قرار شد که من و کریم هم به بند عمومی برویم یک شب که برای رفتن به بند عمومی آماده می شدیم کریم گفت: ای کاش موقعی که سهراب هم بود میرفتیم عمومی برای او خیلی خوب بود به نظر تو الان سهراب کجاست و چکار می کند؟ خدا به او صبر بدهد. گفتم انشاء الله الان نزد خانواده اش باشد. ادامه دارد... ┅┅┅┅❀مشکات❀┅┅┅┅┄ 🚩مشکات کانال و گروه تخصصی رد تفکرات تکفیری. نشر، صدقه جاریه🙏 ایتا: https://eitaa.com/sonnatenabavii تلگرام: https://t.me/sonnatenabavii روبیکا: https://rubika.ir/sonnatenabavii
✍️ آیا فهم سَلَف [سه نسل اول اسلام] از دین، برای ما حجّت است؟ «❿» ┄┅┅❥✺مشکات✺❥┅┅┄ ایتا-تلگرام-روبیکا: @sonnatenabavii
📖کتاب داستانی دام تکفیر «قسمت ٧» 💢حکم لواط در بین تکفیری ها 👈کریم که مثل تمام اوقاتی که حرف سهراب پیش می آمد بغض کرده بود گفت: «اگر بگویم رفتاری را که با سهراب (تجاوز) کرده بودند در افغانستان بین آن به ظاهر مجاهدها هم دیدم، باور میکنی؟» گفتم حواست هست چه می گویی؟! 😞کریم : به خدا همیشه میخواستم این موضوع را مخفی کنم اما با دیدن سهراب از خودم خجالت میکشم. ⁉️گفتم چطور چنین چیزی ممکن است!؟ 👈کریم: حلالش (لواط) کردند مثل خیلی چیزهای دیگر! 😡گفتم واضح حرف بزن ببینم چطور عمل قوم حضرت لوط را حلال کنند؟ عملی که خداوند فاعل آن را زشت کار ، ظالم و تجاوزگر خطاب میکند چطور حلال کرده اند؟! 👈کریم: «حکم کنیز گرفتن را که شنیدی؟» گفتم بله، یک چیزهایی شنیده ام. 👈کریم: «آنها می گویند چون خداوند می فرمایند: وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أيمَاتُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (مؤمنون آیات ۵ و ۶) و کسانی که نگه دارند دامنشان از شهوت حرام] مگر [در کامجویی از ] همسران یا کنیزانشان که [در این زمینه] مورد سرزنش نیستند. 👈جمله «أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ» که معنى تحت الفظی آن می شود «آنچه دستهایتان مالک آن میشود» دلیل قرار میدهند و می گویند در این آیه مشخص نشده است که آنچه دستهایتان مالک آن می شود مرد باشد یا زن! برای همین با مردهایی که مسلمان نمیدانند لواط انجام میدهند!!😳 🔰کریم ادامه داد: از این سری مطالب زیاد است، حالا که سهراب جرأت گفتن یک سری مطالب را پیدا کرده چرا ما نگوییم، به خدا قسم یکی از بچه ها می گفت چند تا از سران وهابی فتوا داده اند که مجاهدهایی که از زنهایشان دور هستند میتوانند استمناء و یا با کسی که خودش راضی باشد لواط کنند چون ،ضرورت حرام را حلال میکند!! 😳😳 😭😭حرف های کریم که تمام شد بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد خدایا به اسم دین دارند چه بلایی بر سر دین می آورند... ادامه بحث مان را گذاشتیم برای بعد از خواندن نماز، همین که نماز عشاء را با کریم خواندیم آمدند دنبالمان و ما را به یکی از سلولهای بند عمومی بردند. پوریا و برزان هم آنجا بودند و بعد از احوال پرسی با آنها من و کریم مشغول ادامه بحث مان شدیم که پوریا گفت: «این بحث را تمام کنید من هم از چند نفری این جریان را شنیدم اما اگر این بحث ها به گوش دشمنانمان برسد، آبرویی برایمان نمی ماند! 🤫🤫 🔻حدود چند هفته با هم بودیم که کریم پوریا و برزان را به تهران انتقال دادند. نزدیک ده روزی تنها بودم تا این که یک روز آقای شبابی پیش من آمد و گفت: «یکی از دوستانت را گرفتیم که خیلی بی تابی می کند می خواهم کمی با او صحبت کنی شاید آرام تر شد.» ❓گفتم حاج آقا چه کسی است؟ آقای شبابی: «برویم او را میشناسی.» بعد از احوال پرسی با خالد پرسیدم چه شده چرا این قدر ناراحتی؟ نگران نباش به خدا هر چی که بیرون شنیدی دروغ است. زشت است مرد گنده، چرا گریه میکنی؟ خالد: «به خاطر دستگیر شدن گریه نمیکنم مشکلی برایم پیش آمده، ناراحت آن هستم.» گفتم خدا مشکلت را حل کند ناراحت نباش از حاج آقا بخواه که بیارنت پیش من، من هم تنها هستم. 💠خالد: «بله، حتماً به آنها میگویم خیلی حرف برای گفتن به هم داریم. کمی که حال خالد بهتر شد از او خداحافظی کردم و به سلولم برگشتم، شب نزدیک شام بود که خالد را به سلول من آوردند. خالد بعد از خوب شدن پایش دوباره وارد گروه توحید و جهاد شده بود اما بعد از مدتی از گروه جدا شده بود و چون علت جدا شدنش برایم جالب بود علت را از او جویا شدم. 👈خالد: «چه بگویم برادر به خدا از دست این وهابی های تکفیری ‌دارم دیوانه می شوم.» گفتم تو دیگر چرا تو که از مدرسین و دعوت کننده ها به این تفکر بودی؟ 🔷خالد: «برایت میگویم اما تو اول بگو که چرا از گروه جدا شدی؟ آن حرف ها چه بود که به خانواده بچه هایی که دستگیر شده بودند زدی؟ هم مثل تمام کسایی که تازه دستگیر میشوند ذهنش پر بود از سؤال، من هم شروع کردم به تعریف کارهای گروه و علت جدا شدنم از گروه و... حرفهایم که تمام شد 🔸گفتم خُب حالا تو بگو، اما با نگاه کردن به ساعت که به نصف شب نزدیک شده بود از حرفم پشیمان شدم و گفتم: الان دیر وقت است شاید احتیاج به استراحت داشته باشی فردا در مورد این مطالب حرف میزنیم. ادامه دارد... ┅┅┅┅❀مشکات❀┅┅┅┅┄ 🚩مشکات کانال و گروه تخصصی رد تفکرات تکفیری. نشر، صدقه جاریه🙏 ایتا: https://eitaa.com/sonnatenabavii تلگرام: https://t.me/sonnatenabavii روبیکا: https://rubika.ir/sonnatenabavii
📜شیخ شمس الدّین الجزری شارح المنهاج في أصول الفقه، با استدلال به آیه «فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ » (یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود؛)قصص آیه 15، بر علیه ابن تیمیه و در صحت استغاثه مخلوق به مخلوق احتجاج کرده است. 🏷مصطفی حمدو علیان الحنبلی در کتاب «السادة الحنابلة واختلافهم مع السلفية المعاصرة» صص: 381-383 به نقل از شمس الدین جزری آورده است: 🏷باید در حقیقت استغاثه نظر کرد که چیست؟ و آن طلب یاری و فریادخواهی است، سپس می‌بینیم که این شخصِ اسرائیلی(در آیه مذکور) به موسی استغاثه نموده و از او طلب یاری کرده و او را به فریاد خوانده است و خداوند عزوجل بر این کار موسی اقرار نموده و رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم هنگامی‌که این آیات نازل شد این کار را انکار نکرد ✅👈 و این اقراری از طرف خداوند عزوجل و رسولش بر استغاثۀ مخلوق به مخلوق است و اگر جایز باشد که به موسی استغاثه کرد پس استغاثه به حضرت محمد ص اولی خواهد بود چرا که حضرت محمد ص به اجماع، افضل‌ است. ➖➖➖➖➖➖➖ 💠مشکات «رسانه ای برای رد افکار وهابیت تروریستی تکفیری» 🌐شبکه های اجتماعی ایتا، تلگرام، روبیکا @sonnatenabavii