eitaa logo
عصر جدید خندوانه دورهمی کودک شو
2.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
26 فایل
سلام به کانال خودتون خوش آمدید با عصر جدید ، دور همی ، خندوانه ، کودک شو ، طنز ، خنده ، سرگرمی ، موسیقی، تفریح ، بازی ، مخصوصا طنزهای مناسبتها و ایام جشن در خدمت شما هستیم😍
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتم سرِ جلسه‌ی امتحان بغل دستیم خیلی استرس داست رو کرد به من گفت ترو خدا بهم کمک کن فرصت نکردم فصل اخر کتاب رو بخونم گفتم نگران نباش داداش من بهت میرسونم فقط لطف کن بگو امروز چه امتحانی داریم😐🤣😂🤣 🤣 😂😁 @sorna0 😍 خندوانه دورهمی عصرجدید
⭕️طنز جبهه 😅😅 🔻این قسمت: حضور قلب 🌸 دوستی داشتیم که در کربلایی ۴، کربلایی شد. یک روز بین دو نماز سخنرانی می‌کرد و می‌گفت به یاد خدا باشید و در نماز حضور قلب داشته باشید و چیزی شما رو به خود مشغول نکنه مثلاً نگید این مهر نماز چرا گرده یا چرا این رنگیه... بعد از مدتی به او گفتم خدا شهیدت کنه تا الان تو نماز به فکر همه چیز بودم به جز این مطلب و الان این هم بهش اضافه شد. 😂😂😂 ✍🏼سیدعلی مروج 😂😁 @sorna0 😍 عصر جدید خندوانه ☝️
خاطرات طنز جبهه 😄 دو ـ سه نفر بیدارم کردند و شروع کردند به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا می‌گفتند: «آبی چه رنگیه؟» عصبی شده بودم😠. گفتند: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم» دیدم بد هم نمي‌گويند! 🤔خلاصه همینطوری سی نفر را بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شده ایم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند! 👻👻 فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد. گذاشتیمش روی دوش بچه‌ها و راه افتادیم. گریه و زاری. یکی می‌گفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»😣 یکی می‌گفت: «تو قرار نبود شهید بشی» 😖 دیگری داد می‌زد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟» یکی عربده می‌کشید. یکی غش می‌کرد! 😩 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها! جنازه را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا كه فكر مي‌كردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.» رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم می‌خوام باهات بیام!» بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبه‌ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم. خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم. 🤣😆😁 شادی روح شهدای که رفتند وخاطرات آنها به جاماند صلوات 😁 @sorna0 @sorna0 @sorna0
یہ جا هسٺ:•°✨°• شہید ابراهــیم هادے•°🧡°• پُست نگہبانےرو •°💥°• زودتر ترڪ میڪنه•°👀°• بعد فرمانده میگهـ •°🤨°• ۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°• یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°• برادرا بلند صلوات•°🔊°• همه صلوات میفرستن•°😁°• برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😂°• طنز 😁 @sorna0