eitaa logo
به سوی خدا
285 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
39 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda @yaalimadad316
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد تراشیون
📝 می‏گوید: 🔻 اوایل زندگی درست بلد نبودم غذا درست كنم. یادم هست بار اول كه خواستم تاس كباب درست كنم، سیب‏زمینی‏ها را خیلی زود با گوشت ریختم. 🔸 یوسف كه آمد، رفتم غذا را بیاورم، دیدم همه سیب‏زمینی‏ها له شدند. خیلی ناراحت شدم و رفتم یك گوشه‏ای شروع كردم به گریه كردن. 🔹یوسف آمد و پرسید: چه شده؟ من هم قضیه را برایش تعریف كردم. ♦️ او حسابی خندید، بعد هم رفت غذا را كشید و آورد با هم خوردیم. ❇️ آن قدر پای سفره مرا دلداری داد و از غذا تعریف و تمجید كرد كه یادم رفت غذا خراب شده بود. ⭕️ یوسف هیچ گاه به غذا ایراد و اشكال نمی‏گرفت. حتی گاهی پیش می‏آمد كه بر اثر مشغله زیاد، دو روز غذا درست نمی‏كردم، ولی او خم به ابرو نمی‏آورد. 💢 بارها از او پرسیدم: چه دوست داری برایت درست كنم؟ می‏خندید و می‏گفت: «غذا، فقط غذا» می‏گفت دوست دارم راحت باشی. 🔸 ایشان حقوق که می گرفت، می امد خانه و تمام پولش را می گذاشت توی کمد من. می گفت: هر جور خودت دوست داری خرج کن. 🔹 هر وقت که دلم برای پدر و مادرم تنگ می شد، آزاد بودم یکی دو هفته بروم اصفهان. اصلا سخت نمی گرفت. ◾️از اصفهان هم که برمی گشتم، می دیدم زندگی خیلی مرتب و تمیز است. لباسهایش را خودش می شست و آشپزخانه را مرتب می کرد. 📚 از کتب نیمه پنهان و همسرداری سرداران شهید 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
هدایت شده از کانون طه آب‌پخش
🌷 ◾بعد از عزاداری سفره را انداختند، یکی از خادمین، نانها را روی سفره می انداخت.. ✨ رفت و آهسته به او گفت: این سفره، نان و میهمان، حرمت دارند؛ اگر نمی‌توانی خم شوی و نانها را روی سفره بگذاری، کار را به دیگری واگذار کن! @Fahma_KanoonTaha
🌷در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور می‌یافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمی‌کرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا این‌قدر گرفته‌ای؟ 🌹گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانم‌ها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می‌رود، نمی تواند سرش رو بالا بگیرد. بعد گفت: یک نگاه حرام آدم را خیلی عقب می‌اندازد. 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸 ✨