eitaa logo
به سوی خدا
285 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
بعداز افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم . نیست. آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در . آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان. مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود : مشکل خیلی‌ها  همینه. نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت. هدیه به روح همسر عزیزشون که دیروز به رحمت خدا رفتند فاتحه ای نثار کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و احشره واحشرها واحشرنا مع الشهداء و الصدیقین و الأئمة المعصومین. 🔰 جام عقیق
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
یکی گفت من رای نمیدم! گفتم ولی من رای میدم! وجدانم نمیذاره... ضمنا حق ماست 👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از حوزه ولائی
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴چهار پیام از برزخ: 1️⃣خمینی برحق است 2️⃣خمینی نائب ماست 3️⃣سخنانش سخنان ماست 4️⃣شما پیروز هستید 🔴*🌀 هشت ساعت تجربه مرگ در سردخانه* 🔹تجربه خاص مرگ برای *حاج مصطفی نجفی* در عملیات کربلای چهار 🔹دیدن ملائکه و شهدا و تاکید به *حقانیت امام خمینی* و *پیروزی انقلاب اسلامی* ✅ بخشی از برنامه تلویزیونی *میهمان‌ خدا* 📺 شبکه قزوین ➖➖➖➖➖➖ 📿 @hawzeh_velaei
امروز سالروز شهادت شهید نوید صفری هستش زنده نگه داشتن یاد کمتر از شهادت نیست!
🕊دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد. گناهان یک هفته او اینها بود: شنبه: بدون وضو خوابیدم. یکشنبه: خنده بلند در جمع. دو شنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم. سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم. چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت. پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم. جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات روز جمعه و بسنده به ۷۰۰ صلوات.
سلام برتک تک بزرگواران 🌷 لطفاتمام لطفاتمام اجرتون باخدا🌺🌷
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬مکالمه دو شهید مدافع حرم در خانطومان لحظاتی قبل از شهادت 🌹 را یاد کنیم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╮ @shaheadaneh ╰━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╯
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه را باید عاشورایی برگزار کرد ... ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
، ! 🌷مسئولان اردوگاه چند ساعت پیش از پخش غذا آمار زائرین را می‌دادند تا فرصتی برای پخت غذا داشته باشیم. یک بار نزدیک ظهر بود که یک اتوبوس به آمارمان اضافه شد. نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم؟ غذا کم بود. سید بدون هیچ استرسی یک پارچه سبز (ع) را روی دیگ کشید و به بچه‌های خادم گفت، «بچه‌ها بیایید دور دیگ غذا جمع بشوید و هرکدام برای یک شهید کنید.» سپس ذکر صلوات گرفت و یک کوچک نیز به (س) پیدا کرد. پرچم را از روی دیگ برداشت و یاعلی گفت و مشغول تقسیم غذای زائرین شدیم. برای ما خیلی عجیب بود، نه تنها غذا کم نیامد، مقداری هم غذا باقی مانده بود. همه حسابی غذا خوردند؟! سید خیلی خوشحال بود. آن‌جا بود که فهمیدیم، چقدر سید با شهدا است و شهدا نیز حسابی هوای‌مان را دارند.🌷
🌿فرازی از وصیت نامه شهید رحیم آنجفی: خواهرم؛ محجوب باش و باتقوا، كه شمایید كه دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان‌ می‌كشید. حجاب تو سنگر توست. 🌷 @mahman11
سلام به بزرگواران صبحتون شهدایی 🌷 امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم... طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛ « نگہ داشتن یاد ، کم تر از نیست ... »