27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توسل به ائمه(ع)
محمد حسين يوسف الهی با اینکه از لحاظ سنی جوان بود اما مانند یک پدر برای بچه های اطلاعات ز زحمت میکشید به آب و غذایشان رسیدگی می کرد مراقب نماز و عباداتشان بود. مأموریتهایشان را زیر نظر می گرفت و خلاصه مانند یک پدر دلسوز احساس مسئولیت داشت و از آنها مراقبت میکرد وقتی قرار بود بچه ها برای شناسایی بروند خودش قبل از همه می رفت🚶 و محور را بررسی میکرد بعد بچه ها را تا اواسط راه همراهی میکرد و محور را تحویلشان می داد تازه بعد از اینکه گروه به طرف دشمن حرکت می کرد، می آمد و اول محور منتظرشان می نشست گاهی کنار آب، گاهی روی تپه یا هر جای دیگری، فرار نمی کرد. ساعت ها منتظر میماند تا برگردند.
وقتی کار شناسایی طول می کشید و یا اتفاقی برای بچه ها می افتاد که با تأخیر بر می گشتند. مثلاً به سنگر کمین بر می خوردند، عراقی ها میدیدنشان با راه را گم می کردند و یا هر دیگر در همه این احوال محمد حسین از جایش تکان نمی خورد و با توجه به سختی انتظار کشیدن مدت با دلشوره و نگرانی می نشست و چشم به راه می دوخت بارها شنیدم که می گفت وقتی بچه ها به شناسایی می روند برای سلامتی و موفقیتشان به ائمه (ع) متوسل میشوم و تا برگردند به دعا و ذکر می نشینم و منتظرشان می شوم.
اگر زمانی حادثه ای برای یکی از بچه ها رخ می داد، محمد حسین مثل مرغ سر کنده میشد. خودش را به آب و آتش میزد تا او را نجات دهد. هر کاری از دستش بر می آمد انجام میداد و تا زمانی که موفق نمی شد، آرام نداشت.
خاطره های آقا محمد حسین ادامه دارد
همراه ما باشید
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
https://eitaa.com/sooye_khoda
®🌸🍃