eitaa logo
به سوی خدا
286 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
39 فایل
✨به سوی خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄ 🆔@sooye_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسیر فقاهت
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰سلوک شیخ انصاری 🔸آیت الله العظمی شبیری زنجانی : 🔹از مسائلی که راجع به سلوک شیخ است و نشان می‌دهد که جایگاه شیخ انصاری از نظر معارفی در چه پایه‌ای است، این است که در بعضی از کتب، درباره جودی شاعر نوشته‌اند که او میگفته است من در مشهد به صلوات الله علیه متوسّل شدم برای اینکه یک نفر را به من ارائه دهند پیش که با ارشادات آن شخص پیدا کنم 🔸در همان عالم به او القا می‌کنند که مرشد تو در است. او خیال می‌کند که مقصود از این کلام، یکی از صوفی‌های بکتاشی است که در نجف دستگاهی پهن کرده بود. جودی وارد نجف می‌شود و  سحر به حمام می‌رود و غسل می‌کند تا به حرم رفته و بعد پیش مرشد بکتاشی برود تا پیدا کند. 🔹 بین الطلوعین، و کمی بعد از اذان صبح، از مقابل منزل آقا سید علی می‌گذرد؛ در همین حین درب منزل ایشان باز می‌شود و خادم منزل ایشان، در را باز می‌کند و به ایشان می‌گوید شما به داخل بیایید که آقا با شما کار دارند. 🔸 وقتی او به خدمت آقا سیدعلی شوشتری می‌رود، ایشان به او می‌گوید مرشد تو، است. او (در اثر همین کلام ایشان)، می‌رود و به شیخ انصاری اتصال پیدا می‌کند. [فایل پیوست فیلم سخنان آیت الله شبیری میباشد] 🆔@masire_feghahat نقل مطلب صرفا بالینک کانال
🌸تشرف شیخ انصاری (ره) خدمت امام زمان (عج) ✨به امر امام حسین(ع) 💠 ايام زيارتي امام حسين کربلا مشرف بوديم، شبی خانه یكي از دوستان دعوت داشتم، شب بود، هوا تاريك و برق هم که نبود، لذا يك چراغ روشنايي قديمي در دست داشتم، باران هم آمده بود. 🔅 در كوچه‌هاي كربلا مي رفتم كه يك مرتبه ديدم يك آقايي به طرف من مي آيد؛ در حالي كه عبايش را روي سرش كشيده است. وقتي مقابل من رسيد ديدم استادم است. تعجب كردم كه اين موقع شب در اين كوچه‌هاي پر از گل، بدون چراغ كجا مي رود؟! 💠نور چراغم را كم كردم و چراغ را زير عبا گرفتم و آهسته دنبالشان راه افتادم. ديدم از اين كوچه به آن كوچه حركت كرد تا اينكه به خانه ای رسيد. 🌀آنجا ایستاد،آرام جلو رفتم دیدم سرش را گذاشته به دیوار و دارد زیارت جامعه کبیره می‌خواند. تعجب کردم. شیخ انصاری، ‌در دل شب، در این خانه سر به دیوار گذاشته و دارد زیارت جامعه می‌خواند! یعنی چه؟! یک دفعه در باز شد و ايشان به داخل خانه رفت، من هم برگشتم. 🔸 چند روز بعد كه به نجف آمدم، خدمت شيخ رسيدم و به آقا عرض كردم: فلان شب شما در كربلا توی آن کوچه کجا رفتی؟ ▫️فرمودند تو کجا بودی؟ ▪️گفتم من پشت سرتان بودم و همه را دیدم. ▫️فرمودند: تا وقتی من زنده هستم به کسی نگو؛ [ گفتم چشم] ▪️فرمود: هر موقعی براي من مشکلی پیش می‌آید به حرم امیر المؤمنین علیه السلام مشرف می‌شوم و از حضرت سوال می‌کنم و جواب می‌شنوم. 🔷چند شب پيش در کربلا سوالی برایم پیش آمد به حرم حضرت اباعبد الله علیه السلام رفتم تا از ايشان بپرسم. حضرت فرمودند: فرزندم مهدی در منزلشان است، برو آنجا از فرزندم مهدی سوال کن! | @sireyeolama ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈