هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
🚩🏴چرا هر سال #محرم، شیعیان مراسم #عزاداری و #روضه رو تکرار میکنند؟
✅تا رسم #انسانیت و #مقاومت در برابر #ظلم، گم نشه
#یاحسین #لبیک_یا_حسین #امام_حسین #عاشورا #مداحی #نوحه #عاشورا #حب_الحسین_یجمعنا #شیعه #شیعیان #اسلام #مسلمان #حضرت_حسین #سیدالشهدا #غدیر #شهید #شهادت
👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 طولانی شدن عزاداری و قضا شدن نماز صبح چه حکمی دارد؟
⁉️ عزاداری مهم تر است یا نماز ؟
#عزاداری
#احکام
قرارگاه سایبری امام رضایی
@gharargah_saybri_emamrezayiha
✨﷽✨
✨خاطره ای از شهید ابراهیم هادی
🏴تو عزاداری هم ملاحظهی مردم رو بکنید!
✍️شب عاشورا، پیروجوان بر سروسینه میزدند و این دم را تکرار میکردند: امشب شهادتنامهی عشاق امضا میشود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
مسنها و بزرگترهای جلسه میگفتند مردم خسته شدند و اصرار داشتند مجلس تمام شود اما جوانترها دوست داشتند هنوز سینه بزنند و #عزاداری کنند. بههرترتیب، مجلس به پایان رسید. جوانها که از بزرگترها شاکی شده بودند از گود مسجد شهدا آمدند بیرون و با حالت قهر به مسجد محمدی رفتند.
ابراهیم هادی آمد مسجد و به ما گفت: «قرار نیست شما تا صبح عزاداری کنید و پیرمرد و پیرزن هم کنار شما اذیت بشن. هرکسی براساس مقتضیات سنش تا یه حدی میتونه توی جلسه بشینه. شما اشتباه کردید و باید سروقت عزاداریتون رو تموم میکردین، بعد میاومدین توی این مسجد، تا صبح میشستید مناجات و عزاداری میکردین.» همون موقع ابراهیم متوجه شد بچهها غذا نخوردند. از یک هیئت دیگه دو تا مجمع بزرگ غذا گرفت برد گذاشت جلوی بچهها و گفت: «حالا بخورید جون بگیرید، جون گرفتید تا صبح عزاداری کنید اما یادتون باشه حتی تو عزاداری امام حسین هم ملاحظهی مردم رو بکنید.»
📚 از کتاب جوانمرد | روایت زندگی و خاطرات شهید ابراهیم هادی | ج1
📖 صفحات 78 و 79
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@sheykhe_shukh
✨﷽✨
🏴تو عزاداری هم ملاحظهی مردم رو بکنید!
✨خاطرات شهید ابراهیم هادی
✍️شب عاشورا، پیروجوان بر سروسینه میزدند و این دم را تکرار میکردند: امشب شهادتنامهی عشاق امضا میشود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
مسنها و بزرگترهای جلسه میگفتند مردم خسته شدند و اصرار داشتند مجلس تمام شود اما جوانترها دوست داشتند هنوز سینه بزنند و #عزاداری کنند. بههرترتیب، مجلس به پایان رسید. جوانها که از بزرگترها شاکی شده بودند از گود مسجد شهدا آمدند بیرون و با حالت قهر به مسجد محمدی رفتند. آقاابرام آمد مسجد و به ما گفت: «قرار نیست شما تا صبح عزاداری کنید و پیرمرد و پیرزن هم کنار شما اذیت بشن. هرکسی براساس مقتضیات سنش تا یه حدی میتونه توی جلسه بشینه. شما اشتباه کردید و باید سروقت عزاداریتون رو تموم میکردین، بعد میاومدین توی این مسجد، تا صبح میشستید مناجات و عزاداری میکردین.» همون موقع ابراهیم متوجه شد بچهها غذا نخوردند. از یک هیئت دیگه دو تا مجمع بزرگ غذا گرفت برد گذاشت جلوی بچهها و گفت: «حالا بخورید جون بگیرید، جون گرفتید تا صبح عزاداری کنید اما یادتون باشه حتی تو عزاداری امام حسین هم ملاحظهی مردم رو بکنید.»
📚 از کتاب جوانمرد | روایت زندگی و خاطرات شهید ابراهیم هادی | ج1
📖 صفحات 78
✨به سوی خدا
┄┅═✾•••✾═┅┄
✨@sooye_khoda