💠🔹💠🔹💠🔹💠
💠🔹💠
#رجب_المرجب
#فتح_خیبر
🔰 ۲۴ رجب المرجب، سالروز فتح قلعه خیبر به دستان مبارک حیدر امیرالمومنین(علیه السّلام)
✍ غزوه خَیْبَر از غزوات پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) برابر یهودیان منطقه خیبر است که با پیروزی مسلمانان پایان یافت. زمانی که جنگ شدت گرفت، رسولخدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) پرچم جنگ را که پرچم سفیدی بود به دست اولی (لعنة الله علیه) داد و او را برای فتح قلعه فرستاد؛ ولی او نتوانست کاری از پیش ببرد و فرار کرد.
فردایش پرچم را به دست دومی (لعنة الله علیه) دادند؛ اما او نیز شکست خورده، عقب نشست و فرار کرد.
💠 رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند:
⚜لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، (وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ) یَفَتَحَ اللَّهُ عَلَى یدیه لیس بفَرَّار
«همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدا و رسول، را دوست دارد (و خدا و رسول هم، او را دوست دارند)، خدا خیبر را به دست او میگشاید. او هرگز نمیگریزد»
➖فردای آن روز رسولخدا (صلّی الله علیه وآله)، علی (علیهالسّلام) را طلبیدند.
ایشان به درد چشم مبتلا بودند اصحاب ایشان را در حالیکه پارچهای بر روی چشمانش بسته بود نزد رسول خدا (صلوات الله علیه) آوردند حضرت آب دهان مبارکشان را به چشمان ایشان مالیدند. سپس فرمودند:
⚜ «این پرچم را بگیر و پیش برو تا خدا قلعه را برایت بگشاید».
سپس برای او و یارانشان دعا فرمودند.
❇️حضرت علی (علیهالسّلام) پرچم را گرفته به سرعت به سوی قلعه روانه شدند تا اینکه به پای قلعه رسید حضرت پرچم را در وسط سنگهایی که پای قلعه بود در زمین فرو بردند.
✍ مرحوم مفید در اینباره از حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) چنین نقل میکند:
⚜ من در خیبر را کنده، به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند، قرار دادم.
سپس آن را میان خندق پرتاب کردم! مردی پرسید: آیا سنگینی آن را احساس نمودی؟
گفتم به همان اندازه سنگینی که از سپر خود احساس میکردم.
🖋ابورافع غلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) میگوید: «بعد از جنگ من و هفت نفر دیگر سعی کردیم در را سر جایش قرار دهیم نتوانستیم»
📜 ایشان همچنین در ارشاد می نویسد:
«چون مرحب كشته شد، همراهيان او به زودى وارد حصار شده و در را به روى او بستند. امیرالمومنین (علیه السّلام) خود را به در رسانيده و با اندك كوششى در را گشود و چون بيشتر از مسلمانان نمی توانستند از خندق عبور كنند، حضرت در را مانند پلى بر روى خندق قرار داد و مسلمانان از روى آن گذشتند و وارد قلعه شده و غنيمت هاى بسيارى نصيبشان شد چون از قلعه بازگشتند.
اميرالمؤمنين (علیه السّلام) در قلعه را كه بيست نفر مرد مىبستند بدست گرفته و چندين ذراع دورتر از خيبر به زمين افكند.
✔️ بدينگونه،جماعت را از خندق درگذرايند و در انجام اين كار پاهاى مباركش بر زمين نبود و سه روز بر آن حضرت گذشته بوده كه گرسنه بود پس آن در را به چند ذراع دور افكند.
و اين منقبتى است كه عامه و خاصه نقل كرده اند و خود آن حضرت در روز شوراى سقیفه، به آن احتجاج كرد و كسى انكار ننمود.
💠 حیدر کرار حضرت امام علی (علیه السّلام) در نامه ای به سهل بن حنیف در این باره می نویسند:
⚜️ و الله ماقلعت باب خیبر ورمیت به خلف ظهری أربعین ذراعا بقوة جسدیة و لاحرکة غذائیة لکنی أیدت بقوة ملکوتیة ونفس بنور ربها مضیئة
« به خدا قسم من با قوه جسمانی و نیرویی که از غذا خوردن فراهم آمده باشد درب خیبر را از جا در نیاوردم و آن را چهل ذراع پشت سرم نیانداختم، بلکه این کار را با نیروی ملکوتی و نفسی که به نور پروردگارش روشنی یافته بود انجام دادم»
🖋 از جناب جابر نقل است:
وقتی امیر المؤمنین (علیه السّلام) با فتح خیبر به حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بازگشتند آن حضرت به ایشان فرمودند:
⚜ اگر نبود که عده ای از امّتم درباره تو بگویند آنچه مسیحیان به حضرت مسیح عیسی بن مریم گفتند، امروز درباره تو سخنی میگفتم که از کنار هیچ گروهی عبور نکنی مگر آنکه خاک زیر پای تو و اضافه آب وضویت را بردارند و به آن شفا طلب کنند.
📚 منابع ➖➖➖➖➖
📗اسرارآل محمّد(ص)ص ۵۹۲
📗بحارالانوار ج ۶۸،ص ۱۳۷
📗اعیان الشیعه، ج۱، از ص۳۳۷
📗الارشاد ج ۲، ص ۱۲۷-۱۲۶-۱۳-۱۲
📗السیرة النبویة، ج ۳، ص۳۵۰-۳۴۹
💠🔹💠
💠🔹💠🔹💠🔹💠