eitaa logo
به سوی سماء
959 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
485 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی از امام صادق ع پرسید: «برترین چیزی‌که بندگان بوسیله او بخدای خود تقرب می‌جویند و نزد خدا محبوبتر است، چیست؟». امام ع فرمود: «بعد از معرفت، چیزی برتر از نماز نمی‌شناسم». (اصول کافی، ج۳، ص۲۶۴) نکته: امام ع فرمودند بعد از معرفت، نماز بهترین مقرِّب است. یعنی معرفت از نماز برتر است. بنابراین شناخت و اندیشه (فعل جوانحی) بیش از هر چیز انسان را بخدا نزدیک می‌کند. حتی بیش از نماز (که در بین افعال جوارحی) ستون دین است. فعل جوارحی: حرکات بیرونی نفس که بوسیله اندامهای بدنی انجام می‌شود؛ مانند راه رفتن، گوش دادن و... فعل جوانحی: حرکات درونی نفس که بوسیله قوای باطنی انجام می‌شود؛ مانند تفکر که حرکت ذهن بین معلومات و مجهولات است. @sooyesama
در زمان امام صادق (علیه السلام) شخصى مدّعى بود كه قادر است از اشیایى كه دیگران پنهان كرده‌اند، خبر دهد. مردم برای سرگرمى و تفریح، از راه‌هاى مختلف وى را امتحان كردند و او برخلاف انتظار حاضران، به‌ خوبى از پس امتحانات برآمد. خبر به امام صادق (علیه السلام) رسید. حضرت دست خود را مشت كردند و از او پرسیدند: در دست من چیست؟ او بعد از لحظاتى تأمل و تفكر، با حالت تحیّر به امام خیره شد. امام پرسید: چرا جواب نمی‌دهى؟ گفت: جواب را می‌دانم؛ ولى در تعجبّم شما از كجا آنرا آورده‌اید! آن شخص ادامه داد: در تمام كره زمین، همه چیز مسیر طبیعى خود را می‌پیماید؛ فقط در یک جزیره، مرغى دو عدد تخم گذاشته كه یكى از آنها مفقود شده؛ آن‌چه در دست توست، باید همان تخم باشد! حضرت او را تصدیق كردند. آن‌گاه از او پرسیدند: چگونه به این‌جا رسیدى؟ جواب داد: «با مخالفت با هواى نفس؛ هر چه دلم خواست، خلافش را انجام دادم». حضرت از او خواست که مسلمان شود. جواب داد: دوست ندارم. امام فرمود: «مگر قرار نبود با هواى نفست مخالفت كنى؟ تو طبق عهد خودت، الآن باید مسلمان شوى؛ چون دوست ندارى مسلمان شوى.» او كه به قدرت معنوى امام پى‌ برد و در مقابل استدلال امام، پاسخى نداشت، مسلمان شد. چندی نگذشت که قدرت روحى خود را از دست داد. به سراغ امام آمد و زبان به شكوه گشود: «قبلاً كه مسلمان نبودم این قدرت را داشتم و الآن كه خدا را پذیرفتم، قدرتم را از دست داده‌ام! این چه دینى است؟!» امام فرمود: تاكنون متحمّل زحمتى شده بودى و خداوند در همین عالم، مزد زحمت تو را میداد و بعد از دریافت مزد، طلبى از خدا نداشتى؛ چون با خدا بیگانه بودى. هنری نیست که صبح تا شب از گاو و گوسفند گم شده مردم خبر دهی و بدین کار تعجّب آن‌ها را برانگیزی. از حالا، آن‌چه را عمل می‌کنى، خداوند براى جایى كه به آن نیازمندى، ذخیره می‌کند و آن‌چه قبلاً داشتى، براى رسیدن به سعادت ابدى، سودى به تو نمی‌رساند. @sooyesama
نهال وجودی انسانی از ریشه خشک شده، ولی او شاخ و برگ‌ها را آب می‌دهد. ریشه، اعتقاد توحیدی است، خصوصیات اخلاقی شاخ و برگ است. آنها که نهال توحیدی را در خود نمی‌فهمند ابلیس‌اند، ابلیس مأیوس از رحمت الهی است برای همین طغیان گری می‌کند. @sooyesama @Hoseini_Amoli
🔶🔸اگر انسانی به عجز خود واقف [وآگاه] شود و از صمیم قلب، هدایت خود را بخواهد، خداوند متعال هرگز او را رها نخواهد کرد... #علامه_طباطبایی (لب اللباب، ص ۹۱) @sooyesama
صفر، ماهی است که خاتم الانبیاء (ص) در آن رحلت می‌کند. ظرفی از زمان که جایگاه فقدان نبوت است. لذا نَحس و بلاخیز است. هر جایگاهی که فاقد روح نبوت باشد، نحس و بلاخیز است. البته زمان و مکان، به خودی خود، نه نحس‌اند و نه سعد. اما اتفاق‌هایی که در آنها روی می‌دهد بدان‌ها رنگ می‌دهد و سبب نحسی یا سعدی آن‌دو می‌گردد. مانند روز عاشورا و مکان کربلا که نقش ویژه‌ای در تربیت نفوس دارد. ماه صفر نیز جایگاه رحلت خاتم الانبیاء (ص) است. و هرجا که روح نبوت نباشد نحس خواهد بود. اما ربیع‌الاول (که جایگاه میلاد نبی است) سعد و موجب رشد آدمی است. منسوب است که پیامبر (ص) فرمود: «هرکه مرا به خروج صفر بشارت دهد، او را به بهشت بشارت می‌دهم». مراد این است که هرکس از اقامت در صفر (فقدان روح نبوت) خارج شود، وارد بهشت شده است. حرام و مکروه، «صفر» اند؛ یعنی فاقد روح نبوت هستند، و واجب و مستحب، «ربیع» اند؛ یعنی واجد روح نبوت هستند. @sooyesama
اگر امر به معروف هم می‌خواهی کنی خیلی آهسته همچون آینه باش؛ آینه داد نمی‌زند یقه‌ات بد است. وقتی رو به روی آینه می‌ایستی فرياد نمی‌کشد... سکوت محض است. آهسته، هیچکس خبردار نیست، جز تو و آینه. @sooyesama
اگر بی‌مراقبت مشغول به فکر و ذکر بشویم، بی‌فایده خواهد بود؛ اگرچه حال هم بیاورد، اما دوام ندارد. @sooyesama
شاگردی از استادش پرسید: «چگونه می‌توان در خواب، خدمت حضرت خاتم الانبیاء ص رسید؟» استاد فرمود: «چرا در خواب؟ آیا نمی‌خواهی در بیداری ایشان را بیابی؟» شاگرد با تعجب پرسید: «مگر چنین چیزی امکان دارد؟» استاد فرمود: «بله، اگر به دستورات آن حضرت عمل کنی، روح و حقیقت ایشان با شماست؛ زیرا روح و حقیقت ایشان همین اوامر الهی است». استاد ادامه داد: «البته اگر کسی دعای هفتم صحیفه سجادیه و سوره یس را بخواند و با طهارت بخواب رود، امید است که بدن مثالی حضرت را زیارت نماید». @sooyesama
🔻اين تركيب در اسماءاللّه با تركيب داروهاي قديم خيلي ارتباط دارد و شبیه هم هستند. اميرالمؤمنين علیه السلام هم به همين خاطر در دعاي كميل اين طور مي فرمايد: يا من اسمه دواء... حكما مي گفتند: تا حد ممکن دارو را مفرد(به تنهایی) تجويز و استفاده كنيد. تركيب کردن چند دارو كار سختي است. چون هر دارويی داراي طبعي خاص است و درجه ای از آن طبع را دارا است. اسماء اللّه هم همين طور هستند، داراي طبايع هستند؛ خود اين داروها وقتي با هم تركيب شوند، پيداكردن طبع آن داروی به دست آمده بسيار كار مشكلي مي شود. اسماء هم همين طورهستند. وقتي شما دو اسم را با هم تركيب ميكنيد اولاً از ناحيه خود شما نمي شود بايد از تركيباتي استفاده كرد كه خداي متعال استفاده كرده كه در قرآن هم كم نيست. مثلا در «اللّه لا اله الا هو الحي القيوم»، حي و قيوم، تركيبي است كه خداي متعال تركيب كرده است. بهترين تركيبات در اسماء الله تركيبات قرآني است ولي در كل تركيب اسماء الله كار بسيار سختي است كه انسان اگر خواست اسماء مرکب استفاده کند احتياطش اين است كه از محدوده تركيبات قرآني خارج نشود. داروهای طبیعی و همچنین أسماء الله که داروهای معنوی هستند اگر روي حساب استفاده شود اثرش بيشتر است به شرطي كه روي حسابي خاص باشد. اگر هركسي طبع خودش را بداند و داروي خودش را نيز بداند زودتر به سمت سلامت خواهد رفت. ‌ @sooyesama
نامه‌ای به خدا نظرعلی طالقانی شخص فقیری بود. روزی به ذهنش می‌رسد که برای خدا نامه‌ای بنویسد. مضمون نامه: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده‌اید :«و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها؛ هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است». و من هم جنبنده‌ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده‌اید: «ان الله لا یخلف المیعاد؛ مسلما خدا خلف وعده نمی‌کند». بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم: ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه‌ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی، حجره شماره ۱۶، نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که مسجد خانه خداست. او می‌رود به مسجد بازار تهران، و نامه را در پشت بام مسجد پنهان می‌کند. و با خودش می‌گوید: حتما خدا پیدایش خواهد کرد! فردا صبح کاروان ناصرالدین شاه با درباریان ازجلوی مسجد می‌گذرند. ناگهان باد تندی شروع به وزیدن کرده و نامه نظرعلی را از پشت بام جلوی شاه می‌اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می‌خواند و نظرعلی را فرا می‌خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند. دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می‌گوید: نامه‌ای که برای خدا نوشته بودید، به ما حواله فرمودند. سپس دستور می‌دهد خواسته‌های نظرعلی یک به یک اجراء شود. ظاهرا این نامه در موزه گلستان موجود است و با نام «نامه‌ای به خدا» نگهداری می‌شود. @sooyesama
آفتها خیلی زود می‌آیند فرصتها خیلی زود می‌سوزند اما افسوس‌ها همیشه می‌مانند @sooyesama
گاه گاهی که دلم می‌گیرد، به خودم می گویم: در دیاری که پر از دیوار است به کجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟ حس تنهای درونم گوید: بشکن دیواری، که درونت داری! چه سوالی داری؟ تو خدا را داری و خدا... اول و آخر با توست. @sooyesama