خیالات ناپسندی که در ذهن میآیند، زاییده وهم انساناند. اینها میآیند تا آدم را از مسیر منحرف کنند، اما نباید به آنها توجه کرد.
نقل میکنند: یک درویشی برای ریاضت به قبرستان تختپولاد رفت و به دور خود یک دایرهای کشید و با خود عهد کرد که چهل روز از این دایره خارج نشود.
روزهای آخر، اجنه و شیاطین را میدید که به او هجوم میآورند تا از دایره خارج شود. البته اینها زاییده وهم او بود؛ زیرا شیطان وهم، رهزن راه خداست.
خیلی با زحمت استقامت کرد و پس از چندی همه آن خیالات ناگهان محو شدند. گویی از اساس هیچ جن و شیطانی در کار نبوده است.
حالا این داستانی است که نکتهاش را باید فهمید، نه اینکه از فردا ما هم برویم قبرستان و دور خود خط بکشیم. عاقل باید بود...
نکتهاش اینجاست که آدمی باید خود را در حصار شریعت محصور کند و از آن بیرون نرود تا پس از مدتی، به کمال توحیدی خویش دست یابد.
اما در ابتدای راه، مشکلات از هر سویی هجوم میآورند و به بهانههای مختلف او را تهدید میکنند تا از دایره شریعت محمدی ص خارج شود.
خیالات عدیدهای پیدا میشوند که باید بیتوجه به آنها، تنها به هدف الهی خود توجه نمود. هرچه با خیال بجنگیم وحشیتر میشود. باید بیتوجه بود و به راه خود ادامه داد.
خیال، مانند طفل بازیگوشی است که نباید با او درگیر شد. اگر درگیر شدی لجبازیهای او بیشتر میشود. باید با بیتوجهی و غیر مستقیم، به او بفهمانی که شیطنتهایش حاصلی نخواهد داد. و او مجبور است به تربیت ما تن دهد.
پس از چندی که ادامه دادیم، همه این مشکلات و خیالات ناگهان محو میشوند. گویی از اساس هیچ خیالی وجود نداشته است. لکن استقامت لازم دارد و زمان میبرد.
#تربیت_خیال
#محو_خیالات
این نکته شریف، از فرمایشات حکیم الهی؛ #استاد_محمود_امامی استفاده شده است. اما به جهت دخل و تصرف بسیار در عبارات، از انتساب به ایشان پرهیز میشود.
@sooyesama