قطره عسلی بر زمین افتاد. مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که زود برود.
اما مزه عسل برایش شگفتانگیز بود، پس برگشت و جرعهای دیگر نوشید وباز عزم رفتن کرد. اما حس میکرد که خوردن از لبه عسل بس نیست و مزه واقعی را نمیدهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
مورچه در عسل غوطهور شد و لذت میبرد... اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... او در این حال ماند تا مرد.
و این حکایت دنیای ماست. اگر از او بهره بگیری شیرین است و اگر در او غرق شوی خواهی مرد.
#حکایت_دنیا
@sooyesama