eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم با وجودش ز من آواز نیاید که منم پیرهن می‌بدرم دم به دم از غایت شوق که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم #سعدی @sooyesama
ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالت است جز یاد دوست هر چه کنی، عمر ضایع است جز سرِّ عشق هر چه بگویی بطالت است #سعدی @sooyesama
گفتی نظر خطاست، تو دل می‌بری رواست؟! خودْ کرده جُرم و خلقْ، گنه‌کار می‌کنی...؟ زنهار سعدی از دل سنگین کافرش کافر چه غم خورد، چو تو زنهار می‌کنی @sooyesama
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من @sooyesama
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من @sooyesama
دیدار یارِ غایب، دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه‌ای بِبارد @sooyesama
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن که شبی نخفته باشی به درازنای سالی غم حال دردمندان نه عجب، گرت نباشد که چنین نرفته باشد همه عمر، بر تو حالی @sooyesama
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست @sooyesama
به عین عُجب و تکبر نگه به خلق مکن که دوستان خدا ممکن‌اند در اوباش https://eitaa.com/sooyesama
جوهر اصلی شعر سعدی همان ترانه ابدی است كه سرود دست‌جمعی ذرات كائنات يعنی مدح و تسبيح جمال مطلق و بيان اسرار معرفت حق است، چنان‌كه گفت:  آفرينش همه تنبيه خداوند دل است  دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار و به حقيقت سعدی اسرار معرفت را از برگ‌های كتاب آفرينش خوانده، و كلام منثور و منظوم خود را ترجمان آن اسرار كرده است. (یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی) https://eitaa.com/sooyesama
هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی یا چشم نمی‌بیند، یا راه نمی‌داند هر کاو به وجود خود دارد ز تو پروایی دیوانه عشقت را جایی نظر افتاده‌ست کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی امید تو بیرون برد از دل همه امیدی سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش آن‌کش نظری باشد با قامت زیبایی گویند رفیقانم در عشق چه سر داری گویم که سری دارم درباخته در پایی زنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم ده تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی در پارس که تا بوده‌ست از ولوله آسوده‌ست بیم است که برخیزد از حسن تو غوغایی من دست نخواهم برد الا به سر زلفت گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی یکم اردیبهشت، بزرگداشت عارف روشن‌ضمیر و استاد سخن پارسی؛ سعدی شیرازی @sooyesama
روی بر خاکِ عجز، می‌گویم هر سحرگه که باد می‌آید: «ای که هرگز فرامشت نکنم هیچت از بنده یاد می‌آید؟» (گلستان) @sooyesama