روایات شیعی گویای آن است که بقای عالم و فیض هستی وابسته به وجود امام و انسان کامل است؛ «لولا الحجة لساخت الارض باهلها». همچنین روایات شیعی خاتم ولایت مطلقه را امام زمان (عج) میداند که فعلا غائب است و روزی به اذن الهی ظهور خواهد کرد.
جناب محییالدین، در سخنان ذیل، به گونهای شگفت انگیز، هر دو نکته را به زبان عرفان، افاده نموده است:
«التنبیه التاسع: إعلم أن القطب الذی علیه مدار احکام العالم و هو مرکز دائره الوجود من الآزل إلی الأبد واحد باعتبارحکم الکثره متعدد. فالنبی فی کل عصر هو قطبه و عند انقضائه نبوه التشریع بتمام دائرتها انتقلت القطبیه إلی الأولیاء مطلقا. فلا یزال فی هذه المرتبه واحد منهم قائم هذا المقام لیحفظ الله تعالی به هذا الترتیب و النظام إلی أن ظهر خاتم الأولیاء الذی هو خاتم الولایه المطلقه والله أعلم».
(رساله «تنبیهات علی علوّ الحقیقة المحمدیة العلیة»، در مجموعه «رسائل شیخ اکبر»، ص۴۰۷)
بدان که قطبی که مدار احکام نظام هستی و مرکز دایره وجود است، از ازل تا ابد حقیقتا یکی است و به اعتبار حکم کثرت متعدد گردد.
پس نبی در هر عصر و زمانی قطب و مرکز نظام وجود زمان است و هنگامی که نبوت تشریعی خاتمه پذیرد قطبیت به اولیاء منتقل گردد.
و پیوسته یکی از اولیاء در مقام قطبیت قائم است تا به سبب او خداوند عالم و نظام هستی را حفظ فرماید تا اینکه خاتم اولیاء، که خاتم ولایت مطلقه میباشد، ظهور نماید. و خدا آگاهتر است.
#محیالدین_عربی
#عرفان
#تشیع
https://eitaa.com/sooyesama
روایات شیعی گویای آن است که بقای عالم و فیض هستی وابسته به وجود امام و انسان کامل است؛ «لولا الحجة لساخت الارض باهلها». همچنین روایات شیعی خاتم ولایت مطلقه را امام زمان (عج) میداند که فعلا غائب است و روزی به اذن الهی ظهور خواهد کرد.
جناب محییالدین، در سخنان ذیل، به گونهای شگفت انگیز، هر دو نکته را به زبان عرفان، افاده نموده است:
«التنبیه التاسع: إعلم أن القطب الذی علیه مدار احکام العالم و هو مرکز دائره الوجود من الآزل إلی الأبد واحد باعتبارحکم الکثره متعدد. فالنبی فی کل عصر هو قطبه و عند انقضائه نبوه التشریع بتمام دائرتها انتقلت القطبیه إلی الأولیاء مطلقا. فلا یزال فی هذه المرتبه واحد منهم قائم هذا المقام لیحفظ الله تعالی به هذا الترتیب و النظام إلی أن ظهر خاتم الأولیاء الذی هو خاتم الولایه المطلقه والله أعلم».
(رساله «تنبیهات علی علوّ الحقیقة المحمدیة العلیة»، در مجموعه «رسائل شیخ اکبر»، ص۴۰۷)
بدان که قطبی که مدار احکام نظام هستی و مرکز دایره وجود است، از ازل تا ابد حقیقتا یکی است و به اعتبار حکم کثرت متعدد گردد.
پس نبی در هر عصر و زمانی قطب و مرکز نظام وجود زمان است و هنگامی که نبوت تشریعی خاتمه پذیرد قطبیت به اولیاء منتقل گردد.
و پیوسته یکی از اولیاء در مقام قطبیت قائم است تا به سبب او خداوند عالم و نظام هستی را حفظ فرماید تا اینکه خاتم اولیاء، که خاتم ولایت مطلقه میباشد، ظهور نماید. و خدا آگاهتر است.
#محیالدین_عربی
#عرفان
#تشیع
@sooyesama
جماعتى، دستهجمعى توطئه نموده بودند، و درباره روش عرفانى و الهى و توحيدی مرحوم آخوند ملاحسينقلى انتقاد كرده، و يك عريضهاى به مرحوم آيتالله شَرَبْيانى (در اوقاتیکه مرحوم شربیانی ریاست مسلمین را داشته و به عنوان رئیس مطلق وقت شمرده میشده است)، نوشته بودند كه آخوند ملاحسينقلى روش صوفيانه را پيش گرفته است.
مرحوم شربيانى نامه را مطالعه فرمود، و قلم را برداشت و در زير نامه نوشت: كاش خداوند مرا مثل آخوند صوفى قرار بدهد.
ديگر با اين جمله شربيانى كار تمام شد؛ و دسيسههاى آنان همه بر باد رفت.
#علامه_طهرانی
(مهرتابان، ص۳۲۳)
#ملاحسینقلی
#تصوف
#عرفان
@sooyesama
در فلسفه بحث اسماء و صفات الهی مطرح شده است، ولی اوجش را باید در عرفان نظری دنبال نمود.
گرچه صدرا این بحث را به جای خوبی رسانده و اصل مساله را حل نموده و کلیدش را ارایه کرده است، ولی از مفصلات آن بحث نکرده است. لذا بحث اسماءحسنی را باید در عرفان نظری پی گرفت.
محمدتقی مجلسی پدر علامه محمدباقر مجلسی، در نامهای به ملامحمد طاهر قمی، و در پاسخ به اعتراضات این شخص نسبت به مبانی عرفانی و دیدگاه های عرفا، چنین می گوید: «اگر ابن عربی و شاگردانش نبودند، شما بحث اسماء حسنی را خوب میفهمیدید؟»
اصلا علم اسماء حسنی یک علم شریف است و هنر می خواهد و این جز از فضای علم عرفان نظری بر نمی آید. در فلسفه نهایت چند اسم از اسماء الهی حل شده است، اسمائی همچون حیّ و علیم و قدیر و حکیم و نهایتا چند اسم دیگر.
اما در عرفان نظری عمده اسماء الله و بلکه ربط اسماء به هم، ضوابط ارتباطشان و این که مرکز ثقلشان چیست، بحث شده است.
آدم وقتی اینها را میخواند، تازه می فهمد که اهل بیت علیهم السلام آن چه در مورد اسماء فرمود، چه معنایی دارد.
#استاد_یزدانپناه
#علم_اسماء
#عرفان
@sooyesama
@nasimehekmat
️صوفيه و عرفا، وتصوف و عرفان كه كثيراً ما زبانزد ماست ، بسا فرق بين موارد استعمال آنها رعايت نمىشود، با اينكه تفاوت هست.
چون عرفان به علمى گفته مىشود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات بههگونهاى كه ذوق عرفانى مقتضى آن است، پرداخته و از اينكه عالم و نظام سلسله موجودات، جمال جميل مطلق و ذات بارى است بحث مىنمايد و هر كسى كه اين علم را بداند به او عارف گويند.
كسىكه اين علم را عملى نموده، و آنرا از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، به او صوفی گويند. مانند علم اخلاق، و اخلاق عملى كه ممكن است كسى علم اخلاق را كاملًا بداند و مفاسد و مصالح اخلاقى را تشريح نمايد، ولى خودش تمام اخلاق فاسده را دارا باشد به خلاف كسىكه اخلاق علمى را در خود عملى كرده باشد.
لذا اهل اين فن به محيىالدين عربى محقق گويند و محقق گفتن آنها به او، مثل محقق گفتن ما به صاحب شرايع نيست كه معنايش اين باشد كه مطالب علمى فقهى را تحقيق نموده است.
بلكه مراد آنها از اطلاق محقق بر محيىالدين، اين است كه او شرايط خلوات و تجليات و آن رشته سخنانى را كه دارند از مقام عقلانى به مرتبه قلب تنزل داده و در نفس خود به حقيقت رسانده است.
#امام_خمینی
(تقريرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶)
#تصوف
#عرفان
@sooyesama
استاد یزدانپناه در دیدار علمای نجف اشرف شرکتکننده در دورههای مؤسسه آموزشهای کوتاهمدت و فرصتهای مطالعاتی که در تاریخ ۲۰ بهمن در آستانه پیروزی انقلاب برگزار شد، به تبیین عرفان اجتماعی و بسط آن در انقلاب اسلامی و شرح مراحل اسفار اربعه و خصوصا سفر سوم و چهارم و مرحله بقاء بعد الفناء پرداخت و امام خمینی رحمةاللهعلیه را یک عارف و سالکی دانست که در مبارزه با رژیم شاه سلوک میکرد.
ایشان به نقل از آیتالله جوادی آملی حفظهالله بیان کرد که همانطور که امام خمینی رحمةاللهعلیه سیاست را عین دیانت میدانست، به همان میزان طریقت و عرفان را عین سیاست میدانست.
استاد یزدانپناه، عارف ندانستن اصحاب اهلبیت علیهمالسلام را اجحاف در حق ایشان دانست و بیان کرد: احوالات منقول سلمان فارسی، کمیل بن زیاد و جابر جعفی و دیگر یاران اهلبیت علیهمالسلام بیانگر حالات معنوی و ثقل عرفانی ایشان دارد.
ایشان تبیین بخشی از روایات شیعه را متوقف بر فهم مباحث عرفان نظری و عملی دانست که بدون آنها این روایات قابل تبیین نیست.
آیتالله یزدانپناه با تبیین مقام فنا و بقاء بعد الفناء بیان کردند: مقام فنا یک مقام ناقص است اما برخی با بازگشت از سفر حقانی خود در میان خلق همه امور را حقانی دیده و با این نگاه در خط مقدم امور قرار میگیرند که نمونه بارز آن شخص امام خمینی رحمةاللهعلیه است.
ایشان خاطرنشان کردند: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در زمان جنگ تحت تأثیر شهید یوسفاللهی و حالات عرفانی او بوده و پس از جنگ این حالات سنگین عرفانی در ایشان تداوم یافت. بنابراین تحقق عرفان عملی و اجتماعی امام خمینی رحمةاللهعلیه در انقلاب اسلامی با پرورش جوانان انقطاعی و دارای حالات عرفانی رخ داد.
حضرت استاد با تبیین برخی فرازهای عرفانی ادعیه از جمله مناجات شعبانیه و اهتمام حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه به این دعا به فرازهای آخر این دعا از جمله فراز «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ…» و «وتصير أرواحنا معلقة بعز قدسك» پرداختند و افزودند: توضیح مقام عزّ در این فراز عرفانی جز با عرفان نظری امکان پذیر نیست.
#استاد_یزدانپناه
#سفر_چهارم
#عرفان
#سیاست
@sooyesama
@nasimehekmat
۱. از نظر عرفانی، تفاوتی بین زن و مرد در رسیدن به کمالات عرفانی، نیست؛ بلکه به تصریح برخی از بزرگان عرفان، به علت شدت انفعال و تأثّر، زنان، بهتر می توانند مسیر سیر و سلوک و عرفان را طی کنند و کامل شوند.
۲. جمال الهی و اسماء جمالی حق تعالی، در زنان، بیشتر تجلی کرده است و زن، مظهر اسم «الجمیل» حق تعالی است.
۳. اسماء رحمت و رأفت حضرت حق، در مادران بیشتر تجلی کرده است.
۴. مردها بيشتر با اسم «الظاهر» (پيداي) خداوند در ارتباطند در حالی که زن ها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبطند؛ به تعبير ديگر، اسم «الظاهر» در مردها بيشتر تجلي كرده و اسم «الباطن» در زن ها بيشتر جلوه كرده است؛ مي توان چنين گفت اسم شريف «الباطن» در زن ها بيشتر غلبه دارد.
۵. چون اسم «الباطن» خداوند، مستور و پوشيده است و هر کسی نمی تواند با آن مرتبط شود مگر بعد از کسب شایستگی، حقيقت وجودي زن نيز بايد از اغيار و نامحرمان پوشيده باشد و چون بدن دنيوي زن، جلوه اي از حقيقت وجودي اوست، آن هم بايد مستور باشد تا ارتباطش را با حقيقت وجودي خود حفظ كند؛ لذا در آموزه هاي دين و قرآن كريم، ستر و پوشش (حجاب) تدوين و تشريع شده و به آن سفارش و تاكيد شده است. از این رو، ستر و پوشش مناسب از اغیار و نامحرمان، زن را با حقيقتش پيوند داده، او را الهی نگه می دارد.
تو گویی زبان حال ستر و پوشش (حجاب) این است که به دختران و زنان مي گويد: شما مطابق اسم «الجمیل» و «الباطن» حق تعالی، ایجاد شده اید، پس مواظب حقيقت خود باشيد؛ شما گوهر و مرواريدي هستيد كه هر كسي لياقت و شايستگي ديدنتان را ندارد، هر نااهلي نبايد از شما بهره مند گردد، تنها كسي مي تواند شما را ببيند و با شما ارتباط گیرد كه شايستگي (محرميت) يافته باشد.
۶. موقعي که زن از حجاب، در آمد و در جمع، پوشش مناسبی نداشت، وجهه حقي خود را کم رنگ کرده، وجهه خَلقي اش تقویت می شود. به همین جهت، از حقيقت خود (حق تعالی و اسم الباطن) فاصله می گیرد؛ وقتی چنين شد، امكان تكامل روحي، رشد معنوی و سیر عرفانی را از دست می دهد.
۷. از توضیحات فوق سرّ اين نكته نیز روشن مي شود كه اگر حضرت اميرالمومنين علي علیه السلام نبود، احدی لياقت و شايستگي همسري حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نداشت؛ چرا که آن بانوی با عظمت، مادر انسانیت و مظهر کامل همه اسماء الله به ویژه، اسماء «الجمیل، الرحیم، الرئوف و الباطن» حق تعالی بود.
#دکتر_وحید_واحدجوان
#فلسفه_حجاب
#عرفان
#اسماالله
@sooyesama