eitaa logo
به سوی سماء
959 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
489 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرمومنان علی (ع): مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لاَ لله منْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي خداوند عزوجل را نشانه‌ای بزرگ‌تر، و خبری والاتر از من نیست. (کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۷) @sooyesama
اگر شخصی بی‌متابعت شرع مطهر از مراتب کشف و عیان دم زند، صاحب زندقه و الحاد و جامع فساد و افساد است... . لعنت خدا و اولیای خدا بر آن فرعونی باد که بی‌تقوا دم از عشق حقیقی زند. رساله مرآة‌العارفین (در مجموعه آثار شیخ محمود شبستری)، ص۳۹۷ @sooyesama
آدمی، مجموعه‌ای از پرسش‌های بی‌پایان است. هر پرسشی که پاسخ می‌یابد، پرسش‌های تازه‌ای تولید می‌کند. بنابراین شتاب افزایش پرسش‌ها از پاسخ‌ها بیشتر است! هرچه آگاه‌تر می‌شویم، ناآگاهی ما چندبرابر می‌گردد. البته ناآگاهی رشد نمی‌کند؛ زیرا از آغاز بی‌کران بوده است. آن‌چه درپی رشد آگاهی، روی می‌دهد، آگاهی بیش‌تر ما از ناآگاهی‌هایی پیشین ماست. با‌این‌بیان آدمی، مجموعه‌ای از پرسش‌های بی‌کران است، که هرچه بیشتر بداند، درواقع، از نادانی خویش بیش‌تر باخبر می‌گردد. البته جهلی که درپی علم، پدیدار می‌شود (برخلاف جهل پیش از علم) ممدوح است. جهلی که به حیرتی شگرف و سرگشتگی‌ای شیرین می‌انجامد و ای بسا روزنه شهود را بگشاید. شهودی بی‌کران، به گستره کیهان. شاید به‌همین‌رو پیامبر خاتم (ص) می‌فرمود: "رب زدنی فیک تحیرا". @sooyesama
هانری کربن به من گفت: نقطه عطف زندگی فلسفی او آن روزی بود که در دانشگاه سوربن سر کلاس ماسینیون نشسته بود. ماسینیون از علاقه کربن هم به فلسفه و هم به هایدگر و کسانی مانند او آگاه بود و علاقه معنوی کربن را به فلسفه خوب می شناخت. او در پایان کلاس، کتاب کهنه‌ای را از جیب بیرون آورد و درحالی‌که آن‌را به کربن می‌داد، گفت: این کتاب گمشده توست. این کتاب چاپ سنگی بود از حکمة الاشراق شیخ شهاب‌الدین سهروردی. در آن زمان کربن زبان عربی را قبلا آموخته بود و آن‌را به خوبی می‌دانست. او گفت: من شروع به خواندن این کتاب کردم و کل زندگی‌ام دگرگون شد و دریافتم که گمشده حقیقی من نه هایدگر بل‌که این کتاب بود. او منتقد سرسخت اگزیستانسیالیسم بود. زمانی کربن گفت: وجود برای اگزیستانسیالیست‌ها به مرگ رهنمون می‌شود، درحالی‌که در فلسفه‌ ملاصدرا و فلسفه ایرانی اسلامی راه به تعالی می‌گشاید و همواره رو به سوی مراتب بالاتر دارد. (گفتگوی رامین جهان‌بگلو با سیدحسین نصر، صفحه۱۵۴) @sooyesama
چه بسا ممکن است حوادث روزگار به گونه‌ای رقم خورد که شاگردان یک ولیّ الهی نتوانند از او تلمذ کرده و آن‌گونه که باید، علوم و حقایق را مشافهةً (رو در رو و به صورت مستقیم) از او اخذ کنند. در این‌گونه موارد شاگردان باید صبر به خرج داده و افق دیدشان را به نشئه‌های مافوق معطوف دارند. نباید زود ناامید و خسته شوند... آن‌چه اصل است، یکی طهارت در تمامی مراتب انسانی است و دیگری خود را در محضر یک ولیّ الهی دیدن، به وی تمسّک جستن و از وی یاری طلبیدن است. از آن پس آن ولیّ الهی خود به میدان آمده و زمام امور شخص را به‌دست می‌گیرد و او را به بالاتر از آن کمالاتی که شخص انتظار آنها را داشته است می‌رساند. (استاد صمدی، شرح رساله انسان کامل از دیدگاه نهج‌البلاغه، باب دوم) @sooyesama
امام صادق (ع): كانَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَا بَنِي آدَمَ اهْرَبُوا مِنَ الدُّنْيَا إِلَى اللَّهِ وَ أَخْرِجُوا قُلُوبَكُمْ عَنْهَا فَإِنَّكُمْ لَا تَصْلُحُونَ لَهَا وَ لَا تَصْلُحُ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ فِيهَا وَ لَا تَبْقَى لَكُم‏... عیسا پسر مریم، پیوسته به یاران خود می‌گفت: ای فرزندان آدم! از دنیا به سوی خدا فرار کنید؛ و دل‌های خود را از آن بیرون ببرید؛ که نه دنیا شایسته شماست و نه شما شایسته آن هستید و نه در آن برجا می‌مانید و نه آن برایتان می‌ماند... (صدوق، «الأمالی»، ص۵۵۵) @sooyesama