eitaa logo
ثریای کویر ایران
109 دنبال‌کننده
552 عکس
111 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ما سهم امام را برای تدریس فلسفه به شما نداده‌ایم! 🔻چون بودجه‌ی روحانیت از طریق سهم امام تأمین می‌شود که پرداخت آن به دست مؤمنان عوام می‌باشد، در برخی موارد ناچار می‌شوند از نظر آن‌ها پیروی کنند و حتی گاهی در مواد درسی طلاب نیز تأثیر دارد. در این رابطه می‌توانم به عنوان مثال به تعطیل شدن درس اسفار علامه طباطبایی اشاره نمایم. در همان زمان‌ها علامه طباطبایی از تبریز به قم هجرت نمودند و اولین درس فلسفه‌ی او منظومه‌ی حکمت و در منزل شروع شد. بعد از منظومه تدریس کتاب اسفار را در مسجد سلماسی با شاگردانی در حدود دویست نفر شروع کردند. اتفاقاً در همان زمان‌ها آقای منتظری هم درس منظومه‌ی حکمت را با شاگردانی زیاد و به طور چشمگیر شروع کردند. در این‌جا بود که تعدادی از ثروتمندان بازار تهران و مشهد برای اسلام احساس خطر کرده، خدمت آیت‌الله بروجردی رسیدند و گفتند: «ما سهم امام را به شما می‌دهیم که در تدریس فقه آل محمد [ص] به مصرف برسانید، نه در تدریس فلسفه.» و این در واقع هشداری بود به آیت‌الله بروجردی. لذا آیت‌الله بروجردی احساس خطر کردند و به وسیله‌ی یکی از معتمدین برای علامه طباطبایی پیام فرستادند که: اصلح این است که شما درس اسفار را تعطیل کنید و به جای آن فلسفه‌ی مشاء را تدریس نمایید. درس اسفار تعطیل شد و به جای آن، [علامه] تدریس کتاب الهیات شفاء بوعلی سینا را شروع کردند. 📚خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 166. @Sorayya_ir
♦️چِدونم؟ من لرم 🔻تابستان 1344 با جمعی از دوستان سفری به کوهرنگ داشتیم. من به جوانی از لرها برخورد کردم که مشغول چرانیدن گوسفندان خود بود. به نزدیک او رفتم و گرم گرفتم و احوال‌پرسی کردم. از او پرسیدم: «دینت چیست؟» گفت: «مسلمونم.» گفتم: «نام پیامبر چیست؟» گفت: «ای آقا؛ چِدونم من لر هستم.» گفتم: «خدا چند تا هست؟» گفت: «دو تا.» گفتم: «کتاب دینی تو چیست؟» گفت: «قرون» گفتم: «چند تا امام داریم؟» گفت: «یکی» گفتم: «نماز می‌خونی؟» گفت: «نماز چنه من لر هستم.» گفتم: «غسل را بلد هستی؟» گفت: «غلس چنه من لرم.» 🔸 بعد از آن نزد دوستان آمدم و جریان ملاقات خودم را با یک جوان مسلمان لر تعریف کردم و گفتم: «لابد امثال این جوان فراوان می‌باشند. تقصیر با کیست؟» همه گفتند تقصیر از ما روحانیان است. پس از گفت‌وگوهای فراوان در حل این مشکل، به این نتیجه رسیدند که چند عدد ماشین جیپ با بلندگو تهیه شود و چند روحانی بر آن سوار شوند، در روستاها گردش کنند و در ترویج اسلام و بیان احکام کوشش نمایند. متأسفانه این تصمیم به مرحله‌ی عمل نرسید و در اوایل سال 1345 آقای منتظری و جمعی دیگر از دوستان دستگیر و زندانی شدند. 📚 خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 183. @Sorayya_ir
💠 تولید ۵۷۰ محتوای رسانه‌ای به ۷زبان در حرم مطهر 🔺 رئیس اداره امور بین‌الملل حرم مطهر بانوی کرامت از تولید و انعکاس ۵۷۰ محتوای رسانه‌ای به زبان‌های اردو، اسپانیایی، انگلیسی، آذری، تایی، ترکی و عربی در سال گذشته به همت خادمان این اداره خبرداد. 📎 news.amfm.ir/?p=84870 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس "حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها" 🆔 @astanqom
"راز صفحه 12" رو به آسمان کرد و برفت... خدایا... پیامبر اکرم: در آخر الزمان، مرگ خوبان امت مرا می چیند همانطور كه شما از میان یك طبق رطب، رطب های خوب را جدا می كنید. (بحارالانوار، ج6، ص316) @Sorayya_ir
♦️علامه طباطبایی و مخالفان فلسفه در حوزه؛ چند روایت 🔻به روایت علی دوانی؛ علامه با عصبانیت گفتند به آقای بروجردی بگو مطمئن باشید کسی شما را فیلسوف نمی‌داند 🔻در تهران خواستند دوره‌ی بحارالانوار علامه مجلسی را تجدید چاپ کنند و آن را در یک‌صد جلد وزیری برآورد کرده بودند. از علامه طباطبایی تقاضا نمودند که در موارد لازم، پاورقی‌هایی بر نظرات علامه مجلسی یا احادیث و منقولات بحار بزند و ایشان هم پذیرفتند. علامه طباطبایی یکی دو جا در پاورقی‌های بحار با لحنی زننده، علامه مجلسی را در بیان مشرب حکما و فلاسفه و تخطئه‌ی آن مورد انتقاد قرار داده و نوشته بودند که وی وارد به مسائل فلسفی نیست و لذا به چنین پرتگاهی افتاده است. علمای نجف به آقای بروجردی فشار آوردند جلوی فلانی را بگیر و کار به آن‌جا رسید که آقای بروجردی پیغام داد، فلانی در مجلدات بعدی اصول فلسفه و روش رئالیسم که روی جلد آن نوشته است «سید محمد حسین طباطبائی»، طوری بنویسد که با «حسین طباطبایی» اشتباه نشود. بعد ایشان [علامه طباطبایی] که خیلی عصبانی بودند، گفتند: بگو آقای بروجردی مطمئن باشید کسی شما را فیلسوف نمی‌داند تا مطلب بر وی مشتبه شود. جوسازی بر ضد علامه طباطبایی به جای حادّی رسیده بود. 📚 علی دوانی، زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، صص 382 - 389 @Sorayya_ir
♦️بهروز ۱. ‏پاسخِ آقایِ بهروز وثوقی که نوشته امثال آقایان خاتمی و موسوی و مخملباف، زندگی هنری او و فردین و دیگران را سوزاندند، تحریف تاریخ نیست. چون نه فقط زندگی آن‌ها که حاصل عمر هزاران هنرمند از موسیقی تا ادبیات را نیز تباه کردند و هرگز عذر نخواستند. یک‌کلمه بنویسید آن‌موقع انقلابی و جاهل بودند و خلاص! ۲. ‏به عهد وزارت آ.خاتمی، کسب مجوّز حملِ ساز، از اجازه داشتن سلاح سخت‌تر بود! سایه و کسرایی که هیچ، اغلب آثار شریعتی هم ممنوع بود. اقتصاد اسلامی مطهری جمع شد. ویدئو شلّاق داشت. رسالت هم تحمّل نشد. صفحات ماهنامه فیلم‌ را باید هر شماره و قبل از چاپ می‌بردند برای سانسور. هفته‌نامه سروش که تازه ارگان صدا و سیما هم بود را به خاطر سرمقاله‌ای "در سوگ شادی" نقره‌داغ کردند. فصلنامه هنرهای زیبا به سردبیری زهرارهنورد توقیف شد. چقدر مجسمه شکستند و ذخایر موزه‌ی هنرهای زیبا را گم‌وگور کردند و رایزنی‌های فرهنگی ایران در دنیا را بی‌آبرو کردند و روی کاشی‌های نقاشی در اصفهان گچ گرفتند یا در تخت‌جمشید پشت پلکان‌های تاریخی آب انداختند و فیلمسازان معترض را در مستراح ارشاد می‌بستند. این‌ها را هم بهروز وثوقی می‌گوید؟ ۳. آدم‌ها می‌توانند پشیمان شوند. حتی می‌توانند بخشیده شوند. اما این‌که بخواهند بی‌هیچ جبران یا حتی عذرخواهی، حالا که پیاده شده‌اند از محرمعلی‌خان به آندره مالرو تغییر تصویر دهند، توقعی است که تنها از طرفداران متعصب و لاجرم کور و کرِ خود می‌توانند انتظار داشته باشند./ خشت خام @Sorayya_ir
ثریای کویر ایران
♦️علامه طباطبایی و مخالفان فلسفه در حوزه؛ چند روایت 🔻به روایت علی دوانی؛ علامه با عصبانیت گفتند به
♦️علامه طباطبایی و مخالفان فلسفه در حوزه؛ چند روایت 🔻به روایت علی دوانی؛ امام خمینی گفتند خوب است آقای طباطبایی چند ماهی تمارض کنند و درس فلسفه را تعطیل کنند 🔻جوسازی علیه علامه طباطبایی به جای حادی رسیده بود؛ سرانجام بنا گذاشتیم به سراغ امام خمینی برویم و چاره‌ی کار را از ایشان بخواهیم. بعد از صحبت‌های فراوان با امام خمینی، در نهایت حضرت امام نظرش را این‌گونه بیان کردند: «خوب ببینید کی حوزه‌های علمی شیعی این قدر فلسفه‌خوان داشته است؟ آیا این‌ها همه فلسفه را می‌فهمند؟ فلسفه در طول تاریخ، قاچاقی بوده و باید به صورت قاچاق خواند، به خصوص در حوزه‌های علمیه. اگر من هم به جای آقای بروجردی و رئیس حوزه بودم، از این همه فلسفه گفتن، آن هم به این زیادی و به صورت کاملاً علنی، احساس مسئولیت می‌کردم. آقای بروجردی را نمی‌شود دید، آن هم برای این کار. نمی‌گذارند آن طور که می خواهید مطلب را به ایشان گفت. به نظرم خوب است آقای طباطبایی چند ماهی تمارض کنند و درس فلسفه را تعطیل کنند و بروند به مسافرت تا وضع فعلی قدری آرام بگیرد و بعد که برگشتند برای عده‌ی کمتری و در جای کناری درس خود را بگوید.» یکی دو روز بعد جریان را به استاد فقید علامه طباطبایی گفتیم. ایشان هم اول حاضر به این کار نبودند، اما سرانجام قبول کردند و به مسافرت رفتند و قضیه خاتمه یافت. 📚 علی دوانی، زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، صص 382 - 389 @Sorayya_ir
حجازی‌ای هلال اول دید، گفت: باز آمدی که زحمت خلق داری و خلایق به تعب اندازی؟ بالله که دفع شر تو با سفر کنم! زهر الربیع، علامه جزایری - ص ۴۱ پانوشت: از علمای به‌نام شیعی و حوزه و در عین حال طنزنویسی برجسته بوده است. قدمای حوزه چنین شوخ‌طبع بودند و حتا مناسک دینی هم از شمول شوخی‌های‌شان خارج نبوده است، بی‌آنکه کسی متعرض این مطایبات باشد و آن را وهن به دین بداند. @Sorayya_ir
ثریای کویر ایران
♦️علامه طباطبایی و مخالفان فلسفه در حوزه؛ چند روایت 🔻به روایت علی دوانی؛ امام خمینی گفتند خوب است آ
♦️علامه طباطبایی و مخالفان فلسفه در حوزه؛ چند روایت 🔻به روایت محمدتقی انصاریان: علامه گفتند من آیت‌الله بروجردی را حاکم شرع می‌دانم 🔻عصر زمستانی و سردی بود، خدمتشان رسیدم؛ آن روزها تازه به خانه اول خیابان ناصر آمده بودند. وقتی جلسه تقریباً خودمانی و رسمی شد، علامه طباطبایی به مناسبتی شروع کردند به صحبت. فرمودند: «وقتی ما درس اسفار را شروع کردیم حدود یک‌صد نفر از طلاب محترم در درس حضور داشتند. نمی‌دانم چگونه و چرا به محضر حضرت آیت‌الله بروجردی عرض کرده بودند که ایشان تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفته و گویا در محذوراتی دیگر واقع شده بودند که می‌گفتند دستور ایشان است که شهریه آن‌هایی که به درس اسفار می‌روند، قطع شود. 🔻وقتی این خبر رسید، با خود گفتم که خداوندا این محصلینی که از راه دور و نزدیک آمده‌اند برای امرار معاش جز شهریه چیز دیگری ندارند! من درس را تعطیل نکردم و توسلی پیدا نمودم تا خداوند متعال خود عنایتی بفرماید. فردای آن روز آقای حاج احمد خادمی که از خادمان آیت‌الله بروجردی بود به منزل آمدند و پیغامی از طرف آقا آورده بودند. گفت: آقا فرمودند ما که در حوزه علمیه اصفهان درس می‌خواندیم یکی از درس‌هایمان اسفار بود که نزد مرحوم جهانگیرخان قشقایی صورت می‌گرفت؛ اما مخفی و بیش از چند نفر نبودیم. حالا هم با وضع موجود حوزه، صلاح نیست که رسماً اسفار بفرمایید و مدتی ترک کنید. 🔻 من (طباطبایی) در جواب آیت‌الله بروجردی پیغام دادم که من وقتی از تبریز به قم آمدم قصدم و نیتم مبارزه با عقاید باطله مادیین و غیرهم بود. آن وقتی که حضرتعالی به درس مرحوم جهانگیرخان تشریف می‌بردید، طلاب و اکثیر مردم دارای عقیده‌ای پاک بودند. امروز متأسفانه حوزه را پر از شبهات کردند و باید برای مبارزه با ماتریالیست‌ها، طلاب را آماده کنیم. با توجه به همه این مسائل، من آیت‌الله بروجردی را حاکم شرع می‌دانم؛ اگر حکم کنند که ما اسفار را تدریس نکنیم، آن‌گاه مسئله نحو دیگری خواهد داشت. 📚کتاب آشنای آسمان، خاطرات و اسنادی منتشر نشده از علامه سید محمدحسین طباطبایی، نشر انصاریان، صفحه 74. @Sorayya_ir
28.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر برنامه "خدا در زندگی" 15 قسمت برای ماه مبارک رمضان @Sorayya_ir