eitaa logo
شرغین و همه عالم (((دشت شقایقها)))
506 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
11هزار ویدیو
106 فایل
این کانال در ادامه کانال در تلگرام میباشد لطفا به جمع ما بپیوندید
مشاهده در ایتا
دانلود
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️خدایا شکرت که... 👌جملات حال خوب‌ کن امروز ·—————··𑁍··—————·
915.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥👏 چقدر قشنگ استاد قرائتی دنیای فانی رو توصیف میکنه...ما که دیگه مشهور هم نیستیم. واقعا باید فکری برا خودمون برداریم.😔 ·—————··𑁍··—————· 🪴آگاهـی،
✳️ داستان حبه انگور 🔺 حاجاقای قرائتی نقل میکند: روزی به مسجدی رفتیم که امام جماعت مسجد دوست پدرم بود. می گفت: داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد. و برایمان تعریف کرد: 🔺 روزی شخص ثروتمندی یک مَن انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده. بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگوید کمی انگور بیاور تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم. همسرش باخنده میگوید: من و بچه ها همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را... مرد ناراحت شده میگوید: سه کیلو انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! الان هم میخندی؟! جالب است. 🔺مرد ثروتمند خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود... همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود. 🔺مرد به سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته می رود و به او میگوید: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آنرا نقدا خریداری میکند. سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار می کند و میگوید: بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید.... معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد. 🔺همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟ مرد در جواب همسرش میگوید: هیچی! رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. 🔺مرد ادامه می دهد: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟ وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند.... 🔺امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر. الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده و صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت... ⏳از الان بفکر فردایمان باشیم. ·—————··𑁍··—————·
⭕️عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) ❇️حضرت عیسی(ع) به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید بگویم». حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. ❇️ حواریین در خود احساس ناراحتی می‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین‌که کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را». ❇️عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. 👈این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. 👈اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید نه در زمین سخت کوهستان». 📚داستان راستان، شهید مطهری، ج۱، ص۲۳۴. ·—————··𑁍··—————·
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞یه‌نمونه از مومنین زمان ظهور ببینیم... 👌امام زمان یه همچین آدمهایی میخاد...در زمان ظهور همه انسانها اینجور میشن و هیچکی برا پول کار نمی کنه. 👈کار میکنن ولی نه برا پول....
🍎سیب 🔺تا زمانی که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.. باد باعث طراوتش میشود آب باعث رشدش میشود و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد اما ... 🔺به محض جدا شدن از درخت، همان آب باعث گندیدگی همان باد باعث پلاسیدگی همان آفتاب باعث پوسیدگی و ازبين رفتن طراوتش میشود. 🚶‍♂قصه انسان و خدا قصه سیب و درخت است: آدمی تا با خداست همه چیز در خدمت اوست؛قدرت، شهرت، ثروت... اما اگر از خدا برید، همه به زیان او تمام می شود.
❣🍃 "يابن آدم... خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی..." ای فرزند آدم، همه چيز را برای تـــو آفريدم، و تــو را برای خــودم.... ✍این خیلی مهمه که عمرمون‌ رو‌ تو‌ چه راهی و‌ برای چه هدفی صرف می‌کنیم...
📸وفاداری اگر عکس بود... 👌روایت جالب خبرنگار فارس از رابعه مدنی بازیگر کشورمان. ·—————··𑁍··—————·
🔖شُکر... 🔹شخصی درحالی‌که به قصرها و خانه‌های زیبا می‌نگریست، به دوستش گفت: وقتی این همه اموال را تقسیم می‌کردند، ما کجا بودیم.🤨 🔸دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و از او پرسید: وقتی این بیماری‌ها را تقسیم می‌کردند، ما کجا بودیم! 🥰 🔹زمانی که انسان پیر می‌شود تازه می‌فهمد چه فرصت ها و‌ نعمت هایی را از دست داده است: سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم‌بودن، و... 🔸نعمت واقعی همین چیزهای ساده بوده که همیشه داشتیم، ولی به آن‌ها اهمیت ندادیم و دنبال نداشته‌ها بودیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خدایا شکر...🤲
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞آخرین دیدار...💔 ❤️قدر همدیگر را بدانیم...زندگی کوتاست. ·—————··𑁍··—————·