eitaa logo
/ کوچه بن بست.../
358 دنبال‌کننده
548 عکس
147 ویدیو
0 فایل
شبها چقدر قدم زدن میچسبد... آدمی بعد از مرگ در عالم اعمال خود زندگی میکند #شهید_آووینی کانال اشعار سروش وطن پور👤 انتقادی بیشنهادی👇 @s_shab22
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
مست عشق است خاک من از خلقت افتادی و ریختی قدح بر خاکم
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
نیست حتی این گلوی کودک بی شیر تر بزدلان گشتند حالا روبه رویش شیر تر گریه گریه آمد و آب از سپاه کفر خواست نیست از این کودک بی شیر بی شمشیرتر کودکی آمد به میدان با سلاح اشک ها شد گلو از داغ تیغ آبدار تیر...تر آه شرمنده رباب ارباب ما شد بی جواب... داغ یک قطره نمود آقای مارا پیر تر اظطرابی دارد و آرام می آید حسین رفت پشت خیمه ها شرمنده سربه زیر تر سمت خیمه رفت قایم کرد گل را در بغل گفت بی تو میشود دنیای من دلگیر تر با زبان گریه میدیدش علی میگفت هیچ کس نشد مانند بابایم ز دنیا سیر تر روضه هارا فاتحانه خواند زینب تا که شد دست و پای شمریان در بند و در زنجیر تر «مارایت الا جمیلا» عشق خاک کربلاست زینب است و تیغی از شمشیر ها شمشیر تر آینه یعنی حسین بن علی در قتلگاه تکه تکه گشت اما میشود تکثیر تر حاجتم از دست های کوچک اصغر رسید نیست چون این استجابت زود و بی تاخیر تر سروش وطن پور/ 22تیر1403 https://eitaa.com/joinchat/2417885314Cad2d3b670e
«...وجودم از تو...» دنبال راه در رو ام از غم... نجاتی ام! عشق حیـــــاتی ام و دلیل مماتی امم *خود را نگاه کرد و به من انعکاس داد اما ندیـــــدمش پـــر زنــــگار و مــــاتی ام فخرم همین که شیعه عشقم مرا ببین گفتند اضافه گل او گشته قــــــــــاطی ام بایــــــد نوشت از اسد الله هرچه هست سرتا به پا نوشتـــــــــه ام از تو دواتــی ام... هـــــــر برگ زندگیــــــم فـــــدای علـــی و آل... نذ رم قبول‌عش ق‌اگر ص لوا تی ام انسان که نیست هیچ بجز خاطرات خود به به حرم نجف که عجــــب خاطراتی ام... اللــــــــه! اهدنــا... کـــــــجی ِابــــروی دو دم به ذولفقار خود بـــــــــرسان در صراطی ام چشمت نماز و صد خم ابروت ذکری است مشغــــــــــــول ذکر واجب بین الصلاتی ام ۱۴تیر۱۴۰۴ *ندیدمش چون تاریک بودم نه اینکه او نتابید، من آینه نبودم
به مقصدتو ترک«خودم»میکنم‌ببین بدجور‌توی‌فکروصالم...وصالی‌ام
این سایه ساده چه کشید از دل صافش با یک دل ساده و غلط های اضافش هرچند غلط کرده ام عاشق شدم این عمر زیباست برایم بخدا گاف به گافش به شوق جفایش چه وفا ها که نکردم لعنت به دل عاشق و بر این دل صافش به سوختنم شادم آغاز من این است سیمرغی ام... افتاده به قلب دل قافش زلف تو دروغ است...سیاهی و قشنگی؟ انقدر نگویش به من انقدر نبافش او جور ندیده است منم مهر ندیدم این سایه ساده چه کشید از دل صافش
زلف تو دروغ است،سیاهی و قشنگی؟ انقدر نگویش به من انقدر نبافش
لب چشم سیاهت نور میگفت هزاران حرف با منظور میگفت نگاه بیخیالی داشتی که دو چشم عاشقت را کور میگفت جهانم رنگی از چشم سیاهت شکست نور در منشور میگفت به تیغ حرف و با بازوی لبخند دهانت ای عزیزم زور میگفت نگاه خالصت شیرین عسل بود به گوشم گله‌ی زنبور میگفت «من الایمان حب للوطن...» گفت و عاشق آخر آن «...پور»میگفت سروش وطن‌پور https://eitaa.com/joinchat/2417885314Cad2d3b670e
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
هی نَت«ان یابو» اومدم سراغت🫴 توباید توی سیل تف بمیری نه با تیغ کلاشینکف بمیری و بالای سرت آخر میاییم شبی توی خودت از خف بمیری شتر از خواب خوش بیدار شو که به حرص دانه ی لف لف بمیری چه هستی؟شمع روبه مردنی تو که حتی با صدای پف بمیری طرفداری تو کرده است پاپی🐶 خدا مرگت دهد اسقف.... بمیری...😉 تو و امثال تو ارزش ندارید تو باید توی سیل تف بمیری تمام حرفم این باشد خلاصه دهن همه تون باید سرویس بشه این شعر روبه زبان عبری ترجمه کنید دست به دستش کنید برسه به نَت...«ان یابو» سروش وطن پور/
با پای دلی آمدم ای دوست زیارت حالا چه کنم این دل کفتر شده ام را...
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
به خنده هام تو باور نکن که من خوبم دلم گرفته اگر که به سینه میکوبم برای گریه بی حد چقدر دل تنگم بخوان تو روضه که چون اشک من شود رنگم چگونه غصه جامانده ته نشین بشود چگونه صبر کنم باز اربعین بشود...
با فکر و خیال الکی کرده پریشت بسته است جهان آتشی از خویش به ریشت خارج کنم از رده و منسوخ کنم تو بگذار بمانم ولی ای دوست پریشت شش میزند ای عشق که چشم از تو ببندد ...ضد زره توپ نگاه صد و شیش ات تابلوی نگاهم بده تنظیم «تو ام»کن... هم محور آن دیده ی نادیده ی پیشت در صحنه شطرنج نبردی که نبوده است من مات دوچشمان تو و خنده کیشت... پ.ن:تصویر توپ صد و شیش که منسوخ شده و گلوله هاشو نمیسازن