زندگی لیلیست مجنونانه باید زیستن
تا دمی دارد نفس ناز غزالی میکنم
#بیدل_دهلوی
به محشر چون سرِ خجلت برآرم از کفن، گویم
که یارب داغِ هجران دیدهام، دیگر مسوزانم..
#بیدل_دهلوی
بهپستی نیز معراجیاست گر آزاده ای بیدل!
صدای آب شو ساز ترقی کن تنزل را
#بیدل_دهلوی
کی توانم در دل سنگین خوبان جا کنم؟
من که نتوانم فرو بردن سر سوزن در آب
#بیدل_دهلوی
بیدل چه مشکل است ز دنیا گذشتنم
یک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت
#بیدل_دهلوی
شب که حیرت با خیالت طرح قیل و قال ریخت
همچو شمع از پیکرم یکسر #زبان_لال ریخت
#بیدل_دهلوی
خاموشی آن لب به حیا داشت سوالی
دادیم دل از دست و نگفتیم جواب است
#بیدل_دهلوی
خاک غارت پرور بنیاد این ویرانه ایم
هرکه آمد اندکی مارا پریشان کرد و رفت
#بیدل_دهلوی
انتظار فیض عشق از خامی خود میکشم...
چوب تر را سعی آتش دیر روشن میکند
#بیدل_دهلوی
دنیا الم غفلت و عقبی غم اعمال
آسودگی از ما دو جهان فاصله دارد
#بیدل_دهلوی
شرح چاک جگر از عالم تحریر جداست
آه اگر نامه عاشق به دریدن نرسد
#بیدل_دهلوی
هرکجا پای نهی خاک به زیر قدم است
ما نرفتیم به جایی که رسیدن نرسد
#بیدل_دهلوی